تاریخ سند: 30 مهر 1357
تلفنگرام
متن سند:
سند شماره (158)
به: 323 تاریخ: 30 /7 /57
از: سارى شماره: 5390 /2 ه 2
تلفنگرام
وضعیت مراکز عالى آموزشى مازندران تا ساعت 0800 روز 30 /7 /57
1ـ دانشگاه آزاد ایران مرکز بهشهر و مرکز گنبد دائر است.
2ـ مدرسه عالى بابلسر، مدرسه عالى منابع طبیعى گرگان و مجتمع پزشکى شیروخورشید گرگان تعطیل [است].
3ـ در مدرسه عالى کشاورزى سارى کارکنان آن به حالت اعتصاب بسر مىبرند و تعداد معدودى از دانشجویان (حدود یکصد نفر) که به مدرسه عالى مراجعه مىنمایند از رفتن به کلاس درس خوددارى و با نصب اعلامیه تقاضاهاى دانشجویان دانشگاهها و مدارس عالى دیگر را مورد تأیید قرار مىدهند.
رخشا
عطائى ـ30 /7 /57
طالقانى 30 /7 /57
گیرنده: آقاى بىریا
گوینده: طالقانى
ساعت 830 روز 30 /7 /57
بیگدلى 30 /7 /57
فصل دوم
وقایع آبان ماه 1357 (سارى)
وقایع آبان ماه 57 در یک نگاه
از زبان سندها مىخوانیم که تأثیر حادثه مسجد جامع کرمان در بیست و چهارم مهر 57، همچنان خود را در راهپیمایىها و تظاهرات آبان ماه نشان مىدهد. هم به این دلیل، و هم به جهت شهدایى که هر روز در شهرهاى کوچک و بزرگ خونشان به زمین مىریخت، وسعت مخالفتها با حکومت شاه، به نهایت خود رسید. شهرهایى چون همدان، خرمآباد، بروجرد، آمل، بابل، جیرفت، شوشتر، مشهد، خمین، گرگان، اصفهان و کاشان هر روز شاهد تظاهرات اهالى خود بودند. اما زمانى که شهر کوچکى چون کبوترآهنگ در روز پنجم آبان پنج شهید و یا آذرشهر در هشتم همان ماه چهار شهید تقدیم انقلاب کردند، نشان داد که مساحت اعتراضهاى مردمى آن هم تا حد فدا کردن جان عزیزان خود، تا چه اندازه گسترش یافته است.
سندها مىگویند که جنبش دانشآموزى علیه حکومت شاه در این روزها تقریباً در همه شهرها زنده و جارى بود. روز اول آبان در شهر گرگان با برخورد قهرآمیز مأموران حکومت، یازده دانشآموز زخمى شدند. یکى از هدفهاى دانشآموزان پایین کشیدن مجسمه شاه در شهرها بود. مقامات محلى براى جلوگیرى از این کار دور مجسمهها را سیم خاردار کشیدند و افراد مسلحى را براى سرپا نگه داشتن آن گماردند. سوم آبان در شهرضا یک جوان در این راه جان خود را از دست داد و چند روز بعد در بروجرد دو جوان هنگام یورش به مجسمه پهلوى دوم به شهادت رسیدند. شاید سادهترین کار دانشآموزان، پایین کشیدن عکس شاه و خاندان او از کلاسهاى درس و تغییر نام مدارسشان بود.
زیر این فشارها بود که شاه تصمیم گرفت در چهارم آبان 1126 زندانى سیاسى را آزاد کند. امام خمینى پس از شنیدن این خبر به مردم ایران گفتند: «آزادى تعدادى از زندانیان سیاسى پس از چندین سال شکنجه و رنج و محرومیت از حقوق اولیه، آزادى از زندانى است به زندان بزرگتر.»
حادثه تلخ مسجد جامع کرمان، حکومت را به عقبنشینى از تعرض به مسجدها وادار نکرد. شبیه آن حادثه در مسجد راور کرمان و مسجد مهدیه سمنان رخ داد و پدیده چماق به دستان رفته رفته در برخى از شهرها رخ نمود. آتشسوزىها و تخریب اماکن عمومى در شهرهایى چون گرگان، همدان و زنجان یکى از رهآوردهاى این پدیده شوم بود. حمله چماق به دستان به تظاهرات مردم روى دیگر سکه بود. این رویارویى در چهارم آبان ماه در کرمانشاه 86 مجروح به جا گذاشت. در سنندج چند تن شهید شدند و در خرمآباد و ارومیه وحشت و اضطراب حاکم شد.
از رویدادهاى مهم این ده روز تیراندازى یک سرباز به سوى فرماندار نظامى جهرم و رئیس شهربانى این شهر بود. این اقدام، روز تولد شاه، یعنى چهارم آبان رخ داد. سرباز توانست رئیس شهربانى را از پاى درآورد و فرماندار نظامى را مجروح کند. روایتهایى که از نارضایتى نظامیان چه در اعلامیهها و چه در گفتهها و شنیدهها طرح مىشد، با حادثه جهرم جنبه عملى به خود گرفت.
