زمینخواری نصیری
متن سند:
زمینخواری نصیری
زمینخواری یکی از راههای پولدار شدن در دورهی حکومت پهلویها بود. اولین شخصی که در دوره معاصر ایران، این ناهنجاری اجتماعی، اقتصادی و مالی را مرسوم کرد، رضاخان بود. او که عنوان شخص اول مملکت را یدک میکشید، از آن به عنوان ابزاری قدرتمند در جهت عملی کردن زیادهخواهیهای خود بهره میبرد که یکی از آنها، تصرف تمامی املاک مرغوب شمال کشور به زور سرنیزه بود.
رضاخان املاک تصرفی خود را به منطقههای مختلف تقسیم کرد و در هر منطقه، یک افسر گمارد و ادارهی کل املاک را به سرلشکر کریم بوذرجمهری محول کرد. در سال 1319ش، صورتحساب عایدی خالص سالیانه املاک پهلوی، 62 میلیون تومان اعلام شد. در جریان اشغال ایران و سرنگونی رضاخان در شهریورماه سال 132ش، تمامیِ داراییهای رضاخان به محمدرضا منتقل شد و به همین دلیل، سایر فرزندان او زبان به اعتراض باز گشودند و به رضاخان شکایت کردند و او نیز به محمدرضا نوشت تا کاخ فرزندان را به آنها انتقال دهد و علاوه بر آن به هر یک، مبلغ یک میلیون تومان نیز بپردازد.1
در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، در این باره نوشته شده است:
« اگر رضاخان خاطرات خود را مینوشت و در آن توضیح میداد که چرا هزاران هزار مالک را بیملک کرد تا خود مالک شود، دانستن انگیزه او جالب بود. تصور میکنم اگر خاطراتش را مینوشت، باید میگفت که از نظر ملک سیری نداشتم! از شخصی که خود زمانی به رضاخان پیشنهاد فروش املاکش را داده بود، پرسیدم. پاسخ داد: اگر میخواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد و یا پیشنهادی را تصویب کند، بهتر بود قبل از شروع، نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح میکردید و مطمئن بودید که کارتان انجام میشد! همه و یا لااقل تعداد زیادی از کسانی که حق ملاقات با او را داشتند چنین پیشنهاداتی میدادند و این نقطه ضعف بزرگ رضاخان بود. در روزهای اشغال ایران توسط متفقین، که انگلیسیها رضا را به عنوان یک مهرۀ بیارزش و مدفون میدانستند، رادیو بی. بی. سی. سه روز متوالی درباره املاک رضاخان سخن گفت و میگفت که بزرگترین خدمتی که رضاخان به مملکتش کرده، غصب کلیه اموال مردم شمال است!» 2
در دوره پهلوی دوم، زمینخواری شکلی افراطی به خود گرفت که منشأ آن، دربار پهلوی از جمله شخص محمدرضا، زنان رضاخان به ویژه تاجالملوک، برادران و خواهران شاه، فرزندان آنها و سایر وابستگان بودند. در این دوره سرلشکر مزین به عنوان نماینده شخص شاه در گرگان و رشت بود که تمام اراضی ملی را به اسم شاه تصاحب کرد و سند آن را در دفتر اسناد به نام املاک پهلوی ثبت کرد و سپس به تدریج به فروش آنها اقدام نمود و پول آن را به حساب محمدرضا در مرکز انتقال داد.3
به موازات درباریان، دولتمردان سیاسی و نظامی رژیم شاهنشاهی نیز از این راه ثروتهای میلیونی اندوختند، از هویدا نخستوزیر بهائی گرفته تا وزرا، روسا، نمایندگان مجلسین شورای ملی و سنا، استانداران و ... که همگی در این غارت ملی شرکت داشتند.
