تاریخ سند: 22 تیر 1349
متعاقب جلسه مقدماتی مورخه 21/4/49 دادگاه عادی شماره ۱۵ اصفهان
متن سند:
تاریخ:22 /4 /49
متعاقب جلسه مقدماتی مورخه 21 /4 /49 دادگاه عادی شماره ۱۵ اصفهان
جلسه دادرسی به ریاست سرهنگ دارائی باقر نظامی و کارمندی افسران مشروحه ۱- سرهنگ توپخانه ستاد محمد جعفرنیا
۲- سروان آجودان سیاوش ضرغام و با حضور دادیار و ستوان یکم قضائی احمد رضا خردمند و در تاریخ 23 /4 /49 جهت رسیدگی و دادرسی پرونده اتهامی غیرنظامی سید محمد احمدی فروشانی که به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور تحت پیگرد میباشد تشکیل و متهم در معیت وکیل مدافع خود سرهنگ بازنشسته عباسعلی بهرامیان در دادگاه حاضر است جلسه از طرف رئیس دادگاه اعلام دادرسی آغاز میگردد. خطاب رئیس دادگاه به متهم مشخصات کامل خود را بیان نمائید.
جواب متهم: اسم سید محمد اسم پدر سید مصطفی شهرت احمدی فروشانی شماره شناسنامه ۹۰ متولد سال ۱۳۹۳ با سواد شغل محصل در مدرسه صدر دارای عیال اولاد ساکن همایون شهر فروشان خیابان شهرداری کوی میر نصیری منزل شخصی تبعه دولت ایران طبق اظهار خودش فاقد پیشه کیفری.
خطاب رئیس دادگاه به متهم و وکیل مدافع در اجرای مادهی ۱۹۴ و ۱۹۵ قانون دادرسی کیفر ارتش به متهم تذکر داده شود که در جریان دادرسی مواظب اظهارات خود بوده آنچه برای دفاع از خود مفید میدانید صادقانه اظهار دارید وکیل مدافع نباید بر خلاف وجدان و قوانین اظهارات بنماید و دفاعیات خود را به ... بیان نموده چنان چه به صلاحیت دادگاه یا حصول مرور زمان و یا تفحص تحقیقات ایرادی دارید قبل از شروع دادرسی بیان فرمائید.
جواب وکیل مدافع: در قسمت اول اطاعت میشود در مورد دوم ایرادی نیست.
جواب متهم: در قسمت اول اطاعت میشود در مورد دوم ایرادی نیست.
خطاب رئیس دادگاه به منشی کیفرخواست گواهی شود.
جواب منشی: اطاعت میشود.
خطاب رئیس دادگاه به متهم: کیفر خواست قرائت شد استماع نمودید تفهیم میگردد، آقای محمد احمدی فروشانی شما متهم هستید که به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور تحت پیگرد قرار گرفتهاید آیا به جرم خود اعتراف دارید یا خیر.
جواب متهم: خیر.
خطاب رئیس دادگاه به دادیار: در قبال کیفر خواست تسلیمی آیا توضیحات دیگری دارید بفرمائید.
جواب دادیار: فعلاً با استماع فرمایشات سرکار وکیل مدافع عرضی ندارم.
خطاب رئیس دادگاه به وکیل مدافع: در قبال مواد کیفر خواست هر گونه دفاعی از موکل خود دارید بیان فرمائید.
جواب وکیل مدافع: لایحه دفاعی در سه برگ تنظیم که پس از مراتب جهت اتصال به پرونده تقدیم میگردد (لایحه قرائت و ضمیمه پرونده شد).
خطاب رئیس دادگاه به دادیار: در قبال فرمایشات سرکار وکیل مدافع چنانچه ایرادی دارید بفرمائید.