در حالى که رایزنىهاى محمدرضا پهلوى با سفراى امریکا و انگلیس در جستن راهى براى غلبه بر بحرانى که دامنگیر حکومت او شده بود، ادامه داشت، امام خمینى در گفتوگو با خبرگزارى فرانسه، همچون گذشته، بر سرنگونى حکومت شاه تاکید کردند و موضوع برپایى حکومت انتقالى را پس از سقوط نظام شاهنشاهى مطرح نمودند.
سندها مىگویند که اعتصابها در بیشتر سازمانها، وزارت خانهها، کارخانهها و شرکتها ادامه داشت. شاهبیت اعتصابها، همچنان در صنعت نفت خوانده مىشود.
هوشنگ انصارى مدیرعامل شرکت نفت با این که با خواستهاى صنفى اعتصابکنندگان موافقت کرد، اما چاره کار نبود، چرا که جنبههاى سیاسى بر جنبههاى صنفى اعتصاب غلبه یافته بود.
و بالاخره از زبان سندها مىخوانیم که «روز هشتم آبان ماه پرویز ثابتى، چهره برجسته دستگاه امنیتى شاه، ترجیح داد با اسم مستعار عالیخانى از کشور بگریزد. آیا او در آیینه اطلاعات خود، چیزى جز سقوط حکومت شاه دیده بود؟
بحران حاکم بر کشور و چنگالى که با تظاهرات، راهپیمایىها و اعتصابها، گریبان حکومت پهلوى را گرفته بود، ویلیام سولیوان سفیر امریکا در ایران را واداشت که در گزارشى واقعبینانه ـ برخلاف گزارشهاى پیشین ـ به وزارت امور خارجه امریکا اعلام خطر کند و از قول شاه بنویسد که دو راه بیشتر پیش روى محمدرضا پهلوى نیست: استعفا، یاتشکیل دولت نظامى. به دنبال گزارش سولیوان در یازدهم آبان ماه جلسهاى اضطرارى در کاخ سفید برپا شد. نتیجه این نشست در تلفنى که برژینسکى مشاور امنیت ملى کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا فرداى آن روز (دوازدهم آبان) به شاه کرد، روشن گردید: «به نظر من مشکل شما این است که باید دست به یک سلسله اقدامات خاصى بزنید که اقتدار شما را به نحو مؤثر نشان دهد. شاه به سادگى پاسخ داد: چشم.» توصیه برژینسکى به شاه چیزى جز موافقت امریکا با برپایى یک دولت نظامى نبود.
حوادث روز سیزدهم آبان در تهران، به خواست امریکا و شاه دست به سینه ایران، شتاب بیشترى بخشید.
آن روز به مناسبت سالروز تبعید امام خمینى، تظاهرات گستردهاى در کشور برپا شد. با این که تظاهرات تهران پراکنده و نسبت به برخى دیگر از شهرها از حجم کمترى برخوردار بود، اما گشودن آتش مأموران حکومت نظامى به روى دانشجویان و دانشآموزانى که در دانشگاه تهران گرد آمده بودند، فیلمبردارى از این حادثه و سپس نمایش آن در بخش خبرى شب تلویزیون، تأثیر شگرفى در بین مردم سراسر کشور گذاشت. پخش این فیلم مستند برخلاف میل مسؤولان تلویزیون صورت گرفت، اما از فرداى آن روز تظاهرات در شهرهاى گوناگون به واسطه هیجانى که از دیدن این فیلم کوتاه بر مردم مستولى شده بود، فزونى یافت. حکومت، با این که در هواى تجدید سازمان بود، اما از این فرصت بهره گرفت و در روز چهاردهم آبان در تهران اقدام به آتش زدن برخى سینماها، بانکها، اتوبوسهاى شرکت واحد و دیگر اماکن عمومى کرد. همراه با آتشافروزى و تخریب هدایت شده، شایعاتى نیز در سطح پایتخت جارى شد؛ مثل این که برخى از پادگانها سقوط کرده و یا کودتایى در راه است. این ترفندها، موجب شد که ناآرامىها فراتر از آن چه بود نمایانده شود. ارتشبد اویسى فرماندار نظامى تهران به مأموران خود دستور داده بود که دخالتى در جلوگیرى از تخریبها و آتش زدنها نکنند. سفیر انگلیس نیز معتقد بود که این اقدامات توسط عوامل حکومت روى مىدهد. آیتاللّه طالقانى نیز که به تازگى از زندان آزاد شده بود، با صدور اطلاعیهاى به دامن زدن فضاى وحشت در بین مردم توسط عوامل حکومت اشاره کرد و از مردم خواست براى خنثى کردن این روش، از درگیرى با مأموران خوددارى کنند.