ارتشبد نعمتالله نصیری یکی از افسران نظامی دوره رضاخان بود که در مشاغل گوناگون نظامی به رضاخان خدمت کرد، اما مناصب حساس او از سال 1329 که به عنوان فرمانده گارد شاهنشاهی منصوب شد، آغاز گردید. در کودتای انگلیسی ـ آمریکایی 28 مرداد 1332 که منجر به سقوط دولت محمد مصدق شد، یکی از فرماندهان اصلی بود، پس از پیروزی کودتاچیان از او تقدیر شد و جایگاه ویژهای نزد شاه یافت و به عنوان افسری مطیع، برای بقیه حیات سیاسی و نظامی از طرف شاه، همیشه مناصبی حساس در اختیار داشت که مهمترین آن، سمت معاونت نخستوزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود و مدت 14 سال بر امورات امنیتی و اطلاعاتی کشور تسلط داشت و برای خشنودی ارباب خارجی و داخلی از هیچ اقدامی فروگذاری نکرد.
رژیم پهلوی و شخص محمدرضا در ازاء این جنایتها دست او را در زمینخواری و غارت اموال عمومی و ثروتاندوزی باز گذاشتند و تمام حیف و میلهای او را نادیده گرفتند، این درحالی بود که او امکانات عدیدهای از مسیرهای رسمی دریافت میکرد.
اسناد زیر پیرامون زمین خواریهای نصیری است:
سند شماره (213)
تاریخ: 16 /8 /1357
موضوع: اخذ و تصرف زمین
خبر رسیده گویاست:
باغ تیمسار ارتشبد نصیری به طول 4 متر و عرض یک هزار متر مربع واقع در طالبآباد بندر پهلوی به طوریکه شایع است وقتی نامبرده این زمین را تصرف نموده و با مقاومت مردم که چراگاههای دامهای خود را با این تصرف از دست میدادند روبرو گردیدند به وسیله تیمسار موحدی رئیس ساواک وقت استان گیلان و عواملشان شایع نمودند که این زمین مربوط به مقام 66 میباشد و با این حربه مردم را خاموش نمودند.
سند شماره ( 214 )
از: اداره کل سوم/ 352 تاریخ: 4 /9 /57
به: مدیریت کل اداره چهارم/ 412 شماره: 1582 /352
درباره: تیمسار ارتشبد نصیری
از طریق پست تعداد چهار برگ فتوکپی با نام مستعار م ـ ح ـ ر ـ س ـ د به نشانی کانون دانشجویان ارسال و در این نامه که رونوشت آن به عنوان کانون وکلا، مجلس شورای ملی، استانداری گیلان، فرمانداری لاهیجان، مدرسه عالی مدیریت گیلان نیز فرستاده شده است ادعا نموده که تیمسار ارتشبد نصیری زمینی به مساحت سه میلیون متر مربع بین چمخاله و عسگرآباد و کناره دریای خزر در منطقه قریه دهگاه از توابع شهرستان لاهیجان را با کشیدن سیم خاردار به ناحق به تصرف درآورده است و در پایان نیز خواسته شده چنانچه اطلاعاتی در اینمورد وجود دارد که بتواند در اثبات موضوع کمک نماید مراتب را به شعبه 18 دادستانی تهران اعلام نماید.
با توجه به مراتب فوق عین پاکت و چهار برگ فتوکپی مورد بحث جهت اطلاع و اقدام مقتضی ایفاد میگردد.
از طرف مدیر کل اداره سوم ـ طباطبائی
سند شماره (215)
به تاریخ: 16 /8 /57
حضور محترم جناب آقای جناب استاندار گیلان
موضوع سوء استفاده ارتشبد نصیری
محترماً به استحضار میرساند ارتشبد نصیری زمینی به مساحت سه میلیون متر مربع تقریبی بین چمخاله و عسگرآباد کناره دریای خزر در منطقه قریه دهکاه از توابع شهرستان لاهیجان با کشیدن سیم خاردار به ناحق به تصرف خود درآورده است.