جواب دادیار: با کمال احترام به استحضار ریاست محترم و دادرسان میرساند امروز در محضر دادگاه، متهمی محاکمه میشود که رگ و پوست او از این آب خاک استفاده نموده و رشد کرده است و با امکانات این آب و خاک بزرگ شده است و تا سر حد امکان تحصیل علم کرده و امروز تا حدی خود را راهبر مردم قلمداد میکنند ولی بهای این همه نتیجه که عایدتان شد به جای سپاسگزاری از این نعمات و بر علیه امنیت داخل مملکت قیام کرده است. کسی اهل علم است و تظاهر به دین میکند باید بداند حب الوطن من الایمان را رعایت کرده، به استقلال مملکت اهمیت بدهد. این ایمان نیست که انسان بالای منبر رفته و عدهای بیسواد و عامی را گمراه کند، عدهای که مرید او هستند. بیچارگی مردم و گمراه کردن آنها امر به معروف و نهی از منکر است و یا عکس آن. اگر کسی با سخنان خود مردم را گمراه کند، و همان خواهد رسید که برای دیگران خواسته کسانی که لباس روحانیت دارند و بایستی مبانی اسلام را تقویت کنند باعث تأسف است که بر خلاف آن گام بر می دارند و نمیدانند انالله و انا الیه راجعون.
ما نیامدیم که اغتشاش به وجود بیاوریم بلکه آفریده شده ایم که عکس آن را رفتار کنیم، چرا انسان کاری کند که بعداً که دروغ آن را آشکار کنند میگویند پلیس کار نمیکند، همین پلیس است که اگر نبود منازل شما را میبردند؛ آقای خمینی برای شما پاس میدهند با پلیس بیدار. پس آیا مردم را بر علیه این پلیس شوراندن رواست شما که میگوئید تحصیل کردهاید آیا درست است که با تبلیغات پوچ خود مردم را بر خلاف تعالیم اسلامی به روحانیت تحریص کرده و اگر خلاف آن رفتار شد این پوچ است که شما بر ضد قانون ازدواج و طلاق را متهم کردهاید؛ یعنی بایستی هر کس دختران مردم را پس از مدتی لذت جوئی به دور اندازد و دیگری را بگیرد اگر ما در خانواده خود چنین کنیم مسائل دیگر چه میشود. پس اجتهاد برای چیست برای این است که قوانین اسلام را هم آهنگ کرده و عدهای تقلید کنند. چرا با ظاهر الفاظ مردم را فریب می دهند، اینها جاهلند و احتیاج به راهنمائی درست دارند اینها گناه است نه صواب نه همین لباس رسالت نشان آدمیت. من اگر لباس واعظی را بپوشم و مردم را اغوا کنم عالم نیستم. تن آدمی شریف است به جان آدمیت اگر کسی به میعاد ایمان داشته باشد هرگز راضی نمیشود هم نوعان خود را به نیستی کشاند سر کار وکیل مدافع گفتند مأمورین عدهای را اغوا کردهاند که گزارش خلاف و شهادت کذب میدهند شما میدانید برابر قانون گزارش مامور برای دادگاه سندیت دارد و هم گفتند که متهم التزام داده است که دیگر کار خلافی نکرده و حرف ناربطی نزند من به موجب قانون تقاضا دارم کسانی که برخلاف قانون و وجدان عمل خلافی انجام میدهند بایستی به کیفر برسند اگر در مرحله اول این متهم به کیفر میرسید دیگر حاضر نمیشد مثل سابق به مردم را حریض به بی قانونی و خلاف کند بر اجتماع که اشخاص نمونه آن این چنین مردم را علیه حکومتی که عادل و بایستی به آن ایمان داشته باشد مورد اهانت و سرزنش خود قرار میدهد. این سیر اصلاحات عدالت نیست پس چیست. داد مظلوم را از ظالم گرفتن برای چیست پس چیست قوانین را دستآویز قرار داده و مردم را به جهت خلاف شنا کردن تحریک میکند. چرا؟ بنده دیگر عرضی ندارم.
خطاب رئیس دادگاه به وکیل مدافع: هرگونه فرمایشی دارید به نام آخرین دفاع بیان فرمائید.