با زمینه فراهم شده، دولت هفتاد روزه جعفر شریفامامى همان روز (چهاردهم آبان) به خواست شاه استعفا داد و فرداى آن روز دولت نظامى، به نخستوزیرى ارتشبد غلامرضا ازهارى روى کار آمد. همزمان شاه پیامى براى مردم ایران خواند و سوگند یاد کرد که اشتباهات گذشته را جبران کند. اما زمان براى این کار بسیار دیر شده بود. منبع ساواک همان روز (15 /8 /57) مىنویسد، زمانى که سخنرانى شاه از رادیو پخش مىشد، یک خیاط در خیابان سعدى تهران در برابر این گفته شاه که «ما باید مملکت را نجات دهیم و من هم در کنار شما هستم» چنین گفت: «تمام این اقدامات براى این است که تو بروى، آن وقت مىگویى من هم هستم؟»
با استقرار دولت نظامى شناسایى و دستگیرى آن دسته از مردم که رهبرى تظاهرات را به عهده داشتند آغاز شد و بخشنامههایى براى شدت عمل مأموران مسلح با مردم تظاهرکننده صادر گردید.
همان روز (15 /8 /57) روزنامههاى اطلاعات، کیهان و آیندگان، و سازمان رادیو و تلویزیون ملى ایران به اشغال نظامیان درآمد. اعتصاب این رسانهها نیز در اعتراض به این تعرض آغاز گردید. درج خبرها و گزارشهاى راهپیمایىها، تظاهرات و اعتراضها در دیگر نشریههایى که به اعتصابیون نپیوسته بودند، منع شد و تا دو ماه بعد سکوتى تحمیلى بر رسانهها حاکم گردید.
دولت نظامى نخستین ضرب شست خود را با کشتن هشت شهروند زنجانى در روز شانزدهم آبان ماه نشان داد.
در ده روز منتهى به پایان آبان، دولت نظامى ارتشبد ازهارى که به تازگى جاى دولت شریفامامى را گرفته بود، همه توان خود را صرف جلوگیرى از تظاهرات و اعتصابات کرد، اما موفقیتى به دست نیاورد. با وجود حکومت نظامى در شهرهاى بزرگ و استقرار واحدهاى نظامى، گارد شهربانى و نیروهاى ژاندارمرى در دیگر شهرها و شهرستانها، تظاهرات مردمى علیه حکومت شاه همچنان ادامه یافت؛ و این در حالى بود که هر روز پیکرهاى خونین مردان و زنان، با گلوله مأموران مسلح نقش زمین مىشد. در این ده روز کرمانشاه، لاهیجان، همدان، سارى، شیراز، اراک، ایلام و برخى از شهرهاى کوچک و بزرگ دیگر شهیدانى تقدیم انقلاب اسلامى کردند. در تهران بیشتر اجتماعات در قطعه 17 بهشت زهرا صورت مىگرفت؛ جایى که شهیدان میدان ژاله در آن آرمیده بودند. نظامیان مستقر در این گورستان تاریخى هر بار گردهمایىهاى مردم را پراکنده مىکردند. کمتر روزى بود که بر تهران بگذرد و پیکرى مجروح یا شهید در کوچه پسکوچههاى پایتخت در خون خود درنغلتد.
مخالفتها در شکلهاى گوناگون ادامه یافت. در برخى شهرها عکسهاى امام خمینى پشت شیشه بیشتر مغازهها نشست. کاریکاتورهاى شاه که او را فردى آلت دست امریکا نشان مىداد، در کوچه و برزن پخش شد. اعلامیه روحانیان به مناسبتهاى مختلف نوشته و توزیع شد. صندوقهایى براى کمک به اعتصابکنندگان پا گرفت تا مردم با واریز کردن پول به یارى آنان بشتابند. اسکناسهایى چاپ و توزیع شد که در آن تصویر امام خمینى نقش بسته بود. همه دبیرستانهاى کشور، بیشتر مدارس دوره راهنمایى، همه دانشگاهها و مراکز آموزش عالى تعطیل بودند. بازارها در شهرهاى بزرگ بسته بودند و گاهى براى تهیه مایحتاج عمومى باز مىشدند.
دولت نظامى غیر از گشودن آتش به روى مردم، به نیروى ژاندارمرى دستور داد مقدمات تظاهرات دولتى را در سطح روستاها و شهرهاى کوچک فراهم کند، تا شاید از این طریق بتواند از ضرب مخالفتها بکاهد. گروههایى از روستاییان با گرفتن وعده یا تهدید شدن به این درخواست ژاندارمرى پاسخ دادند و با عکسهایى از شاه، همسرش، پسرش و گاه با در دست گرفتن عکسهایى که نماد مولاى متقیان حضرت على (ع) بود به نفع رژیم شاهنشاهى دست به تظاهرات زدند. در برخى نقاط این تظاهرات زمینهاى شد براى مخالفتهاى مردمى. حادثهاى که در بیست و نهم آبان در شهر سارى روى داد و حداقل سه تن به شهادت رسیدند، با چنین مقدمهاى شکل گرفت. طرح دیدار فرح دیبا همسر شاه با آیتاللّه سیدابوالقاسم خویى از دیگر برنامههاى حکومت در این دوره زمانى بود. احتمالاً پیشنهاد چنین دیدارى از طرف یکى از روحانیان وابسته به ساواک که در حوزه علمیه قم ظاهرا به درس و بحث مشغول بود داده شد. برنامهریزى این دیدار براى عید غدیر یعنى بیست و هشتم آبان ریخته شد. فرح دیبا یک روز پیش از عید راهى عراق شد. رسانهها سفر او را زیارت از مراقد ائمه (ع) یاد کردند، اما هدف اصلى، دیدار با آیتاللّه خویى بود. رژیم امیدوار بود نتیجه این برنامه به شکاف بین روحانیان منجر شود. انتشار خبر در ایران با واکنشهاى تند روحانیان پیرو مشى امام مواجه شد. انتشار اعلامیه از سوى روحانیان طراز اول و نگرفتن شهریه آقاى خویى از طرف طلاب علوم دینى از جمله این واکنشها بود با این حال آیتاللّه خویى در دو اطلاعیه که اولى متن کوتاه مکالمه تلفنى وى با نمایندهاش در قم بود و دیگرى پیامى که در دهم آذرماه منتشر شد، توانست امکان بهرهبردارى حکومت را از هدفهاى مورد نظرش خنثى کند؛ مضاف بر این که سیر انقلاب مردم در مرحلهاى قرار داشت که چنین حرکتهایى امکان ایجاد شکاف را در میان روحانیان منتفى مىکرد.
