تاریخ سند: 2 تیر 1342
موضوع : جلسه کارگری نیروی سوم
متن سند:
شماره : 7323 س ت
ساعت 1930 روز 1 /4 /42 جلسه کارگری جامعه سوسیالیست ها1
(نیروی سوم) با حضور 5 نفر در منزل نیرومند واقع در خیابان بوذرجمهری
درخونگاه به ریاست تحویلدار تشکیل شد.
ابتدا تحویلدار اظهار داشت حزب ما
قبل از حوادث 15 خرداد تصمیم داشت مبارزه مخفی را آغاز نماید البته
همانطور که حزب توده سالها مبارزه مخفی می نموده ما هم باید از این به بعد در
شرایط مخفی فعالیت کنیم و اولین دستور حزبی این است که افراد با شماره
خواهند بود و اسامی افراد از بین خواهد رفت و ما باید فقط خودمان از اسرار
حزبی مطلع باشیم و مأموریت ها و اسرار حزبی را نباید به کسی بگوییم.
چون
تشکیلات کارگری به نحوی اداره می شود و تشکیلات دانشجویی و سایر
تشکیلات بنحو دیگری و هیچکدام نباید از کارهای یکدیگر اطلاعی داشته
باشند.
دیگر این که بعد از این افراد جدید را باید فقط به تشکیلات حزب معرفی
کنیم.
خبر مهم دیگر این که رهبران حزبی ما مشغول تماس با سایر رهبران
مذهبی و سیاسی مانند نهضت آزادی هستند.
ناطق سپس بحث سیاسی هفته را
درباره چند عشایر کردنشین عراق با حکومت مرکزی شروع نمود و در حدود
یک ربع ساعت در این زمینه صحبت کرد.
تحویلدار سپس گفت خبر دیگر
هیاهوی دستگاههای تبلیغاتی دولت است که گفته بودند شخصی را با یک ملیون
تومان دستگیر کرده ایم و آن
شخص از طرف دولت مصر برای انقلابیون ایران کمک هایی می آورده است ما هم
می دانیم آن شخص یک قاچاقچی حرفه ای است که شغلش وارد کردن یا خارج
کردن ارز از کشوری به کشور دیگر است ولی یک ملیون تومان پول نمی تواند در
انقلاب کشوری مؤثر باشد مردم بابت خمس و زکات خود میلیونها تومان پول
می دهند و یک میلیون تومان پولی که از این قاچاقچی گرفته اند بدون جهت به این
قیام نسبت داده اند شاه در نطق خودش گفته است که مردم 25 ریال گرفتند و در
این تظاهرات شرکت کردند با این حرفها آبروی خود را می برند خارجی ها وقتی
این حرفها را می شنوند می گویند ایرانیها چقدر بیچاره و بدبخت هستند که به
خاطر 25 ریال جلوی گلوله می روند این حرفها غیر از این که دستگاه خودش را
ضایع کند کار دیگری انجام نمی دهد.
کسانی که در این انقلاب شرکت داشتند
گرسنه ها و پابرهنه ها بودند که ابتدا تظاهرات مذهبی می کردند در اثر ناراحتی و
گرسنگی به تظاهرات سیاسی کشانده شدند و شعارهای مرگ بر شاه می دادند
چون این متظاهرین در مقابل دستگاه قرار گرفتند و با دستگاه مبارزه کردند ما
مبارزه آنها را ستایش می کنیم اما افسوس که اینها دستگاه رهبری نداشتند
وظیفه افراد ما است که با کلیه آخوندها تماس بگیرند و در جلساتشان شرکت
نمایند و آنها را تشویق کنند که مبارزه شان را سازمان بدهند و در مقابل دستگاه
مقاومت و ایستادگی نمایند وظیفه افراد ما نیز این است که مردمی را که در مقابل
دولت و شاه ایستاده اند متحد و متشکل سازند من شنیده ام که آقای شریعتمداری
به حضرت شاه عبدالعظیم آمده و آقای میلانی نیز از مشهد با هواپیما به تهران
آمده که به وی ملحق شود ولی در فرودگاه هواپیمای او را برگرداندند در چند
روز اول که مردم به ملاقات آقای شریعتمداری می رفتند ایشان برای مردم
صحبت می کردند ولی مأمورین دولت از سخنرانی ایشان جلوگیری کردند و
مردم حالا فقط می روند اسم خود را در دفاتری که در آنجا است ثبت و با ایشان
احوالپرسی می کنند.
