تاریخ سند: 24 شهریور 1354
موضوع: آقایان: خلیل کارگران. عباس دوست حسینی
متن سند:
از: شهربانی استان یزد تاریخ: 24 /6 /1354
به: ریاست ساواک استان یزد شماره: 548 ـ 1 ـ 56
موضوع: آقایان: خلیل کارگران. عباس دوست حسینی
برابر اطلاع واصله: ساعت 2000 روز 20 /6 /54 حاج خلیل کارگران مروج مذهبی و نایب رئیس انجمن شهر بافق، ضمن وعظ از آقای فهیمی شهردار بافق انتقاد و اظهار داشته:
«ضمن سوءاستفادههائی آب لولهکشی را برای کشاورزی به خارج از شهر برده و اهالی شهر را بیآب گذاشته اند، لیاقت خدمت به مردم را ندارد. بودجههای عمرانی را عودت داده و در ساختن شیروخورشید تعلل ورزیدهاند. مردم میتوانند شخص باسواد و فعالتری را انتخاب نمایند.»
سپس شیخ عباس دوست حسینی نیز منبر رفته و ضمن تائید اظهارات نامبرده بالا بیان داشته:
«اگر شما قدم پیش بگذارید من هم به شما کمک میکنم و از آشنائی که با آقای خطیبی1 مدیرعامل شیروخورشید دارم برای تسریع در کارها استفاده خواهیم نمود.»
مراتب جهت آگاهی اعلام میگردد.
رئیس شهربانی استان یزد. سرهنگ مرتضی علائی
امنیت داخلی 25 /6
اقدامی ندارد 26 /6 /54
توضیحات سند:
1. حسین خطیبى نورى: فرزند محمدعلى در سال 1294 ش به دنیا آمد. دوره ابتدایى را در دبستان ثریا و متوسطه را در دبیرستان دارالفنون به پایان برد و سپس به دانشسراى عالى راه یافت و در سال 1316 لیسانس گرفت و پس از آن به دانشگاه تهران رفت و دکتراى ادبیات گرفت. وى از سال 1316 به خدمت دولت درآمد و در مشاغل زیر فعالیت کرد:
الف: دبیرى دبیرستانهاى تهران.
ب: عضویت در دفتر مؤسسه وعظ و خطابه دانشکده معقول و منقول
ج: ریاست کتابخانه دانشکده حقوق
د: عضویت در هیئت مدیره چاپخانه دانشگاه تهران
ه: دانشیار و استاد دانشکده ادبیات.
و: مدیر عامل شیر و خورشید.
ز: نماینده مجلس شوراى ملى
مشارالیه علاوه بر مشاغل فوق، به عنوان: عضویت هیئت امناى دانشگاه پهلوى، شوراى عالى فرهنگ و هنر، شوراى عالى حفاظت آثار باستانى، شوراى مرکزى دانشگاهها، شوراى عالى خانههاى فرهنگ روستایى، جمعیت مبارزه با سرطان و شوراى عالى کار و خدمات اجتماعى، در خدمت محمدرضا پهلوى بود.
حسین خطیبى که قبل از سال 1325، با شماره عضویت 9 در قسمت قضائى «شوراى متحده کارگران»، وابسته به حزب توده براى مدتى فعالیت داشت و از سال 1321 تا سال 1324 عضو هیئت تحریریه روزنامه کیهان بود، در سال 1332 در حکومت مصدق مدتى بازداشت شد که اتهام وى شرکت در قتل افشار طوس عنوان گردیده است.
وى که در سال 1332 رئیس کل دفتر نخستوزیر بود، در جایى عنوان کرد که به اتهام جاسوسى براى انگلیس، از حزب توده اخراج شده است و از همکارى مستقیم خود در مسائل امنیتى با پاکروان، علوىکیا، سپهبد بختیار و... سخن گفت که این همکارى قبل از سال 1332 و با اطلاع مظفر بقایى بوده است.
حسین خطیبى در گزارشى مربوط به سال 1342، چنین معرفى شده است:
«نامبرده به همراه نعمتالله کلان و سرتیپ تقى علوىکیا یک باند زدوبند تشکیل داده و با رشوهگیرى از افراد با انواع کلک و حیله دنبال حل غیرقانونى مشکل آنها بوده و شایع بوده که در کار قاچاق مواد مخدر هم دست داشته است. نامبرده از طریق همسرش [که کارمند وزارت خارجه بوده] با کارمندان ادارات و افسران ارتش طرح دوستى مىریزد تا بدینوسیله به اهداف خود برسد. نامبرده به دروغ خود را معاون سازمان امنیت معرفى و دیگران را در صورت عدم موافقت با خواستههاى خود تهدید به زندان مىکند.» حسین خطیبى که به نمایندگى مجلس شوراى ملى منصوب شده بود و عضو هیئت رئیسه مجلس و در صورت نبودن رئیس مجلس، اداره مجلس را به عهده داشت و عضو اصلى شوراى مرکزى حزب ایران نوین نیز بود، به اتفاق محسن خواجهنورى (لیدر فراکسیون حزب ایران نوین) و رامبد (لیدر فراکسیون حزب مردم) مأمور اقدام در مورد دستور محمدرضا پهلوى، مبنى بر عضویت اجبارى نمایندگان مجلس، در دو حزب مذکور شد و در سال 1346 که ریاست اولین کنگره حزب ایران نوین را برعهده داشت، عضو کمیسیون تهیه لوحه تاجگذارى نیز بود. حسین خطیبى که تا سال 1346 مدت 20 سال مدیر عامل شیروخورشید و مدیر عامل شرکت مقاطعهکارى فرانکلین بود، در این سال، چنین مورد ارزیابى ساواک قرار گرفت:
«عصبانى، عجول، به خاطر فعالیتهایش در شیروخورشید مورد توجه است، اهل زدوبند، متظاهر به نیکوکارى، سیگار مىکشد. گاهى هم تریاک، مشروب هم مصرف مىکند.»
و در جاى دیگر معایب او به شرح زیر عنوان گردید: «نادرست و بىحقیقت، صحت عمل و درستى ندارد، به زن و پول و مقام و قدرت خیلى زیاد علاقمند است.»
مشارالیه که عضو تشکیلات فراماسونرى لژ دانش بود، با اکثر سفارتخانههاى کشورهاى خارجى، مخصوصاً اروپایى رابطه داشت و در سال 1353 به پیشنهاد وزیر فرهنگ، از طرف محمدرضا شاه! به عضویت هیئت امناى بنیاد مولوى و مرکز تحقیقات عرفانى منصوب شد و همچنین عضویت هیئت امناى دانشگاه بلوچستان و مجتمع آموزشى پزشکى را دارا شد. خطیبى که به عضویت حزب رستاخیز در آمده بود، از طرف فرح پهلوى به عضویت هیئت مؤسس انجمن ملى روابط فرهنگى و سپس هیئت رئیسه آن نیز در آمد. او که چندین نشان از رژیم شاه گرفته بود و همچنین از کشور اردن، نشان کوکب و از کشور افغانستان و پاکستان، نشان ستاره را داشت، کتابهایى نیز درباره دوره و تاریخ نثر فارسى تألیف کرد و با بعضى جراید نیز همکارى داشت. او بعد از انقلاب بازداشت و به شش سال حبس تأدیبى محکوم و پس از مدت کوتاهى آزاد شد و در سال 1380 درگذشت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 1 صفحه 368