حمایت آمریکا در این ده روز از محمدرضا پهلوى همچنان ادامه یافت. جیمى کارتر رئیس جمهور امریکا در بیست و یکم آبان در نخستین اظهارنظر خود پس از روى کار آمدن دولت نظامى، شاه را یک دوست و یک متحد وفادار نامید. این در حالى بود که ویلیام سولیوان سفیر آن کشور در ایران در همین روز نامه بلندى به واشنگتن نوشت و تأکید کرد که حکومت شاه ماندنى نیست. او با لحن شدیدى به دولتمردان امریکا توصیه کرد که باید به دنبال جایگزینهاى مناسب براى شاه باشد. آن چه براى امریکا اهمیت حقیقى داشت، شخص شاه نبود، بلکه نفتى بود که با سیاستهاى کلى بلوک غرب استخراج مىشد و صنایع غولپیکر جهان اول را سیراب مىکرد. براى امریکا شاه برابر بود با نفت. شاه نیز به این موضوع اعتراف داشت. محمدرضا پهلوى در بیست و پنجم آبان با هفتهنامه آبزرور گفتوگو کرد و گفت که ایران بدون او تجزیه مىشود، اروپا در کمتر از سه ماه مىمیرد و نفتى از تنگه هرمز عبور نمىکند. شاه اعتراف کرد که وجود او در ایران یعنى بقاى کشورهاى صنعتى. اگر آنها مىخواهند بمانند، او هم باید به حکومت خود ادامه دهد. از این رو وجود اعتصاب در صنعت نفت ایران مهمترین موضوع در آن مقطع، هم براى امریکا و هم براى شاه بود. اعتصابات کارگران و کارکنان نفت، صدور طلاى سیاه را به پایینتر از دو میلیون بشکه در روز رسانیده بود. دولت ارتشبد ازهارى چاره را در دستگیرى اعتصابکنندگان و تهدید آنها به اخراج از کار یا خانههاى سازمانى و بالاخره گسیل نیروهاى نظامى براى استخراج نفت دانست. این راهکارها تاحدى چارهساز شد. گستردگى اعتصاب در صنعت تاحدودى شکست و صدور نفت در اواخر آبان و اوایل آذرماه به حدود چهار میلیون بشکه در روز رسید. امام خمینى که مىدانست این رگ حیاتى حکومت پهلوى باید همچنان بسته بماند، در روز بیست و چهارم آبان ماه پیامى به کارکنان و کارگران صنعت نفت فرستادند و در آن تأکید کردند که هر ساعت اعتصاب شما خدمتى است به خداوند تعالى و اسلام. امام از مردم خواستند که در رفع حوائج اعتصابیون اقدام کنند. طبق سندهاى به جاى مانده از سفارت امریکا، ضربان نمایندگان سیاسى این کشور در ایران و متعاقباً امریکا، با میزان صدور نفت بالا و پایین مىشد. سفارت امریکا گزارشهاى روزانه و دقیقى از موقعیت نفت ایران را تهیه مىکرد و به وزارت خارجه در واشنگتن مىفرستاد.
رویدادى که در بیست و نهم آبان در مشهد رخ داد خود سرآغاز وقایع دیگرى شد که پیش از فرارسیدن ماه محرم همچنان آتش مخالفتها را گرم نگاه داشت. در این روز مأموران حکومت نظامى در تعقیب مردمى که دست به تظاهرات زده بودند، وارد حرم امام رضا علیهالسلام شدند و در آن جا مردم را به گلوله بستند. ظاهرا کسى در این ماجرا به شهادت نرسید، ولى تیراندازى مأموران به طرف صحن و بارگاه آستان قدس رضوى و هتک حرمت آن براى حکومت پهلوى گران تمام شد. پس از این ماجرا اعلامیههاى فراوانى در محکومیت آن از طرف روحانیان و نیز امام خمینى و دیگر گروههاى مردمى صادر شد. همه اعلامیهها روز پنجم آذرماه را به عنوان عزا و تعطیل عمومى اعلام کردند.
کارکنان اعتصابى شرکت توانیر با اقدام به قطع برق در سراسر کشور آن هم در ساعتهاى مشخص شکل تازهاى از اعتراض را به نمایش گذاشتند. آنان روزانه دو ساعت برق را قطع مىکردند و با صدور اعلامیهاى گفتند که این کار براى ضربه زدن به پیکر دولت نظامى صورت مىگیرد و کاملاً جنبه سیاسى دارد.