ما باید سعی کنیم مردم را به حضور ایشان بفرستیم تا نام
خودشان را در آن دفاتر ثبت نمایند.
سپس نیرومند اظهار داشت این شاه از بس خودخواه و خودپسند است حاضر
نیست کسی در میان مردم وجهه ای پیدا نماید دکتر ارسنجانی با این که نسبتا
خوب کار می کرد شاه از ترس این که مبادا مردم طرفدار او شوند او را از کار عزل
و از ایران اخراجش کرد و به جای او شخصی که باید در ارتش خدمت کند و
هیچ گونه اطلاعی در مورد تقسیم املاک و اصلاحات ارضی ندارد منصوب نمود.
سپس تحویلدار گفت از این که دولت با اخراج دکتر ارسنجانی از کابینه در مقابل
اصلاحات ارضی عقب نشینی کرده حرفی نیست و من شنیده ام دستور داده اند که
محصول امسال را دهقانان باید براساس همان 5 بر یک تقسیم نمایند و حتی
دولت به مأمورین اصلاحات ارضی گفته است که به دهقانان و مالکین بگویید که
تا 6 ماه دیگر پول آنها داده خواهد شد تا بدینوسیله سروصداها را بخوابانند و
گویا آمریکاییها گفته اند تا شش ماه دیگر پول کلیه زمینها را خواهند داد.
با خاتمه
سخنان وی جلسه در ساعت 2030 پایان پذیرفت.
افراد شناخته شده عبارتند از سرشار ـ عشقی ـ تحویلدار ـ نیرومند2
توضیحات سند:
1ـ جامعه سوسیالیست ها: حزب
نیروی سوم که بعدها طبق
تصمیم کنگره منعقده در زمستان
سال 1340 به جامعه
سوسیالیست های نهضت ملی
ایران تغییر نام پیدا کرد دارای
سازمانی نسبتا متشکلتر از کلیه
احزاب ملی به جز حزب توده
است که در تهران و بسیاری از
شهرهای مهم کشور تشکیلات
دارد.
در تهران تا قبل از اعلام
فرمانداری نظامی حوزه های
کارگری، کارمندی، دانشجویان
و جلسه عمومی بحث و انتقاد
حزب به طور علنی در محل
نشریه علم و زندگی تشکیل
می گردید.
ولی پس از اعلام
فرمانداری نظامی حزب به
فعالیت مخفی پرداخته است.
سازمان جامعه سوسیالیستهای
نهضت ملی ایران تشکیل
می شود از یک کمیته مرکزی
مرکب از 15 نفر آقایان خلیل
ملکی، مهندس قندهاریان استاد
هنرسرایعالی، دکتر غلامرضا
وثیق، مهندس حسین ملک،
رضا شایان کارمند وزارت کار،
منوچهر صفا، پاکزاد، میرحسین
سرشار، مساوات، آرائی نژاد،
غلامرضا شانسی، ابقاء،
شریعتمداری کارمند وزارت
کشاورزی، عباس عاقلی زاده،
دانشجوی حقوق، منوچهر رسا
دانشجوی پزشکی، یک هیئت
اجرائیه که عبارتند از عباس
عاقلی زاده، ضیاء ابقاء، منوچهر
رسا، منوچهر صفا و یکی دو نفر
دیگر.
