تاریخ سند: 29 آذر 1345
موضوع: سخنرانی نورانی در مسجد جامع
متن سند:
به: 316 شماره: 22370 /20ه 3
از: 20ه 3
روز یکشنبه 27 /9 /45 در حدود 300 نفر در مسجد جامع شبستان شیخ غلامحسین جعفری اجتماع کرده بودند بعد از پایان نماز جماعت در ساعت 1300 نورانی منبر رفته و ضمن سخنان خود گفت ای مردم به دین خود پابند باشید همین نماز خواندن و روزه گرفتن کافی نیست دین تبلیغات و کار میخواهد و باید در این راه از خودگذشتی نشان داد چنان که در مذهبهای دیگر پولهای فراوان برای تبلیغ خرج میشود با این که دین اسلام از تمام ادیان عالم بالاتر است لیکن به تبلیغات شما احتیاج دارد مانند پیروان دین یهود و مسیح که در مورد دین خودشان تبلیغات زیادی مینمایند هر چند که مردم ننگین و شرمآور یهود با شما مسلمانان قابل مقایسه نیستند ولی شما باید در راه دین اسلام از خودگذشتگی و فداکاری نشان دهید چنان که امام سوم به یکی از افراد، پولی به منظور تبلیغ داد یکی از اصحاب از آن حضرت علت را جویا شد حضرت گفت این پول را برای تبلیغات به وی داده است.
در عصر ما فرقه کثیف اسماعیلیه ، آقاخان محلاتی1 را در ترازو میگذارد و چهار برابر او طلا و نقره به او میدهند میدانید برای چه؟ برای آن که آقاخان مفتخوار برای دین و مذهب پوشالی آنها کار کند و از راه تبلیغ دین فاسد آنها پیش روی نماید و کار به جایی میرسد که در چند سال پیش وقتی زن آقاخان با زنان اشراف درجه اول دنیا در مورد جواهراتش مسابقه میدهد از تمام زنان اشراف برنده میشود.
اما در کشور ما هم تبلیغات میشود ولی درباره حرفهای پوچ و بیاساس.
روزنامه توفیق2 وقتی که شبه وبا آمده بود نوشته بود در کشور ما هر چه میآورند قلابی و بیاساس است.
اگر قانون برای ما وضع میکنند قانون نیست بلکه شبه قانون است، اگر نامی از آزادی میبرند شبه آزادی است، اگر دم از مساوات میزنند شبه مساوات است، اگر دم از آموزش و پرورش میزنند شبه آموزش و پرورش است، اگر روغن برای ما میآورند شبه روغن است.
چون در این مملکت هر چیز قلابی است خدا هم برای ما وبا نفرستاده بلکه شبه وبا فرستاده است.
ناطق سپس اشاره به تبلیغات جعفربنابیطالب در حبشه در زمان حضرت محمد نموده اظهار داشت موقعی که جعفربنابیطالب به دربار نجاشی امپراطور حبشه بار یافت بدون آن که تعظیم کند به صدر مجلس رفته در کنار امپراتور نشست نامبرده در جواب اعتراض درباریان گفت ما مسلمانیم و رهبر ما حضرت محمد به ما گفته است که تعظیم باید فقط در پیشگاه ذات احدیت انجام گیرد و پیش پروردگار یکتا باید سجده کرد این سخنان در نجاشی مؤثر افتاد و نسبت به اسلام علاقمند گردید.
بله او مبلغ عالم اسلام بود اما مانند نورانی ترسو نبود که بگویند در روی منبر نام حضرت آیتالله العظمی خمینی را نگو و او هم بگوید چشم، چون نام ایشان سیاست است و نباید روی منبر گفته شود (در این موقع جمعیت حاضر در مسجد بلند صلوات فرستادند) نورانی با خنده اظهار داشت امروز بیاراده خودم را معرفی کردم هر چند عدهای اصرار داشتند که نام من را بدانند مشارالیه هنگام دعا گفت پروردگارا گرفتاران اسلام را نجات بده ـ آنهایی که برای اسلام کار میکنند از خطرات مصون بدار ـ کسانی که به دین اسلام و مسلمانان خیانت میکنند در هر لباس و مقامی که هستند نابود کن.
توضیح : از اول ماه مبارک رمضان عدهای از بازاریها از قبیل مراتی ـ مربی ـ صالحی و غیره شایع کرده بودند نام گوینده جدیدی که از قم آمده و در مسجد جامع صحبت میکند انواری میباشد و این موضوع از آن نظر بوده که کسی وی را نشناسد.
اداره کل سوم 29 /9 /45
توضیحات سند:
1.
آقاخان : نام عنوانیست موروثی که به امام فرقه اسماعیلیان میرسد.
نخستین بار این عنوان را فتحعلی شاه قاجار به آقا حسن علیشاه چهل و ششمین امام اسماعیلیه داد و پس از او جانشینانش از این عنوان برخوردارند.
تاکنون چهار تن از سران این فرقه عنوان آقاخان داشتهاند: حسنعلی شاه محلاتی آقاخان اول ـ علی شاه آقاخان دوم ـ شاهزاده سلطان محمد آقاخان سوم ـ شاهزاده کریمالحسینی آقاخان چهارم.
در دوران پادشاهی محمدرضاشاه پهلوی در مجالس رسمی ایران به آقاخان با عنوان والاحضرت (که مخصوص خانواده سلطنتی بود) خطاب میشد.
و این عنوان را شاه پس از آن که محمدشاه یا همان آقاخان سوم در سال 1327 شمسی از ایران تقاضای تابعیت کرد، به او داد.