با وجود دستگیرىهاى فراوان که این بار متوجه عامه مردم بود، شاه مجبور شد در روز عید غدیر تعدادى دیگر از زندانیان سیاسى را آزاد کند.
مردم متدین و مبارز سارى نیز همگام با مردم مبارز سایر شهرهاى ایران در آبان ماه 1357 اقدامات ذیل را در راستاى نهضت امام خمینى (ره) انجام دادند:
الف) سخنرانىها و تظاهرات:
1ـ 4 /8 /57 اجتماع حدود 500 نفر از معلمین سارى در خانه معلم و مذاکره و سخنرانى در زمینه خواستههاى خود؛
2ـ 5 /8 /57 تظاهرات حدود 400 نفر از مردم سارى (صبح این روز) در خیابانهاى این شهر با شعارهایى در تأیید نهضت امام خمینى و سخنرانى شیخ عبدالوهاب قاسمى و شیخ عبدالحمید عبدالاحد در این تظاهرات و نیز تظاهرات حدود سیصد نفر از مردم سارى و دادن شعار به نفع امام خمینى در بعدازظهر این روز؛
3ـ 6 /8 /57 سخنرانى آیتاللّه شیخ عبداللّه نظرى در مسجد جامع سارى و راهپیمایى حدود 2000 نفر از مردم سارى؛
4ـ 6 /8 /57 راهپیمایى حدود 200 نفر از معلمین و دانشآموزان سارى در خیابانهاى این شهر و شکستن محل حزب رستاخیز صبح این روز و نیز راهپیمایى حدود 400 نفر از فرهنگیان و دانشآموزان و عدهاى از مردم سارى در خیابانهاى این شهر با حمل پلاکاردهایى از امام خمینى و مجلات مذهبى در بعدازظهر این روز و سخنرانى آیتاللّه شیخ عبداللّه نظرى براى حاضران و محکوم کردن کشتار مردم در شهرهاى مختلف و همچنین راهپیمایى 300 نفر از دانشآموزان هنرستان روستایى سارى در خیابانهاى این شهر که مبادرت به دادن شعارهاى مذهبى و سیاسى مىکردند؛
5ـ 6 /8 /57 راهپیمایى حدود 2000 نفر از دانشجویان و دانشآموزان دختر و پسر مراکز آموزش استان مازندران (سارى) در خیابانهاى این شهر با شعارهایى در تأیید نهضت حضرت امام خمینى (ره)؛
6ـ 7 /8 /57 راهپیمایى حدود 5000 نفر از آموزگاران، محصلین دبیرستانها و اهالى سارى در خیابانهاى این شهر صبح این روز و نیز راهپیمایى حدود چهار هزار نفر از دانشجویان و دانشآموزان و روحانیون سارى در خیابانهاى این شهر در بعدازظهر این روز در تأیید نهضت امام خمینى (ره)؛
7ـ 9 /8 /57 اجتماع حدود 300 نفر از فرهنگیان سارى به منظور همبستگى با قضات این شهر در دادگسترى همراه با سخنرانى و دادن شعارهاى ضد رژیم و راهپیمایى حدود 500 نفر از دانشجویان این شهر در خیابانهاى اصلى شهر با در دست داشتن پلاکارتهایى حاوى شعارهاى مذهبى و ضد رژیم؛
8ـ 12 /8 /57 راهپیمایى حدود 250 نفر از جوانان سارى و دادن شعارهایى به نفع امام خمینى؛
9ـ 13 /8 /57 اجتماع حدود 400 نفر از دانشآموزان دبیرستان پسرانه ششم بهمن سارى و دانشجویان انستیتو تکنولوژى سارى و دانشجویان مدرسه عالى کشاورزى سارى در سالن این مدرسه و نصب اعلامیههاى امام خمینى، اعلامیه دانشجویان علم و صنعت و اعلامیه دانشجویان مدرسه عالى کشاورزى به دیوار این مدرسه که خواستار محاکمه شاه شده بودند؛
9ـ 14 /8 /57 تجمع دانشآموزان دبیرستان پهلوى و ایراندخت سارى در سالن این دبیرستان و پرتاپ عکس شاه و فرح پهلوى از طبقه فوقانى به حیاط دبیرستان و پاره نمودن آنها و دادن شعارهاى ضد رژیم؛
10ـ 14 /8 /57 ترک کلاسهاى درس و راهپیمایى در خیابانهاى سارى توسط دانشآموزان دبیرستانهاى ایراندخت، شریف و چند مدرسه راهنمایى سارى به خاطر همدردى با دانشگاههاى تهران در مورد حوادث دانشگاه تهران؛
11ـ 14 /8 /57 راهپیمایى حدود 300 نفر از دانشآموزان مدرسه غفارى و ششم بهمن سارى در خیابانهاى این شهر و دادن شعارهایى به نفع امام خمینى و برعلیه رژیم و شکستن شیشههاى شعب بانکهاى صادرات، بازرگانى، شهربانى، ملى و شیشههاى سینماهاى فردوسى، ایران و سپهر؛
