تاریخ سند: 2 تیر 1348
موضوع: تشکیل جلسه در منزل عظیمی کتابفروش
متن سند:
از: 20 ﻫ7
به: 322 شماره: 44840 /20 ﻫ
در ساعت 21 مورخ 29 /3 /48 در منزل عظیمی1کتابفروش واقع در خیابان شاهرضا مقابل دانشگاه آقایان دکتر شرافت، غلامعلی تفنگدار2 دانشجو، عظیمی کتابفروش و چندنفر دانشجو که جمعاً پانزده نفر بودند حضور داشتند ابتدا دکتر شرافت درباره حجاب بانوان مطالبی بیان نمود و گفت اسلام با حجابی موافق است که مانع فعالیت نبوده و درضمن تحریک آمیز هم نباشد.
توضیح منبع: آقای عظیمی کتابفروش بطور خصوصی و خیلی آهسته به یکی از مدعوین اظهارنمود انسان می ترسد همه حرفها را بزند و اضافه کرد خوب بود یک حزب سیاسی تشکیل میدادیم و قید نمود خیلی مایل است کشتی ژاپونی و جودو یاد بگیرد.
2ـ عظیمی قبلاً ازیکی از حضار خواسته بود آدرس منزل ایلقانیان3[القانیان] و ثابت پاسال4 را تهیه نماید ضمناً اظهار مینمود این افراد بهائی و یهودی هستند و خوب بود ترتیبی داده میشدکه این دشمنان اسلام را ازبین میبرد
نظریه رهبر عملیات: هرگونه اقدام مستقیمی باعث شناخته شدن منبع میگردد.
3ـ در مورد صحت و سقم نظریه منبع تحقیقات ادامه داشته نتیجه متعاقباً گزارش خواهد شد.
ن قیطریه
درساعت 8 روز 5 /4به بخش 316 واصل گردید یک نسخه به بخش 311
5 نسخه تکثیر شده است .
بهره برداری شد 19281 11 /6 /48
آقای صالحی .
بخش 3 ساواک تهران سریعاً ماهیت حقیقی...
توضیحات سند:
1 .
مرتضی عظیمی زواره، فرزند حبیب الله در سال 1317ش در اصفهان به دنیا آمد.
تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان پی گرفت و پس از آنکه موفق به اخذ دیپلم نشد، به سربازی رفت و در داروخانهی « مرسیه » وابسته به مؤسسهی دارویی ارتش خدمت کرد.
ایشان پس از پایان دوران سربازی، به شغل کتابفروشی روی آورد و پس از چندی، کتابفروشی آذر را در مقابل دانشگاه تهران راه اندازی کرد.
او که در خانوادهای مذهبی رشد و نمو یافته بود، با توجه به موقعیت مکانی این کتابفروشی، به توزیع کتابهای مذهبی مبادرت کرد.
فروش پنهانی کتابهای نویسندگان مبارزی چون: آیت الله طالقانی (ره)، مهندس بازرگان و پخش رساله و کتاب ولایت فقیه امام خمینی(ره)، حساسیت ساواک را نسبت به ایشان برانگیخت؛ تا اینکه در اسفندماه 1344ش به ساواک احضار شد.
کتابفروشی آذر، که در طبقهی بالای آن، منزل مسکونی او قرار داشت، به پایگاهی مطمئن برای برگزاری جلسات مختلف مذهبی تبدیل شد که در طی سالیانی دراز، گروههای مختلفی در آنجا به برپایی جلسات اقدام میکردند.
ارتباط مرتضی عظیمی با دانشجویان مذهبی و برخی از اعضای اولیهی سازمان مجاهدین خلق، موجب شد تا ایشان در مهرماه 1350 به ساواک احضار و متعاقب آن، در 15 مهر همان سال دستگیر شود که این بازداشت به مدت 3 ماه به طول انجامید.
در نوبت دوم نیز، ایشان در اردیبهشت سال 1352 به ساواک احضار و دستگیر شد که در این نوبت به مدت 10 روز در بازداشت به سر برد.
دستگیری نوبت سوم وی که در آذرماه همین سال بود و شکنجههایی که در این دوره بر وی وارد آمد، موجب شد تا در وضعیت روحی و روانی ایشان اختلالاتی بروز کند.
این اختلالات به میزانی بود که کارِِ او را در آن مقطع به بیمارستان کشانید.
مرتضی عظیمی که با گروههای مختلف مذهبی و مبارزین مسلمان ارتباط مستمر و تأثیرگذار داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت های فرهنگی خود را پی گرفت و در حالی که وضعیت او هنوز تحت تأثیر شکنجههای دوران طاغوت قرار داشت، در سال 1368ش از دنیا رفت.
2 .
غلامعلی تفنگدار، فرزند حسینعلی در سال 1327ش در شیراز به دنیا آمد، تا سال پنجم دبیرستان در شیراز بود، پس از آن راهی تهران شد و پس از اخذ دیپلم، به دانشگاه رفت و در رشتهی ریاضی به تحصیل پرداخت.