جواب وکیل مدافع: با نهایت احترام به عرض میرسد همان طوری که استماع فرمودند فرمایشات دادیار محترم هیچگونه ارتباطی با انتساب اینگونه اتهام نداشت فرمایش ایشان درباره شخصی صادق به نظر میرسد که خود و یا دیگری و خود... اعتراف کرده است که فلان عمل خلافی را انجام داده در صورتی که در سرتاسر این پرونده جز نقل قول از شخصی به شخص دیگر و از ادارهای به ادارهای دیگر کسی مطلبی که اتهام را ثابت کند اظهار نکرده است زیرا توجه فرمودهاند که کلیه اوراق مورد استناد خلاصهای است از گفتههای دیگران که معلوم نیست سند و مدرک آن گفته ها چه بوده است حتی همان طوری که عرض کردم گزارش مأمورین که بایستی در پرونده ضمیمه باشد به واسطه اینکه غیرمستند بوده ضمیمه شده است و معلوم نیست افسر شهربانی چه نظر خاصی داشته که شخصاً در بازپرسی حضور بهم رسانده و اظهاراتی طبق مندرجات پرونده شفاهی اظهاراتی کرده که کوچکترین دلیلی در آن متصور نبوده و نخست باید به عرض برسانم همان صفاتی که سر کار دادستان محترم فرمودند بایستی در لباس روحانیت مشهود شود و در متهم حاضر مشهود نبوده و نیست کما اینکه تمام اشخاصی که از آنها بازجویی شده به این حقیقت اعتراف کردهاند تا اینکه فرمودند اگر در موارد قبلی متهم مجازات شده بود متنبه میگردید خود ایشان به خوبی میدانند که در آن موارد نیز همان طوری که بیگناهی او اثبات شده مثل پرونده حاضر است سوءتفاهمی ایجاد و احیاناً اعمال غرض شده، با وجود اینکه مبری پاک و بیگناه آزاد شده است بنابراین چون در این پرونده نه از طرف متهم اعتراف شده و نه کسی کتب و شخصاً خود را طرف ناظر و شنونده گفتههای او معرفی کرده و مطلبی بر علیه او اقامه نموده است همه تعیین خواستههایی است که مینماید آن نا معلوم و دلائل آن نیز نامعلومتر است بنابراین چون شایسته به نظر نمیرسد شخصی را که در لباس مقدس روحانی ملبس است و همه جا نام پیشوایان عالی مقام کشور را با اعزاز و احترام یاد کرده و هرگز پیرامون گفتههای تحریکآمیزی که به او نسبت داده شده میکشند. استدعا دارم آن را عادلانه صادر فرمائید زیرا باید از اجرای قانون هدف غائی و مقدس آن در نظر گرفته شود و مسلم است به شهریار دادگستر ما و نه قانون اجتماعی ناراضی میشوند که عمل شخصی ظاهر اسلامی را که صلاحیت او برای عموم مردم محرز شده نادیده بگیرید و او را در عداد خائنین و محرکین قلمداد کنند. دیگر عرضی ندارم.
خطاب رئیس دادگاه به متهم: هرگونه دلیل و مدرکی بر بیگناهی خود دارید بیان فرمائید.
جواب متهم: بسم الله الرحمن الرحیم
با کسب اجازه از رئیس محترم دادگاه و هیئت داوری به عرض میرسانم ما معتقد بر به دیانت و مذهبی هستیم که رهبر آن وجود مقدس به نبی اکرم حضرت محمدبن عبدالله (ص) است و به کتابی پایبند هستیم که نام آن قرآن و بهترین کتابهای آسمانی. من شخصاً در لباسی هستم که لباس روحانیت و رهبری جامعه است و این افتخار را دارم که هرگز به آب و خاک و مملکت و استقلال کشور خیانت نکردهام بلکه در نزد خود بیگناهم و از تعبیر خیانت و خائن رنج میبرم و از تعبیر کنندگان گله دارم بلکه همان طوری که تمام فضلا و طلاب و مستمعین پای منبرند میدانند همیشه در صف مقدم جبهه دفاع از استقلال و امنیت و عظمت کشورم بوده و هستم.