مهندس حسین ملک و
خلیل ملکی در اروپا هستند و از
افراد و رهبران حزب در تهران
شعاعی کارمند بهداری
شهرداری.
عباس عاقلی زاده،
هرمز همایون پور، ضیاء ابقاء،
منوچهر صفا، عاشوری
فعالیت جدی دارند و در
تظاهرات و پخش تراکت و غیره
شرکت می نمایند.
در شهرستانها
تا آنجا که اطلاع هست تبریز ـ
اصفهان ـ آبادان ـ رشت ـ
ساری ـ جامعه فعالیت نسبتا
زیادی دارد و چند شهرستان
دیگر از جمله اهواز، همدان،
نقده، سولده، شیراز و غیره
فعالیت حزب عادی و کمتر است.
در تبریز زرینه باف.
در اصفهان
موسوق مدیر کل فرهنگ در
زمان درخشش جزء رهبران و
گردانندگان اصلی حزب به شمار
می رود.
تا آنجا که اطلاع هست
در شهرستانها هم مثل تهران
تشکیلات حزب حوزه ای و
تعلیمات از راه بحث و انتقاد در
حوزه ها صورت می گیرد.
کمیته
مرکزی به ندرت تشکیل
می شود و بار اصلی به دوش
هیأت اجرائیه است
دستورالعمل ها در تهران تهیه و
به عنوان نشریه داخلی.
بیانیه.
تفسیر مخصوص شهرستانها و
غیره ارسال و در حوزه های
مزبور قرائت و بررسی می گردد
در صورت وجود امکان بیانیه ها
و نشریات در نسخ متعدد تهیه و
به وسیله مسافرین ارسال و بین
اعضای هر شهرستان فروخته و
یا رایگان توزیع می گردد.
تخمین اعضاء حزب در تهران و
شهرستانها مشکل است و اگر
توجه کنیم که در درجه اول
دانشگاه و سپس فرهنگ
وزارت کشاورزی و شهرداری
و تا اندازه ای هم بازار منطقه
عمل حزب است می توانیم
احتمال بدهیم که حزب دارای
حداکثر 250 عضو رسمی که
آنکت (فرم) پر کرده باشند و
تقریبا 450 نفر سمپات (هوادار)
می باشند البته این ارزیابی
مربوط به بعد از 28 مرداد
1332 است.
شخصیت حزب
بستگی به شخصیت خلیل ملکی
دارد و اصولاً باید گفت که
استراتژی حزب داشتن افراد
زیاد و یا یک تاکتیک خیلی
درست حسابی نیست بلکه عامل
تقویتی مهم حزب نفوذ چند تن
رهبران حزب در ادارات و
مؤسسات می باشد و بس.
جامعه سوسیالیستهای ایران تا
این تاریخ هیچگاه هدف ثابت و
مشخصی نداشته گو این که از
زمان دکتر امینی به بعد مهمترین
تکیه کلام و استخوان بندی
مذاکرات حوزه ها حمله به جبهه
ملی و تخطئه سران آن و این که
دیگر سیاست آنها به پایان
رسیده و اصولاً فاقد شخصیت
می باشند بوده و نقل اخبار
صحیح و ناصحیح عینی بر وجود
اختلاف بین اعضاء شورای
جبهه ملی و به اصطلاح شانتاژ
نسبت به جبهه ملی از بارزترین
صفات حزب نیروی سوم است
به طوری که دیگر جنبه
دیکته ای و فرمایشی به خود
گرفته در حالی که حزب در
فعالیتهای خارج از محیط خود
صددرصد دنباله رو جبهه ملی
است.
ولی این روزها عامل
حمله به جبهه ملی در درجه دوم
اهمیت قرار گرفته و عامل اول
همانا حمله به دستگاه و هیأت
حاکمه و به طور ضمنی شخص
شاهنشاه است.