12ـ 15 /8 /57 شرکت بیش از 15 هزار نفر از دانشجویان، دانشآموزان، بازاریان و اهالى سارى در مجلس ختم کشتهشدگان وقایع دانشگاه تهران و بابل در مسجد جامع سارى و راهپیمایى آنان بعد از سخنرانى در خیابانهاى این شهر و حمل پلاکاردهاى عکس امام خمینى و دادن شعارهاى مذهبى و ضد رژیم و اجتماع در مقابل دادگسترى مازندران و همدردى با کارکنان و قضات و...؛
13ـ 16 /8 /57 اعتصاب مجدد کارمندان برق منطقهاى سارى و راهپیمایى آنها در خیابانهاى این شهر و حمل پلاکاردهایى به مضمون انحلال ساواک، لغو حکومت نظامى، بازگشت امام خمینى، استقرار حکومت اسلامى و دستگیرى مسببین کشتارهاى اخیر؛
14ـ 16 /8 /57 سخنرانى شیخ عبدالحمید عبدالاحد در جمع دبیران و معلمین در خانه فرهنگیان سارى مبنى بر بازگشت امام خمینى به ایران، و رفتن شاه از کشور و برقرارى حکومت اسلامى؛
15ـ 71 /8 /57 راهپیمایى حدود 150 نفر از کارگران نیروگاه حرارتى مازندران در سارى و حمل پلاکاردهایى متضمن مجازات مسببین کشتارهاى اخیر، آزادى زندانیان سیاسى، لغو حکومت نظامى و بازگشت امام خمینى؛
16ـ 19 /8 /57 سخنرانى دکتر فرهادى و آقاى معتمدى در جمع فرهنگیان و طبقات مختلف مردم سارى و درخواست از معلمین جهت خوددارى از شرکت در کلاسهاى درس تا اطلاع بعدى؛
17ـ 19 /8 /57 اجتماع مردم روستاى ولوجا، مرگبه و جماستپه در مسجد طبقده سارى و سخنرانى واعظى برعلیه دولت و رژیم شاه و دستگیرى 3 نفر در این مجلس ختم؛
18ـ 20 /8 /57 سخنرانى سیدمهدى پیشنمازى و عبدالحمید عبدالاحد در مسجد جامع سارى و ابراز انزجار و تنفر از هیأت حاکمه و تظاهرات تعداد زیادى از دانشآموزان و فرهنگیان بعد از این سخنرانى با دادن شعارهایى به نفع امام خمینى در خیابانهاى این شهر و توزیع اعلامیه در بین تظاهرکنندگان؛
19ـ 21 /8 /57 مجلس ترحیم کشتهشدگان بهشهر و آمل در مسجد جامع سارى و سخنرانى شیخ عبدالحمید عبدالاحد و تظاهرات مردم بعد از این سخنرانى و درگیرى دو گروه موافقین و مخالفین رژیم شاه و دستگیرى 5 نفر در پى این حادثه؛
20ـ 21 /8 /57 راهپیمایى حدود 100 نفر از کارکنان ادارهکل کشاورزى مازندران با در دست داشتن پلاکاردهایى متضمن لغو حکومت نظامى، آزادى زندانیان سیاسى و بازگشت امام خمینى و... در خیابانهاى این شهر؛
21ـ 22 /8 /57 اجتماع و تظاهرات حدود سه هزار نفر از مردم سارى در مسجد جامع و در خیابانهاى این شهر با دادن شعارهاى انقلابى و سخنرانى شیخ مفید زمانى در این اجتماع و درخواست آزادى چند متهم دستگیر شده در روز 21 /8 /57؛
22ـ 23 /8 /57 تظاهرات و راهپیمایى حدود هزار نفر از فرهنگیان و سایر اقشار مردم سارى در خیابانهاى این شهر و حمل پلاکاردهایى در طرفدارى از نهضت امام خمینى؛
23ـ 25 /8 /57 اجتماع عدهاى از مردم سارى در مسجد جامع این شهر و سخنرانى آیتاللّه شیخ عبداللّه نظرى و راهپیمایى حدود 5000 نفر از آنان به همراه روحانیان برجسته و مبارز سارى در خیابانهاى این شهر و دادن شعار به طرفدارى از امام خمینى و تعطیلى مغازهها توسط کسبه سارى براى شرکت در مجلس ترحیم شهداى وقایع بهشهر؛
24ـ 25 /8 /57 سخنرانى دکتر دامغانیان براى معلمین و اقشار مختلف مردم سارى در خانه معلم این شهر؛
25ـ 24 /8 /57 سخنرانى فرجپور کارمند ادارهکل دادگسترى مازندران براى قضات و کارکنان از شکنجههایى که زندانبانان به او دادهاند؛
26ـ 26 /8 /57 اجتماع حدود 1500 نفر در مسجد جامع سارى و راهپیمایى در خیابانهاى این شهر و حمل پلاکاردهایى به طرفدارى از امام خمینى؛