تقاضا دارد با توجه به اینکه این اراضی از بیتالمال میباشد برای اثبات مورد جرم در محل استعلام به عمل آورید و به خاطر احقاق[حق] ملت ایران و تعقیب این دزد و جنایتکار اطلاعات خود را به دادستانی تهران و ضبط در پرونده متهم در شعبه 18 ارسال فرمائید.
از این راه کمک خود را در راه مبارزه با فساد و اختناق به ثمر رسانیدهاید.
نهایت کمال تشکر را دارد.
سپاس و درود فراوان بر شما مبارزان راه حق و ایران
با تقدیم احترام ـ م ـ ح ـ س ـ ه ـ د
رونوشت فرماندار شهرستان لاهیجان جهت تعقیب
سند شماره (216)
محترماً به استحضار میرساند:
اداره کل سوم فتوکپی نامه آقای صارمالدین فتوحی را که به عنوان مدیر مجله خواندنیها (آقای امیرانی) و آقای جلال نائینی سناتور مجلس نوشته شده ارسال نموده که در نامه مزبور تیمسار ارتشبد نصیری به اخذ پنجاه میلیون تومان رشوه در معامله زمین کلاک کرج متهم گردیده است. با توجه به اینکه در اینمورد طبق اظهارات آقای جواد عظیمی محضردار شماره 13، زمینهای مزبور به مبلغ شصت میلیون تومان به ساواک فروخته شده، مراتب جهت استحضار به عرض میرسد.
2 /9 /57
جمالی 4 /9 /57
محترماً به عرض میرساند. در مورد این گزارش قبلاً اقدام گردیده و نتیجه به عرض رسیده است.
اداره یکم حفاظت 5 /9 /57
اقدامات اداره کل ششم در زمینه سوءاستفاده عظمی و شکایاتی که در اینباره معمول شده است به کجا رسیده است پیگیری کنید.
تا وضع آقای عظیمی روشن شود 16 /9 /57
سند شماره (217)
271/ ش
محترماً به استحضار میرساند.
مفاد دادخواست آقای محبعلی سلطان مرادی که از طریق دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به اداره کل سوّم و از آنطریق به این اداره کل واصل گردیده حاکیست که تیمسار نصیری ضمن تبانی با آقای سید رحیم نقیبی زمینهای مورد نسق وی و چهار برادرش را علیرغم میل باطنی آنان و با اجبار تصرف کرده و در اینمورد تقاضای رسیدگی نموده است. مراتب جهت استحضار و صدور اوامر عالی به عرض میرسد.
علیالی 6 /1 /57
سند شماره (218)
تاریخ: 21 /1 /133 شماره پرونده: 39 /46
ریاست محترم دادگاه استان مازندران
احتراماً برابر نامه صادر از دادگاه شهرستان گرگان در دعوی آقای اتابای و سرلشگر نصیری و سرلشگر ایادی به شرح زیر تصدیع میدهد:
حکم صادره برخلاف ... قانون صادر شده و رعایت حقوق نشده است و شاید عناوین خواهانه موثر شده که چنین دادرسی بیسابقه در دادگستری به عمل آورده و حقکشی شده است به هر صورت گذشته از اینکه املاک مینودشت از قدیم ملک مستقرین آن بوده و مالکین در زمینهای خود کشت و زرع و بنا و مستخدمات داشتند و هماکنون دارند و زمان شاه فقید آنها را به عناوین مختلف گرفتند و در مجلس شورای ملی بعد از شهریور بیست به موجب قانون کلیه املاک غصبی و خریداری و معاوضه زمان سابق را اجازه داد که دادخواست تقدیم و مسترد دارند ـ رعایا که از قانون اطلاع نداشتند در ظرف مهلت قانونی مبادرت به تقدیم دادخواست ننمودند ملک آنها بلاتکلیف ماند سپس این املاک جز املاک پهلوی قلمداد شد در زمان صدارت آقای دکتر مصدق جزء موقوفات پهلوی معرفی کردند ـ درهرحال جریان اینگونه املاک