زمینه های مذهبی و حضور همکلاسیهایی چون: تقی شهرام و محمد حیاتی و...
او را با مبارزه آشنا کرد.
حضور در جلسات منزل آقای مرتضی عظیمی یکی از فعالیتهای او بود و همین فعالیت ها بود که موجب حساسیت ساواک و دستگیری وی در مهرماه سال 1350 ش شد.
او که در کنار تحصیل به فعالیت در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و تدریس در برخی از مدارس نیز مشغول بود، در این نوبت نزدیک به 80 روز در زندان به سر برد.
ادامهی فعالیتها و ارتباطات، با توجه به اینکه برادرش به نام لطفعلی بهپور نیز در رابطه با سازمان مجاهدین خلق دستگیر و به 10 سال زندان محکوم شده بود، موجب دستگیری مجدد وی در سال 1352 شد؛ که این بار حدود دو هفته به طول انجامید.
3 .
حبیب اللّه القانیان، فرزند بابا در سال 1291 ش در تهران به دنیا آمد.
وی از بازرگانان و سرمایهداران بزرگ یهودی در ایران و مدت زیادی رئیس انجمن کلیمیان ایران بود و ارتباط بسیار نزدیکی با مئیر عزری نماینده اسرائیل در ایران داشت و تمامی امور را با اجازهی او به انجام می رساند.
او بارها به خاطر گرانفروشی و انجام امور خلاف قانون در کارهای اقتصادی تحت تعقیب و بازداشت قرار گرفت و هر بار با وساطت شاه از زندان آزاد شد.
القانیان در نامهی مورخهی 7 /9 /1355 خود خطاب به شاه چنین نوشته است: «جان نثار حبیب القانیان که در جریانات مبارزه با گرانفروشی مورد تعقیب قرار گرفته در دادگاه شعبه 15 استان تهران تبرئه و سپس مجدداً تحت پیگرد و در این مرحله به علت عدم دفاع از خود محکوم گردیدم مشمول عنایات شاهنشاه عدالت پرور قرار گرفته و مورد عفو ملوکانه واقع شدم اینک آگاه شدم که به مجازات بسیار شدیدتری که محدودیت از فرصت شرفیابی به حضور مقدس شاهنشاه و...
دچار گردیده ام...
جان ناقابل من و خانواده ام فدای سلامت و سعادت شاهنشاه...
ایران باد».
وی از اعضای جمعیت فراماسونری و لژ سقراط و پهلوی بود و فعالیت چشمگیری در راستای کوچ یهودیان ایرانی به اسرائیل و تبلیغ در این خصوص داشت.
او مقادیر معتنابهی زمین در نزدیکی تل آویو خریداری کرد و از طریق شرکت در معاملات اراضی فلسطین با هماهنگی آژانس جهانی یهود سود سرشاری عایدش شد.
در اسناد ساواک گزارشی در خصوص استخدام وی به عنوان همکار نیز وجود دارد.
حبیب اللّه القانیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و در دادگاه انقلاب محاکمه و به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی به اعدام محکوم شد.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
4 .
حبیب اللّه ثابت پاسال در سال 1282ش در تهران متولد شد.
اجدادش همگی یهودی بودند و پدرش در اواسط عمر به فرقهی بهائیت پیوست.
حبیبالله دیپلم خود را از مدرسه سن لوئی گرفت و بعداً راننده کامیون شد و سرانجام گاراژی برای تعمیر اتومبیل تأسیس کرد.
در مرحلهی بعد کارخانهی صنایع چوب، شرکت ثابت پاسال، شرکت زمزم و تولید پپسی کولا را به راه انداخت، سپس جذب بانکداری و عضو هیأت مدیرهی بانک ایران و انگلیس، بانک ایران و خاورمیانه و نایب رئیس بانک ایران شد.
او امتیازات واردات فولکس واگن و راه اندازی کارخانهی لاستیک سازی جنرال تایر، تولید روغن موتور اسو و شیشه مینا را به دست آورد و در عین حال که مدیر عامل کمپانی فیروز بود، «بیش از چهل شرکت دیگر داشت».
وی مؤسس روتاری کلاب از لژهای فراماسونری است و باتوجه به اینکه عضو فرقهی بهائیت بود، با همکاری دربار، تلویزیون ایران را راهاندازی کرد.
نقل است که او سوءاستفاده فراوانی از اعتبارات بانک در ایران کرده است.
در¬کودتای 28 مرداد ثابت پاسال با صدور چک سفید در جهت حمایت از رژیم شاه به عرصه وارد شد و این چک او را تبدیل به یکی از مهره های پرقدرت دربار ایران کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی وی به خارج از کشور گریخت و در پاریس ساکن شد.
ثابت پاسال در سال 1369 در لسآنجلس درگذشت.
منبع:
کتاب
شهید سید محمد جواد شرافت به روایت اسناد ساواک صفحه 25