صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : ملاقات طلاب با آقای خمینی

تاریخ سند: 14 تیر 1343


موضوع : ملاقات طلاب با آقای خمینی


متن سند:

شماره : 7670 /20 الف برابر اطلاع ساعت 1800 روز یکشنبه 7 /4 /43 آقایان شیخ اسداللّه کرمانشاهی.
شیخ محمدعلی انصاری اراکی و شیخ محمدناصری از تهران بقم عزیمت نمودند ساعت 0700 روز 8 /4 /43 با خمینی تماس و ملاقات کردند سپس در ساعت 5 /8 با شریعتمداری و در ساعت 5 /9 با آقای نجفی مرعشی تماس گرفتند.
منظور اصلی از این تماسهای گفتگوی با آقای شریعتمداری بوده و در خصوص آقای کرمانشاهی زیرا او در مدرسه صدر که محل نماز جماعت آقای کرمانشاهی است اخیرا محل حوزه درس و اجتماع طرفداران سیدحسن حجت1 گردیده است و کرمانشاهی این دو نفر دیگر را هم همراه خود بقم برده بود که پیش شریعتمداری مطلب را بگویند و از او استمداد کنند که چگونه سیدحسن حجت را از مدرسه صدر بیرون کنند و نگذارند در آنجا محلی برای اجتماعات خود درست کنند.
خلاصه مذاکرات.
در ساعت 7 صبح روز دوشنبه 8 /4 /43 با خمینی در منزلش بطور خصوصی ملاقات نموده اند خمینی پس از استفسار از وضع تهران شروع به صحبت کرد و خلاصه مطالبش اینست.
امروز روزی نیست که در خانه نشست و دعا خواند روز مبارزه است روزی است که دشمن به دین حمله میکند و ما باید در مقابل بایستیم و من تا آخرین قطره خونم میایستم و شما هم باید بهمه بگوئید و در منابر به مردم برسانید که خطر دین را تهدید میکند.
اگر ما کاری بدولتیها نداشته باشیم آنها کار دارند چنانکه من در آخرین جلسه ملاقات دکتر صدر وزیر کشور گفتم ما کاری بشما نداریم مشروط بر آنکه شما هم کاری بدین ما نداشته باشید ولی نه اینها کار دارند منتها کم کم امروز بهائیت را در ادارات راه میدهند و با یهودیها ارتباط برقرار میکنند و فردا میگویند اصلا دین باید از قانون الغاء شود.
خطر بقدری زیاد است که هر کس درک کند نمیتواند راحت بنشیند و علت اینکه بعضی ساکت بوده مطلب را نفهمیدند چنانکه آقای حکیم را نگذاشتند مطلب را درک کند و ساکت بوده.
دولت نمیخواهد روحانیت قدرت داشته باشد و نمیخواهد در ایران باشد و بهمین دلیل بعد از مرگ بروجردی متوجه آقای حکیم شدند گر چه حکیم را نمیخواستند اما مایل بودند که مرجع تقلید در نجف بماند که مزاحم کارشان نباشد ولی نشد.
از گرفتن من سودی نبردند چنانکه آقای پاکروان گفته بود گرفتن خمینی اشتباه بوده ما میبایست ایادی او را قطع میکردیم و الآن ایادی مرا قطع میکنند و دارند تخم نفاق و بدبینی بین همه میپاشند.
باید امروز متحد بود و من تصمیمی گرفته ام و آن این است که تمام علماء ایران در شب یکشنبه جلسه داشته باشند و دور هم جمع شوند من اینکار را از قم کرده ام و تشکیل جلسه را داده ام و نوشته ام که تمام علماء ایران در این شب جلسه داشته باشند و به کربلا و نجف هم نوشته ام و تا وقتیکه تمام ایران و خارج در یک شب علماء آن اجتماع داشتند اولاً خیلی زود تصمیم میگیرند و ثانیا قدرت واحدی بوجود میآوردند و دستگاه متوجه خواهد بود که همه بیکدیگر همبستگی دارند در پایان شیخ محمدعلی انصاری گفت ما هم بنوبه خود فعالیت کرده و میکنیم لکن باید شخص شما توجه بیشتری داشته باشید و بما ابراز عنایت نمائید و در هر نوع کاری که لازم باشد آماده کار و انجام وظیفه هستیم.
ساعت 41 8 بمنزل شریعتمداری رفته اند چند نفری هم بودند لکن کرمانشاهی و انصاری بطور خصوصی در همان مجلس صحبت کردند مطالب عمده درباره سیدحسن حجت بوده که در مدرسه صدر (جلو مسجد شاه) حوزه درس دارد و عده ای را جمع کرده است گفتگو کردند که چگونه او را از آنجا بردارند شریعتمداری قول هرگونه مساعدت داد و گفت شما بهر وسیله بلندش کنید و نگذارید آنجا باشد من مخارج آنرا تأمین میکنم و قرار گذاشتند که ایام آخر صفر را در مدرسه صدر روضه خوانی کنند و بعدا خود کرمانشاهی حوزه تدریس تشکیل دهد و بدینوسیله حجت را بیرون کنند و قرار شد برای مخارج این کارها شریعتمداری پولی بفرستد و آنها شروع کنند.
ضمن صحبت شریعتمداری میگفت سیدحسن حجت یکی از خطرناکترین عواملی است که در اختیار سازمان امنیت است و باید او را کوبانید زیرا او بود که نشریه های سراپا تهمت و دروغ را بنام مصلحین حوزه علمیه قم منتشر کرد و صدها کار دیگر کرد و وسیله شده برای انجام مقاصد دولت و سازمان امنیت لکن مردم او را بخوبی میشناسند و ما هم معرفی کردیم ساعت 0930 بمنزل آقای نجفی مرعشی رفته اند آقای نجفی در حضور جمعیت قدری از وضع گله کرد و گفت هر حرفی که انسان میزند بزلف کج یار برمیخورد و ناراحت میشوند و ما نمیدانم این زلف چقدر بلند است که هرجائی را گرفته و هیچ کس را اجازه حرف زدن نمیدهند ضمنا آقای مجدالدین محلاتی پسر محلاتی شیرازی بعدازظهر روز 7 /4 /43 بقم وارد و ملاقاتهای خصوصی با خمینی و شریعتمداری نموده است.
گیرندگان : اداره کل سوم بخش 321

توضیحات سند:

1ـ سید حسن حجت فرزند سیدمحمد حجت کوه کمره ای در سال 1342 ق در تبریز متولد شد.
در سال 1349ق همراه پدرش به قم مهاجرت نمود و پس از تحصیل مقدمات و سطوح در کلاس درس خارج پدرش شرکت نمود و پس از آن مدتی از محضر آیت الله بروجردی بهره برد سپس به تدریس و تبلیغ دین پرداخت.
(گنجینه دانشمندان، شریف رازی)

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 6 صفحه 165


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.