جای بسی تأسف است یک نفر روحانی که همواره جان خود را سپر [ناخوانا ] ملتش نموده به دادگاه احضار و به نام متهم برای او تشکیل جلسه داده شود. کتاب آسمانی ما راجع به اخلال به نظم عمومی مملکت معانی دارد که گمان نمیکنم در هیچ قانون و برنامهای چنین معانی ایراد شده باشد. از جمله آیاتی که درباره اخلال نظم عمومی و تقبیح آن در قرآن آمده است. آیه شریفه الفتنه اشدُ منالقتل است و آیه کریمه الفتنه اکبر من القتل است. بنده که در مکتب قرآن سرمست شدهام و جزو مدرسین مکتب قرآن و معتقدین به این مکتب شناخته شدهام چگونه ممکن است علیه نظم عمومی اقدام کنیم. فتنه از آدمکشی سختتر و بزرگتر است ولی تشخیص فتنه و تشخیص عام فتنه کار مشکلی است که قضات محترم در این موقعیّت حساس باید این نکته را رعایت فرمایند. آیا مانند مبانی دین و تحکیم اساس مذهب آن هم دیانت مقدسه اسلام در پرتو مقدس تشیع به نظر آقایان اخلال نظم عمومی است.
آیا یک نفر روحانی که مبارزاتش علیه کفرست چه در منابر و چه در مجالس زبانزد خاص و عام است عامل فتنه معرفی میشود. آیا بنده که فرزند رسول اکرم و یک نفر روحانی هستم و میدانم که پیغمبر فرمود نعمتان مجهولتان الصحه و الامان، علیه امنیت قیام میکنم؛ تعجب مینمایم گزارشدهنده گزارش داده است که گوینده، روحانیت را عامل امنیت معرفی کرد اگر من روحانیت را عامل معرفی کردهام چگونه علیه امنیت قیام نمودهام خود گزارش حاکی است که بنده مردم را به امنیت دعوت مینمودم و گفتم پس ظاهر و باطن باید امنیت مملکت را حفظ کند. آیا تجلیل از دادگاه محترم نظامی اهانت به دادگاه عمومی تلقی میشود.
بنده مردم را همیشه دعوت به امنیت نمودم و هرگز علیه امنیت قیام نکرده و نمیکنم و از تعبیر کلمه دروغ در حق خود رنج میبرم رنجی که تحمل آن برای من بسیار مشکل و ناگوار است راجع به تعهدنامه بنده ضمیمه پرونده شده است و آن را ملاحظه میفرمائید که در آنجا نوشتهایم که تعهد به حفظ امنیت خواسته روحانیت است و به این معنا متعهد شده هستیم و این عهدی است که خدا از ما گرفته و از ما خواسته است که این تعهد را در سایه تعلیم خواهی اسلام از عموم مردم بخواهیم و بگیریم امیدوارم با تصدیع امر ریاست محترم دادگاه و هیئت داوری برای آقایان برائت اینجانب ثابت شده باشد هم چنان که در مراحل قبلی برای سازمان امنیت که یکی از سازمانهای حافظ امنیت کشور است برائت اینجانب ثابت شد و وفاداری من نسبت به حفظ نظم عمومی و احیاء احساس ایمان و فداکاری به مملکت برای همه روشن شده است. آخرین جمله گفتاری است از امیرالمؤمنین (ع) که تذکر میدهند آن حضرت به فرزندانش در آخرین سفارشات و وصایا فرمود: کونا للمظلوم عونا. برای مظلوم همداستان و مدافع باشید.
ضمناً راجع به موضوع طلاق اطمینان دارم که اصلا کلمه پوچ بر زبان من جاری نشد و اصولاً راجع به مفاسد قوای مملکت و قانون اسلام صحبتی نکردم و خوشبختانه عین فرمایشی را که دادیار محترم نمودند روی منبر تذکر دادم که با طوفانی شدن عصبانیت، کانون خانوادگی رشته الفت را به هم نزنید که بعد از این پشیمان خواهید شد. امیدوارم قضات محترم از وجدان آگاه و ضمیر پاک خود استمداد نموده و عادلانه نظر دهند و تقاضا از دادیار محترم دارم که در مواجهه با روحانیون با لحنی سخن فرمایند که عواطف افراد جریحهدار نگردد. بیش از این عرض ندارم. سید محمد احمدی
به دستور ریاست دادگاه در ساعت ۰۱۰۰ روز 24 /4 /49 جلسه دادرسی خاتمه و دادرسان در غیاب اصحاب دعوی و منشی به شور میپردازند.
منبع:
کتاب
روشنگر دوران / حجتالاسلام حاج سید محمد احمدی به روایت اسناد ساواک صفحه 101