صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش بازجویی

تاریخ سند: 3 اسفند 1353


گزارش بازجویی


متن سند:

الف ـ مشخصات متهم: محمد شهرت مفتح فرزند محمود شماره شناسنامه 32 صادره از همدان متولد 1307، شغل استادیار دانشکده الهیات دانشگاه تهران، دین اسلام، تبعه دولت شاهنشاهی ایران، دارای عیال و اولاد، میزان تحصیلات دکتر در فلسفه و حکمت اسلامی، خدمت نظام وظیفه انجام نداده، محل سکونت تهران قلهک خیابان کی نژاد، کوچه نسترن دست راست به سمت بالا فلکه شاه پلاک 55، فاقد سابقه اتهامی و محکومیت کیفری (از نظر ضد امنیتی) می باشد.
ب ـ موضوع اتهام: اقدام علیه امنیت کشور پ ـ گردش کار: گزارشات رسیده حاکی است مشارالیه پس از ممنوع المنبر شدن اقدامات خلاف خود را در زمینه منحرف کردن جوانان متعصب مذهبی دنبال کرده و جلساتی در پوشش تفسیر و اصول عقاید اسلامی تشکیل و در نتیجه افراد خرابکار در جلسات متشکله شرکت و مبادرت به پخش و توزیع اعلامیه های مضره می نموده اند براساس این اطلاعات نامبرده دستگیر و با قرار تأمین روز 4 /9 /53 شعبه یک بازپرسی دادستانی ارتش بازداشت و قرار صادره به رویت وی رسیده بدان اعتراضی ننموده است و چون رسیدگی به پرونده اش مدتی به طول می انجامید و از طرفی در نتیجه تحقیقات معموله از وی رفع بیم تبانی به عمل آمده بود لذا مراتب به دادستانی ارتش اعلام سرانجام قرار بازداشت وی به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران به قید وجه التزام مبلغ یکصد هزار ریال تبدیل و در تاریخ17 /10 /53 از زندان آزاد گردید.
ث ـ خلاصه اظهارات متهم : در تحقیقاتی که از نامبرده به عمل آمد اظهار می دارد در سال 30 پس از ورود به قم و آشنا شدن با عده ای از طلاب جلسه ای تشکیل دادیم و درباره مادیت و ماتریالیسم بحث می کردیم و در ضمن طلاب کتابهایی ترجمه و یا مطالعه می کردند و در جلسات متشکله درباره آنچه که یاد گرفته بودند سخنرانی می کردند تا این که در سال 32 مدرسین قم جلساتی تشکیل دادند و عده ای از جمله عبدالرحیم ربانی علی مشکینی، حسینعلی منتظری، خزعلی، شرکت می کردند و در یکی از جلسات تصمیم گرفتند طلابی که به شهرستانها به منظور تبلیغ اعزام می گردد در مراجعت گزارش از وضع مردم و رفتار خود و محل تهیه کنند من نیز گاهگاهی در یکی از شهرستانها منبر می رفتم و ضمن صحبت انتقاداتی در وضع کشور می کردم این وضع ادامه داشت تا این که در سال 37 به جلسات درس خمینی راه یافتم و یکی از طرفداران خمینی شدم و در مجالس و منابر چه در تهران و چه در شهرستانها از وی تجلیل کرده و در فعالیتهای انجمن ایالتی و ولایتی1 شرکت و از خمینی طرفداری می نمودم و در سخنرانیهای ایشان شرکت و در ضمن اعلامیه هایی در مورد لغو شرکت زنان در انجمنهای ایالتی و ولایتی تهیه و بین مردم توزیع گردید از آن پس فعالیت من به نفع خمینی بیشتر شد و در شهرستانها منبر می رفتم و از وضع شهر، فرهنگ و یا وضع مردم انتقاد می کردم و از من سؤال شد با این گسترش فساد چه باید کرد جواب می دادم باید مبانی عقیدتی اسلام را در روح و فکر مردم تقویت کرد، من معتقدم انتقاد یک مسئله ای است اصولی ولی تخریب افکار برخلاف مصالح کشور می باشد تمام این مسائل و این فعالیتها با رفتن من به دانشگاه از بین رفت تا این که در سال 52 مسجد جاوید ساخته شد و مرا به عنوان امام جماعت مسجد انتخاب کردند و برای این که جوانان به مسائل اسلامی آشنا شوند کلاسهای بطور عمومی از قبیل کلاس اصول عقاید اسلامی، کلاس تفسیر، کلاس جامعه شناسی اسلامی تشکیل دادم و عده ای از جوانان و دانشجویان شرکت می کردند و با این که مراقبت می کردم که مطالبی خلاف مصالح کشور گفته نشود و در محیط مسجد کارهای خلاف صورت نگیرد معهذا گاهی اوقات توسط خادم مسجد اطلاع حاصل می کردم اعلامیه هایی توسط بعضی از جوانان در مسجد پخش می شده و یا در جا مهری و بالای قرآن می گذاشتند و توسط خادم مسجد جمع آوری و از بین می بردم و سعی می نمودم محیط مسجد مورد سوءاستفاده اشخاص منحرف قرار نگیرد و آخرین جریانی که در مسجد جاوید اتفاق افتاد و باعث ناراحتی شد دعوت سید علی خامنه ای بود در آن روز عده زیادی در مسجد جمع شده بودند و شعار اللّه اکبر می دادند و برای این که واکنش نامساعد پیش نیاید و موقعیت بدست عناصر فرصت طلب و ضد اسلامی پیدا نشود سیدعلی خامنه ای ایستاده شروع به صحبت کرد و پس از خاتمه سخنان ایشان مردم پراکنده شدند و باید بنویسم در قسمت زنان نیز اعلامیه پخش می شده متهم اضافه می کند در کلاس تفسیر سوره های انفال، توبه، هود را تفسیر می کردم یکی از جوانان که او را نمی شناختم نزد من آمد و از من خواست طوری سوره های قرآن را تفسیر کنم که مورد پسند شرکت کنندگان باشد و چون دیگری برای کمک به خانواده علوی طالقانی از من پول خواسته ولی جواب رد به او داده ام.
نظریه : با توجه به محتویات پرونده اظهارات متهم به استحضار می رساند، فعالیت نامبرده بالا با شرحی که در فوق گذشت مربوط به گذشته بوده و در سالهای اخیر نیز مرتکب عمل خلاف قانون نشده است و از طرفی مواردی که فعالیت مضره او را باثبات برساند بدست نیامده است.
اینک که پرونده امر تکمیل گردیده در صورت تصویب جهت هرگونه اقدام قانونی به اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی ارسال گردد.
بازجوی متخصص کوچصفهانی 3 /12 /53