موضوعی است که قضات محترم بهتر واقف به حقیقت امر هستند ـ در سالهای اخیر چون نظر شاهنشاه رفاه و آسایش رعایا بود دستور فرمودند املاک رعایا به خودشان مسترد شود و حتی املاک شخصی را بین ساکنین و رعایا تقسیم کنند ولی برخلاف منویات شاهانه عوض آنکه ملک هرکس را به خودش بدهند و به رعیت داده شود املاک را بین اقربا و اشراف و منجمله خواهانهای بدوی تقسیم نمودند و آقایان با اعمال قدرت حقوق رعایا را تضییع مینمایند ـ دادگاه بدوی هم رعایت حق را نکرده است و از قانون چشمپوشی نموده و به شرح ذیل خلاف در رأی ظاهر است:
1ـ اعتراض به مبلغ خواسته خواهانها شد و دادگاه بدوی رد کرده در صورتی که خواسته خواهانها یکی سی هکتار زمین است و ثانیاً اجرتالمثل و باید هریک از ایندو خواسته را مشخص نموده باشند که ارزش ملک مورد تقاضای آنها چیست و خواسته از بابت اجرتالمثل چه میزان است که تعیین نکردند و خواسته مبهم بود در حالیکه ارزش ملک بیشتر بوده سوای اجرتالمثل و دادگاه بدوی نه اخطار رفع نقص برای خود آنها صادر کرد و نه ترتیب اثر به اعتراض موکلین داد از این لحاظ رای صادره مخدوش است و به ایراد خود باقی هستیم و نقض دادنامه از نظر فوق به نظر صحیح است.
2ـ خواهانهای بدوی مدعی هستند که صد و ده هکتار دارند و سی هکتار آن در ید خواندگان است در صورتیکه خواندگان 18 نفر قلمداد شدهاند که عدهای موکل بنده هستند دادخواست ناقص بود و معین شده که میزان توجه دعوی هریک از خواندگان معلوم نبود و نمیباشد ایراد شد ترتیب اثر ندادند و دادرسی ناقص است باید اخطار رفع نقص کرده باشند که دادخواست ناقص را به سرعت برای حقکشی برسند و نکردهاند به این ایراد در این مرحله باقی هستم و باید میزان توجه دعوی نسبت به موکلین معلوم شود خلع ید هریک از کجا و به چه میزان است و توجه دعوی نسبت به هریک چه اندازه است. دادگاه بدوی معجلاً موکلین را محکوم کرده است.
3ـ ایراد مرور زمان قابل رسیدگی است و رسیدگی به ایراد مرور زمان قبلاً باید بشود و دادرس محترم صرفنظر فرمودهاند به این ایراد در این مرحله باقی هستم تقاضای رسیدگی نموده و دادرسی بدوی ناقص است.
4ـ معین نشده بخش ملک خواهانها در دست کیست و موکلین منکر تصرف در ملک آنها میباشند احراز تصرف از ناحیه موکلین نشده است و اگر میشده رسیدگی به حقوق مکتسبه هم لازم بوده نشده است.
5ـ نکته قابل اهمیت اینکه در شمال مطابق عرف محل حق دستاری باید مرعی گردد موکلین در متصرفات خود خانه و باغ و مستخدمات دارند و به تحقیق و معاینه محلی استناد شده است ترتیب اثر ندادند در این مرحله برای اثبات وجود حقوق مکتسبه و دستاری و غیره به تحقیق و معاینه محلی با جلب نظر کارشناس استناد میشود.
بالاخره آنچه لازم به تذکر است این است که دادگاه بدوی به جای اینکه کارشناس رسمی انتخاب کند کارمندی از ثبت اسناد به هیچوجه صلاحیت نداشته بردهاند که سریعاً حکم را صادر فرمایند و به این عمل دادگاه بدوی ایراد وارد است که کارشناس را باید ببرند نه هرکه خواست خواهان دعوی باشد ـ به شرح فوق نقض دادنامه بدوی با منظور فرمودن خسارات و صدور حکم بر بیحقی خواندگان را مستدعیست.
