تاریخ سند: 2 آذر 1346
موضوع: شیخ عبدالمجید ذاکرى
متن سند:
از: 16 ﻫ 1 تاریخ: 2 /9 /1346
به:316 شماره: 6705 /16 ﻫ 1
موضوع: شیخ عبدالمجید ذاکرى
شیخ عبدالمجید ذاکرى اظهار داشته که قرار است در ماه رمضان بنا به دعوتى که از او به عمل آمده به دیلم برود و اضافه نموده احتمالاً چند نفر دیگر از روحانیون منجمله شیخ على کریمى(طلبه قم) که در سال گذشته هم در دیلم به منبر میرفته دعوت شدهاند شیخ على کریمى یکى از پیروان سرسخت آیتاله خمینى است که در بالاى منبر به هر نحوی که باشد یادى از خمینى مینماید و مردم را به تقلید از او دعوت مینماید. زیرا در سال گذشته که در دیلم به منبر میرفت بالا منبر ضمن تنقید از دستگاههاى دولتى برله خمینى دعا نموده که روى این اصل از منبر او جلوگیرى شده است و یکى دیگر از دعوت شدگان شیخ عبدالرضا الهى میباشد که[او] نیز از قم دعوت شده و از مدرسین آنجا به شمار میرود شیخ عبدالرضا الهى یکى از فدائیان آیتاله خمینى است و شیخ دیگرى که قرار است آن هم به دیلم برود شیخ شفیعى است که از جهرم به دیلم دعوت گردیده است. شیخ عبدالمجید ذاکرى از قول شیخ دشتى(یکى از روحانیون بندر گناوه) اظهار داشته که امسال گویا فلسفى1 را هم به بندر گناوه دعوت نمودهاند و در سالهاى گذشته در ایام محرم و صفر شیخ اسلامى را که یکى از مبارزین تهران محسوب میشود دعوت نموده بودند که پولهاى زیادى به پاى او ریخته شد.
ملاحظات.
نظریه رهبر عملیات. مراتب مورد تائید است مقرر فرمایید به مفاد گزارش خبرى شماره 6703 /16 هـ 1ـ 2 /9 /46 و گزارش عملیاتى خبر مربوطه مراجعه فرمایند.
نظریه رئیس امنیت داخلى. شیخ عبدالمجید ذاکرى در این ساواک داراى سوابقى است که چندین مرتبه نسبت به احضار و دادن تذکرات لازم به مشارالیه اقداماتى معمول گردیده که همواره مغایر با تعهدات خود عمل نموده است لذا اسم وى جزو واعظین ممنوعالمنبر ثبت و به کلیه مراجع انتظامى نیز دستور داده شده است که از منبر رفتن او جلوگیرى به عمل آورند.
رونوشت برابر اصل است در پرونده 961 /1 بایگانى است
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام شیخ محمدتقی فلسفی، فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در سال 1286 ﻫ ش در تهران تولد یافت. تحصیلات خود را از سن 6 سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش، آقاشیخ محمدعلی کاشانی، میرزا مهدی آشتیانی، میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهرهمند شد. وی نخستین بار در سن 16 ـ 15 سالگی در مسجد محل (فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع گردید که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید. او مبارزات خود را از زمان رضا خان آغاز نمود و در سال 1316 شمسی پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوعالمنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید. حجۀالاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه میکرد و به جمع آوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین میپرداخت. از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیتالله العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای بروجردی، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتش پرستی بود، گردید. در پی غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی (سلامالله علیه) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد.آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیتالله بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و 2 روز در زندان قزل قلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوعالمنبر شد. در حادثه مدرسه فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد. در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسدالله علم پرداخت که در همان روز، سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت. به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید. او که در حادثه خونین 15 خرداد در زندان بسر میبرد، تدریس فن خطابه را برای علاقهمندان در زندان آغاز کرد. این دوره زندان 45 روز به طول انجامید. پس از آزادی از زندان در روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوعالمنبر گردید، اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد. وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف، محور سخنرانیهای خود را پیامهای حضرت امام قرار میداد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت میپرداخت. پس از تبعید امام به ترکیه، از سوی ساواک مورد سوء قصد قرار گرفت. در سال 1350 در مورد حادثه اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد. پس از گذشت 2 سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه، ممنوعیت وی لغو خواهد شد، ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید.آقای فلسفی سالهای 56 و 57 خصوصاً هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقالهای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضعگیریهای بسیار سخت پرداخت. در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری با شکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود. سرانجام پس از هفت سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی (سلامالله علیه) به وطن، در مدرسه علوی (اقامتگاه موقت امام) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد. در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است.» حجۀالاسلام فلسفی صاحب سخنرانیهای روشنگرانه و تألیفات ارزشمند ماندگار از جمله کتاب کودک در دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیۀالکرسی میباشد. ایشان بهرغم کهولت سن تا پایان عمر با برکت خود به فعالیتهای مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و سرانجام در روز جمعه 27 آذر 1377 در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست. وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در شهر ری به خاک سپرده شد.
ر. ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجۀالاسلام محمد تقی فلسفی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان بوشهر، کتاب 1 صفحه 88