چندی است که
مسأله ائتلاف یا اتحاد عمل با
دستجات مخالف راست به ویژه
روحانیون و ترجیح حکومتی از
نوع سپهبد بختیار بر رژیم فعلی
نقل مجلس در حوزه ها است.
نحوه تبلیغات حزب نیروی سوم
در درجه اول انتشار اعلامیه ها،
بروشورها، نشریات و کتب
است و در مرتبه دوم همان بحث
و انتقاد در جلسات و حوزه ها
کمی از نحوه های اساسی تبلیغ
حزب به شمار می رود علاوه بر
این عده ای از افراد سازمانی
حزب در دانشگاه و بازار
مأموریت دارند افراد دیگر را به
دور خود جمع کرده با آنان به
بحث و جدل بپردازند و
مخصوصا از این قبیل پارتیزانها
و افراد تعلیم دیده و مأمور در
خانه رهبران جبهه ملی و
محل هایی که اجتماعات سیاسی
تشکیل می شود فراوان یافت
می شود.
وضع مالی حزب لااقل
آن طوری که ابراز می شود
رضایت بخش نیست اما از
طرفی در اخذ و دریافت حق
عضویتها سستی و اهمال
می شود در حالی که مخارج
سرجای خود باقی است و کاری
معطل نمی ماند.
نشریات مرتبا
چاپ می شود و هزینه های
تبلیغاتی و غیره هم پرداخت
می گردد.
در زمان حکومت دکتر
اقبال که دکتر امینی تازه شروع
به مخالفت با وی کرده بود یکی
از اعضاء از طرف حزب
مأموریت یافت با دکتر امینی
ملاقات و راجع به امکان کمک
نقدی وی به انتشار مجله علم و
زندگی ارگان حزب مذاکره
نماید و دکتر امینی هم استقبال
نمود و آن را موکول کرد به بعد
از انتخابات تابستانی و پس از
آن دیگر خبری نشد.
در
حوزه های حزب به طور جدی از
دارودسته بختیار و روحانیون و
فئودالها طرفداری می شود و
دکتر امینی هم مورد تأیید قطعی
حزب است.
ضمنا در سال 1328
کمیته های دو و سه نفری تعیین
شد که به عنوان مأمور و رابط
علنی مرتبا با احزاب ملی
در تماس بودند و نظریات
یکدیگر را مبادله می کردند.
(اسناد ساواک، پرونده
موضوعی (نیروی سوم) جامعه
سوسیالیستها).
2ـ بهمن نیرومند فرزند حسین،
متولد 1315 ه ش تهران نامبرده
تحصیلات خود را در رشته
ادبیات و فلسفه در آلمان
گذرانده و سپس به کشور
مراجعت و به عنوان سربازی به
کار ترجمه در اطلاعات ارتش
به کار پرداخت.
طی دوران خدمت در ارتش
مدارک و اسناد متعددی راجع
به سوءاستفاده در امور نفت
بدستش می رسید و مطالعه
می کرد، به همین دلیل اعتقاد خود
را به تدریج نسبت به رژیم از
دست داد.
پس از پایان خدمت به سمت
دانشیاری در دانشگاه تهران
پذیرفته شد و متعاقبا سمت
استادی فلسفه و ادبیات در
دانشگاه تهران را بدست آورد،
ولی به دلیل عقاید چپی از
استادی معزول و از دانشگاه
اخراج شد.
لذا در سال 1344
ایران را ترک و مجددا به
آلمانغربی عزیمت نمود.
در آلمان ابتدا اقدام به
فعالیت های کمونیستی به نفع
شوروی نموده و در این ارتباط
چندین بار نیز به آلمانشرقی سفر
و با اعضاء حزب توده ملاقات
نمود.
سپس به گروه مائوئیستها
پیوست و ضمن تبلیغ شدید برله
سیاستهای چین، در کنفدراسیون
نیز فعالیت می نمود و بدین دلیل
به عنوان دبیر امور بین المللی
کنفدراسیون انتخاب شد.
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 8 صفحه 226