27ـ 27 /8 /57 اجتماع و راهپیمایى 600 نفر در مسجد جامع سارى و در خیابانهاى این شهر در صبح این روز به طرفدارى از امام خمینى؛ و راهپمیایى 150 نفر از افراد موافق با رژیم شاه در خیابانهاى این شهر در صبح این روز و راهپیمایى حدود 400 نفر از مردم سارى در بعدازظهر این روز با هدایت شیخ عبدالحمید عبدالاحد در این شهر با دادن شعارهایى به طرفدارى از امام خمینى و پیوستن به گروه دیگرى از مبارزین که تعداد آنها 100 نفر بود و به نفع شیخ غفارى طلبه آزاد شده ساروى شعار مىدادند؛
28ـ 28 /8 /57 سخنرانى شیخ عبدالحمید عبدالاحد در جمع تظاهرکنندگان سارى و حمله به رژیم شاه و دستگیرى وى و اعزام به تهران؛
29ـ 29 /8 /57 تظاهرات حدود 2000 نفر از مردم سارى و دادن شعارهاى ضد رژیم شاه و درگیرى 400 نفر از طرفداران رژیم با آنها و شهادت 5 نفر از مردم و مجروح شدن 27 نفر از آنها؛
ب) اعتصابات و تحصنها
1ـ اعتصاب کارکنان شرکت سهامى ذغال سنگ البرز مرکزى وابسته به شرکت ملى ذوبآهن ایران منطقه کیاسر سارى از 23 /7 /57 تا 6 /8 /57 به انگیزه عدم رسیدگى به خواستههاى آنها؛
2ـ 6 /8 /57 اعتصاب کارگران رفتگر و کارکنان آب شهردارى سارى به انگیزه اعتراض به وضع استخدامى و حقوق و مزایاى خود؛
3ـ 7 /8 /57 اعتصاب کارمندان بانک ملى ایران شعب سارى به انگیزه عدم رسیدگى به کلیه خواستههاى آنها؛
4ـ 7 /8 /57 تعطیلى 90 درصد مغازهها و بازار سارى در اعتراض به وقایع کرمان و تعطیلى مدرسه عالى کشاورزى سارى؛
5ـ 8 /8 /57 ادامه تحصن کارکنان شرکت سهامى زغال سنگ البرز مرکزى در مقابل استاندارى مازندران؛
6ـ 8 /8 /57 اعتصاب کارکنان دارایى استان مازندران و درخواست تغییر رژیم، برقرارى حکومت اسلامى، آزادى کلیه زندانیان سیاسى و لغو حکومت نظامى؛
7ـ 9 /8 /57 اعتصاب کارکنان بیمارستان پهلوى سارى وابسته به جمعیت شیروخورشید سرخ به انگیزه اعتراض به عدم تعویض مدیرعامل جمعیت و تعدادى از کارمندان؛
8ـ 10 /8 /57 ادامه تحصن کارکنان شرکت سهامى زغال سنگ البرز مرکزى در مقابل استاندارى مازندران که خواستار تعویض مدیرعامل شرکت بودند؛
9ـ 14 /8 /57 تحصن قضات دادگسترى مازندران (سارى) به انگیزه اعتراض به وقایع روز 13 /8 /57 دانشگاه تهران؛
10ـ 20 /8 /57 تعطیلى 90% از مغازههاى سارى به درخواست نمایندگان معلمین و بازاریان این شهر؛
11ـ اعتصاب کارکنان شوراى ورزش مازندران از 23 /7 /57 تا 21 /8 /57 در خصوص خواستههاى صنفى خود؛
12ـ 22 /8 /57 تا 24 /8 /57 اعتصاب سیاسى کارمندان و کارکنان شرکت برق منطقهاى مازندران (سارى) با انجام سخنرانىها؛
13ـ 27 /8 /57 اعتصاب کارمندان و قضات دادگسترى مازندران (سارى و شهرستانهاى تابعه)؛
14ـ 29 /8 /57 تعطیلى بازار و مغازههاى خیابانهاى شاه، شاهعباس و نادر شهر سارى؛
15ـ 30 /8 /57 تعطیلى مغازههاى خیابانهاى نادر، شاه، شاهعباس و فرحآباد سارى توسط کسبه و تعطیلى 50% از مغازههاى سایر خیابانهاى این شهر؛
ج) شعارنویسىها و پخش اعلامیه
1ـ 1 /8 /57 شعارنویسى تحت عنوان «مرگ بر شاه خائن و کارگران متحد شوید» روى دیوار کوچه پشت استاندارى مازندران (سارى)؛
2ـ 2 /8 /57 پخش اعلامیه در مسجد جامع سارى تحتعنوان «متن جواب خمینى به نام یاسر عرفات و پیغام خمینى به ملت ایران به هنگام عزیمت به فرانسه»؛
3ـ 6 /8 /57 پخش اعلامیه جامعه بازاریان تهران که ضمن آن جامعه بازار تهران، حمله و آتشسوزى مسجد جامع کرمان را به رژیم شاه نسبت داده و اعلام تعطیلى روز 7 /8 /57 و درخواست از بازاریان سارى که با تعطیل مغازها همبستگى خود را با جامعه بازاریان تهران اعلام نمایند؛
4ـ 7 /8 /57 نصب اعلامیه دستنویس به دیوار ساختمان مدرسه عالى کشاورزى و پخش اعلامیه فجر اسلام درباره حضرت امام خمینى (ره)؛
