تاریخ سند: 29 آبان 1342
متن سند:
شماره: 20199/س ت تاریخ:29 /8 /1342
موضوع: برنامه 16 آذر در دانشگاه
روز 26 /8 /42 سه نفر از اعضاء کمیته دانشگاه از جمله سیاکزاز برلیان نزد آقای اللهیار صالح رفتهاند و درباره سه دانشجویی که فعلاً در خدمت سربازی میباشند، صحبت کردند. آقای صالح در این مورد گفت که من بههیچوجه نمیتوانم کاری بکنم و از دست من کاری برنمیآید.1
درباره روز 16 آذر2 با ایشان صحبت شد. متذکر شدند که در این روز برنامه نبایستی برگزار شود و مصلحت نیست و من به نام رهبر جبهه ملی دستور میدهم که این روز برگزار نشود. بروید به دانشجویان بگوئید که صالح چنین گفته است.
در این وقت دانشجویان منزل آقای صالح را ترک نمودند، لیکن مجدداً آقای برلیان نزد ایشان رفته و گفته است دانشجویان فرمایشات شما را به وسیله من شنیدند، ولی از زبان من قانع نشدند و خواستار این هستند که یک جلسه عمومی در منزل جنابعالی تشکیل گردد و شما جریان امر را با آنها بفرمائید. آقای صالح متذکر شد این موضوع امکان ندارد، چون پلیس مزاحمت ایجاد خواهد کرد.
برلیان پس از ترک نمودن منزل، جریان را با اعضاء کمیته دانشگاه در میان گذاشت و از طرف کمیته یک نامه به مضمون زیر تهیه و به وسیله منصور رسولی3 و منوچهر بیات نزد آقای صالح برده شد. نامه مزبور ابتدا با این جمله شروع شده بود.
(جناب آقای صالح رئیس مختار جبهه ملی) ولی بعداً از ذکر کلمه مختار منصرف شدند و آن را توهین دانستند و بالاخره مفاد نامه به این ترتیب تنظیم شد (جناب آقای صالح رئیس جبهه ملی ایران. ما دانشجویان دانشگاه و نمایندگان کمیته سیاسی دانشگاه خواستاریم که روز 16 آذر که یک سنت دانشجویی میباشد با جلال هرچه بیشتر برگزار شود و به هیچوجه دانشجویان حاضر نخواهند بود که از این سنت منصرف شوند و ما اعضاء کمیته تا روز 29 آبان منتظر جواب کتبی جنابعالی خواهیم بود. واضح است که عدم جواب جنابعالی دلیل بر مخالفت میباشد و در این صورت ادامه کار هم برای ما غیر مقدور میباشد.)
ضمناً به طوری که دو نفر نامبرده بالا پس از بازگشت اظهار نمودند، آقای صالح پس از مطالعه نامه، گفته است شما به من توهین کردهاید و مرا تهدید نمودید، آن وقت در اطاق را باز نموده و آنها را از منزل خود خارج کرده و نامه را هم از ایشان نپذیرفته است و این جمله را نیز متذکر گردیده است که اگر بخواهید تظاهراتی بکنید، اعلامیه خواهم داد که اینها از ما نیستند.
پس از ذکر جریان منزل آقای صالح به وسیله دو نفر مزبور، هر یک از افراد در این مورد نظریه دادند لیکن نظریه منصور رسولی عضو حزب ملت ایران و کمیته دانشگاه این بود که روز 16 آذر متعلق به دانشجو است و حتماً باید برگزار شود یعنی اگر هیچکدام از دانشجویان حاضر نشوند، 40 نفر اعضاء حزب ملت ایران که در دانشگاه هستند این روز را برگزار خواهند نمود.
به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و بایگانی فرمایید.
توضیحات سند:
1. حدود 5 سال بعد از این ماجرا، فردی به نام ناصر منیری که از فعالین سیاسی بود، در این مورد گفته است: « زمانی که کلکته چی را به سربازی فرستاده بودند، نزد اللهیار صالح رفتم. برلیان. زرکشوری. برادر حسن پارسا هم حضور داشتند و برلیان مصرانه از صالح خواست که او از دکتر صالح برادرش بخواهد حداقل کلکته چی را با درجه گروهبانی وظیفه یعنی به عنوان دیپلمه به نظام وظیفه بفرستند. صالح قبول نکرد و گفت برادرم کار خلاف قانونی نمیکند. برلیان عصبانی شد و گفت اعزام این شخص به سربازی خلاف قانون است نه به عنوان دیپلمه معرفی کردن. منیری گفت صالح از این حرف ناراحت شد و از اطاق بیرون رفت و پس از مدتی آمد و گفت عذر میخواهم من مهمان دارم و دو مرتبه رفت و به این وسیله ما را از منزلش بیرون نمود. منیری به همین علت از صالح بسیار ناراضی بود.» سند شماره 38575 /20 ﻫ2- 23 /10 /47 بخش ضمائم
2. در تاریخ 24 آبان 1332ش اعلام شد که نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران میآید. این خبر موجب شد تا آیتالله کاشانی(ره) دستور دهند تا به این مناسبت، سیاه بسته شود و پیروان ایشان نیز برای تبعیت از وی، علامت سیاهی را بر روی لباس های خود دوختند.(روحانی مبارز. ج 2. ص 630) در کنار این حرکت، دانشجویان نیز تصمیم به مقابله با حضور نیکسون در ایران گرفتند. در این شرایط که فضای نظامی ناشی از کودتای 28 مردادماه حاکم بود و سپهبد زاهدی، در 14 آذرماه از تجدید روابط با انگلیس و حضور دنیس رایت در ایران، سخن گفته و تظاهرات پراکندهای نیز علیه آن در محیطهای دانشجوئی صورت گرفته بود، در روز 16 آذر، بهرغم حضور گسترده نیروهای نظامی در اطراف دانشگاه و اعلام تعطیل سراسری دانشگاه، نیروهای نظامی با حضور در سر یکی از کلاس های درس، برای دستگیری دو تن از دانشجویان دانشکده فنی، که به حضورشان در دانشگاه اعتراض کرده بودند، نسبت به تحریک احساسات دانشجویان اقدام نمودند. همین مسئله، موجب تشنج و تظاهرات گردید که نیروهای پلیس برای مقابله با آن، به تیراندازی پرداختند که در اثر آن، سه تن از دانشجویان به نام های: مهدی(آذر)شریعت رضوی، مصطفی بزرگ نیا و احمد قندچی به شهادت رسیدند و روز 16 آذر، برای همیشه به عنوان روز دانشجو در تاریخ ثبت شد.
3. منصور رسولی فرزند وجیهالله، پس از تحصیلات مقدماتی، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. پس از پایان تحصیل، در وزارت اقتصاد مشغول به کار شد. او که در فعالیت های سیاسی به حزب ملت پیوسته و در جریان فعالیتهای جبهه ملی دوم و سوم دارای نقش بود، در سال 1349ش، به علت فعالیتهایی که داشت، دستگیر و مدتی زندانی شد. با اوجگیری انقلاب اسلامی، در سال 1356ش، به گروه رادیکال پیوست و همراه با داریوش فروهر، شاپور بختیار و حاج سیدجوادی به فعالیت پرداخت.
منصور رسولی که وکیل پایه یک دادگستری بود، در مهرماه سال 1392ش در تهران از دنیا رفت.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 72