توضیحات سند:

1ـ انجمن ایالتی و ولایتی بعد از انحلال مجلس بیستم به وسیله امینی در اوایل سال 40 مقررات مورد نیاز دولت با رفراندوم ابتکاری! تصویب نامه انجام می گرفت.
در اصول 91 و92 متمم قانون اساسی تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی پیش بینی و شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان در مواد 7 و 9 نظام نامه انجمن مصوب دوره اول مجلس معین شده بود و سه امر را در برداشت.
1ـ باید متدین به دین حنیف باشد و فساد عقیده نداشته باشد.
2ـ به قرآن مجید سوگند یاد کند 3ـ طایفه نسوان از انتخاب کردن و انتخاب شدن محرومند روز 16 مهر 41 مطبوعات اعلام داشتند که دولت لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی جدیدی را تصویب کرده است و متن آن را انتشار دادند.
در متن مصوب قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف و به جای سوگند به قرآن به کتاب آسمانی قید شده بود و به زنان حق رأی داده بودند.
به محض رسیدن خبر این مصوبه، حضرت امام خمینی مراجع تقلید را به تشکیل جلسه ای در خانه مرحوم شیخ عبدالکریم حائری دعوت کرد.
حاصل این جلسه ارسال تلگرافی به شاه برای لغو تصویب نامه و تصمیم بر گردهمایی هفتگی رهبران مذهبی جهت مشورت پیرامون مسائل مختلف بود.
شاه پاسخ سرد و غیر محترمانه ای داد و بر تصمیم دولت تأکید نمود.
سایر علماء اعلام ایران با ارسال تلگرافی به علم، لغو تصویب نامه را طلب کردند.
اعتراضات بالا گرفت و به رغم همه توطئه های رژیم فاسد، سرانجام با اصرار و پافشاری حضرت امام خمینی در روز شنبه دهم آذر ماه اسداللّه علم رسما اعلام کرد که مقررات تصویب نامه 16 مهر 41 مربوط به انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی قابل اجرا نخواهد بود.
ر.ک : نهضت امام خمینی ج 1 و 2، سید حمید روحانی، تهران

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی علی‌اکبر فیض مشکینی به روایت اسناد ساواک صفحه 316



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.