5ـ 8 /8 /57 تهیه و پخش اعلامیه از سوى دانشجویان مدرسه عالى کشاورزى سارى و اعتراض به وقایع اخیر و خوددارى از شرکت در کلاسهاى درس در حمایت از جنبش سایر دانشجویان ؛
6ـ 14 /8 /57 نصب اعلامیه از سوى تظاهرکنندگان در سارى به دیوار مسجد شاه قاضى مبنى بر برگزارى مراسم ختم در مسجد جامع سارى در 15 /8 /57 که مصادف با سوم کشتهشدگان تهران بود؛
7ـ 15 /8 /57 تهیه و پخش بیانیه پلىکپى شده از سوى قضات و کارکنان دادگسترى مازندران خطاب به مردم ایران در اعتراض به سانسور مطبوعات و رادیو و تلویزیون و تشکیل دولت نظامى و...؛
8ـ 15 /8 /57 پخش تعدادى اعلامیه متضمن عملکرد و اظهارات امام خمینى و اعلامیههاى مذهبى بین فرهنگیان در سارى؛
9ـ 18 /8 /57 تهیه اعلامیه از سوى جامعه معلمان مازندران در سارى متضمن ابراز انزجار از حکومت طاغوتى، کشتار بیرحمانه دولت نظامى و ایستادگى در راه تحقق بخشیدن خواستههاى خود تا پاى جان؛
10ـ 18 /8 /57 تهیه اعلامیه دستنویس پلىکپى شده از سوى آیتاللّه شیخ عبداللّه نظرى پیشنماز مسجد جامع سارى و دعوت مردم به انجام مراسمى تحتعنوان عزاى عمومى در 19 /8 /57 در مسجد مذکور؛
11ـ 20 /8 /57 تهیه اعلامیه از سوى جامعه معلمان سارى و اعتراض به حکومت و دولت نظامى و.... و درخواست از مردم سارى جهت شرکت در مجلس تحریم شهداى راه آزادى بهشهر و آمل در مسجد جامع سارى در تاریخ 21 /8 /57؛
12ـ 22 /8 /57 توزیع اعلامیه برعلیه شاه در بین تظاهرکنندگان مردم سارى؛
13ـ 25 /8 /57 تهیه و پخش بیانیه قضات و کارکنان دادگسترى مازندران در اعتراض به سانسور مطبوعات و رادیو و تلویزیون و تشکیل دولت نظامى و...؛
14ـ 26 /8 /57 به آتش کشیدن منزل فرزند یکى از کارمندان سابق ساواک مازندران در سارى و شعارنویسى در داخل منزل تحتعنوان «مرگ به کسانى که با خون بیگناهان براى خود کاشانه مىسازند، کثافتهاى خونخوار»؛
15ـ 27 /8 /57 نصب و آویزان نمودن چند عدد اعلامیه دستنویس با ماژیک قرمز و تعدادى اعلامیه چاپى به امضاء بهاءالدین محلاتى که در آنها مردم را به ادامه تظاهرات تشویق و خواستار حکومت اسلامى و آزادى زندانیان سیاسى شده بود به درختهاى روستاى کردخیل سارى جهت خواندن کشاورزان؛
16ـ 27 /8 /57 الصاق چند برگ اعلامیه فتوکپى شده دستنویس از سوى جامعه دانشآموزان مسلمان و مجاهد و مبارز سارى و حومه که سوگند خوردهاند تا آخرین قطره خون براى واژگون کردن رژیم شاه بجنگند و یک برگ اعلامیه دستنویس تحت عنوان «جمهورى اسلامى ایجاد باید گرد. این شاه خائن در پیش پاى ملت اعدام باید گردد. روى دیوارهاى مسجد جامع سارى؛
17ـ 29 /8 /57 شعارنویسى به دیوار سالن تریا و داخل ساختمانهاى مدرسه عالى کشاورزى سارى؛
18ـ 29 /8 /57 صدور قطعنامه از سوى کارکنان صنایع چوب و کاغذ مازندران (سارى) و اعلام همبستگى با کلیه مردم و خصوصاً کارمندان نفت و معلمین و...؛
19ـ 29 /8 /57 پخش اعلامیه از سوى کارکنان امور آبیارى ناحیه مازندران (سارى) و اعلام اعتصاب از 30 /8 /57 لغایت 4 /9 /57 در اعتراض مجروح شدن احمد هاشمى کارمند ناحیه مزبور در وقایع این روز؛
20ـ 30 /8 /57 دریافت یک برگ اعلامیه فداییان اسلام که مردم را به مبارزه با رژیم در اجراى دستور امام خمینى دعوت نموده توسط برخى از مقامات استان مازندران؛
21ـ 30 /8 /57 انتشار بیانیه از طرف قضات، وکلا و کارمندان دادگسترى مازندران و اعلام وقایع روز 29 /8 /57 به عنوان فاجعه و ابراز همدردى با مردم مبارز سارى و خواستار معرفى عاملین به دادگسترى جهت تعقیب، محاکمه و مجازات.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 2 صفحه 104