با تقدیم احترامات
تیمسار معظم ارتشبد حجازی ریاست ستاد بزرگ ارتشداران
تیمسار سپهبد کمال ریاست محترم اداره دوم
تیمسار سرلشگر پاکروان ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور
تیمسار سرتیپ صمدیانپور ریاست اداره اطلاعات شهربانی کل کشور
چند روز پیش افسر جانی و بیشرفی را معرفی کردم و چون میدانم روسا و فرماندهان با حقیقت و پاکدامن ارتش که از کثافتکاریهای افسران زیردست خود بیاطلاعاند وظیفه خود دانستم که بقیه عمر را هم که در لباس شرافتمند سربازی هستند و یا بودهاند و به عناوین مختلف تیشه برداشته و به ریشه ارتش میزنند معرفی کنم و اگر زور و قلدری آنها نبود و یا اینکه عنوان افسری را نداشتند در این مملکت که دکترها و لیسانسیهها استادها مهندسین بیکار میگردند مطمئناً اینان یا حمامی میشدند یا اینکه اجباراً لبوفروشی و کلهپزی داشتند اعمال نفوذ آنها باعث شده است که به هر یک امتیازاتی از قبیل دائر کردن کلوپ ـ دائرکردن شرکتهای بزرگ ـ برنده مزایده و مناقصهها شوند.
اینک به شرح زیر افسرانی که خون ملتی را مکیدهاند و اکنون چه در لباس افسری و چه به عنوان افسری مراکز فساد دائر نمودهاند به ترتیب معرفی مینمایم و استدعا دارم برای جلب افراد سویل که در هر محفل و مجلس صحبت از این افسران بیشرم و بیوجدان است جلوگیری به عمل آورده و یا اشخاص سویل را هم آزاد بگذارند و از این امتیازات برخوردارشان کنند.
1ـ تیسمار سپهبد نصیری که پدرزنش امتیاز باشگاه عصر را داشت روی نفوذ ریاست شهربانی فجایعی میکردند و در این باشگاه بود که خانوادهها از هستی افتادند زنها را از شوهرانشان جدا کردند به عنوان مثال آقای حسن اکبری بود که زن زیبایش را گرفتند و از او جدا کردند و با وساطت ریاست شهربانی طلاق گرفتند و رفتند و روی این عمل سرپوش گذاشتند و دهها خیانت دیگر اکنون تیمسار سپهبد نصیری این امتیاز را خودش گرفته و خدا میداند که چه میشود و چه اتفاقاتی خواهد افتاد که کسی جرات نفس کشیدن ندارد.
2ـ تیمسار سرلشگر افشارپور است که سوابقش در ارتش روشن است دزدیها کرد و وقتی دیدند این افسر بیشخصیت از رو نمیرود بازنشستهاش کردند اما باشگاهی به نام کسرا دائر نمود و به کمک رئیس شهربانی وقت جنایاتی مرتکب شد و خانوادههائی را به روز سیا نشاندند که هنوز هم مشغول است.
3ـ تیمسار سرلشگر عسگری که خود را رئیس دفاع غیرنظامی معرفی میکند باشگاهی به نام سپیده با دو نفر شیاد به نام دادرس و دادگر دائر نموده که عفت قلم مانع از ذکر رویه و رفتار آنهاست.
4ـ سرهنگ لیقوانی و سرهنگ طه افسران بازنشسته ژاندارمری که سوابقی بس روشن دارند به نام دوستی با تیمسار سپهبد کمال که از اقوام و نزدیکان من است همه جور جنایات را مرتکب میشوند.
توضیحات سند:
1. خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ،جلد اول، 1371، ص 110
2. همان ص 112
3. همان صص 217 و 218
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 397