آقاخان چهارم (متولد 1315 ش) که در ایران به «پرنس کریم آقاخان» معروف است، پس از فوت آقاخان سوم در سن 21 سالگی حسب وصیت جدش به امامت فرقه اسماعیلیه رسید و به عنوان پیشوای فرقه اسماعیلیه آقاخانیه منصوب شد.
(رک: معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، جلد اول، صفحه 114 و 115 و دائرۀالمعارف تشیع جلد اول و دائرۀالمعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، جلد اول)
2.
مجله توفیق: نشریه و هفته نامهای فکاهی و سیاسی با نیم قرن فعالیت از سال 1301 تا 1350 هجری شمسی که بنیانگذار و صاحب امتیاز و اولین مدیر آن مرحوم حسین توفیق بود.
حسین توفیق مجله مزبور شاعر و روزنامه نگار فرزند نجفقلی میرزا در 14 مهر 1258 شمسی، 18 شوال 1296 قمری در تهران به دنیا آمد.
او بیش از نیمی از عمر خود را صرف اشاعه معارف و ادبیات کرد.
چهار سال، از اواخر 1296 شمسی تا اواسط 1300 شمسی، سردبیر روزنامه گل زرد بود و در 1301 شمسی موفق به گرفتن امتیاز نشریه توفیق شد.
او در 29 بهمن 1318 شمسی، پس از سپردن اداره مجله به تنها فرزندش محمدعلی توفیق، درگذشت.
نخستین شماره توفیق در سال 1301 شمسی منتشر شد و انتشار آن در سه دوره ناپیوسته ادامه یافت.
دوره نخست از 1301 تا 1318 شمسی به مدیریت حسین توفیق بود که با درگذشت وی در 1318 شمسی به پایان رسید.
توفیق در اوایل این دوره، نشریهای جدی بود.
مطالبی در مورد مسایل دینی، اخلاقی و ادبی و گاه فکاهی نیز در آن چاپ میشد.
از اواسط سال پنجم، با کسب امتیاز چاپ کاریکاتور در آن، بیشتر صورت فکاهی گرفت و پس از مدتی کاملاً ادبی شد.
طی شش سال فعالیت ادبی، مطالب توفیق منظوم بود.
در صفحه نخست، ستون ثابتی با عنوان «شادروان فتحعلی خان صبا» مشتمل بر اشعار وی و آثاری از حسین توفیق نیز در این صفحه چاپ میشد و مسابقه ادبی نیز برگزار میگردید.
از اوایل سال 1317 شمسی، توفیق دوباره به صورت فکاهی درآمد و مسئله ازدواج و تشویق جوانان به آن، از مضامین اصلی آن بود.
تقارن نخستین دوره توفیق با حاکمیت رضاشاه پهلوی (1304 ـ 1320 شمسی)، سبب شد که مطالب نشریه با سانسور همراه شود، اما در دورههای بعد این مشکل وجود نداشت.
توفیق در این دوره بیشتر به مسایل اخلاقی و اجتماعی میپرداخت و از اینرو بدون وقفه منتشر میشد.
پس از مرگ حسین توفیق مجله مزبور با مدیریت فرزندش محمدعلی توفیق آغاز شد و تا کودتای 28 مرداد سال 1332 شمسی ادامه یافت.
این دوره خصوصاً پس از شهریور سال 1320 شمسی، با حاکمیت فضای باز سیاسی و رهایی مطبوعات از اختناق همراه بود از اینرو مطالب توفیق همانند اغلب جراید سیاسی و انتقادی شد اما به صورت فکاهی.
بیثباتی سیاسی به سبب ناپایداری دولتها دستمایه اصلی توفیق برای انتقاد روزافزون از دستگاه حاکم بود که به توقیفهای مکرر آن نیز انجامید.
دلایل توقیف متعدد بود از جمله در اسناد سالهای 1324 و 1325 شمسی آمده است که فرمانداری نظامی مندرجات نشریه توفیق را خلاف مصالح کشور و سیاست دولت تشخیص داده و دستور توقیف آن را به شهربانی کل کشور صادر کرده است.
موضوع اصلی توفیق انتقاد از عملکرد نخستوزیران بود و برای آنان نامهای طنزآمیز میساخت انتقادهای طنزآمیز مداوم از عبدالحسین هژیر نخستوزیر ایران در سال 1327 شمسی، توقیف دو هفتهای (از 9 تا 23 تیر 1327) توفیق را در پیداشت که در این فاصله روزنامه دنیای امروز با مدیریت حسین فرشید به جای آن منتشر شد.
نوروز ایران به مدیریت ع.
نوروزی و مستحکم به مدیریت اسدالله زکیزاده شبستری نیز با درج عبارت «توفیق توقیف است» در پیشانی نشریه پیام توفیق را انتقال میدادند.
در هنگام توقیف، پرچم آن در دفتر توفیق و برخی از نمایندگان فروش در شهرستانها به صورت نیمه افراشته در میآمد.
خطمشی توفیق در دهه 1320 شمسی ضد استعماری بود که در سالهای بعد نیز ادامه یافت این جهتگیری توفیق را جزو جراید چپ قرار داده بود.
در سال 1329 شمسی، دوره نخست وزیری حاجی علی رزمآرا در فهرست شهربانی کل کشور توفیق در جرگه جراید متمایل به چپ قرار داشت که دولت در صدد جلوگیری از انتشار آنها بود.
توفیق در سالهای اوجگیری جنبش ملی شدن صنعت نفت، ضمن حمایت از ملی شدن نفت و شیلات هم چنان از دولتها انتقاد می کرد.
توفیق از درگیری با دربار پرهیز میکرد ولی در بحبوبه وقایعی که به کودتای 28 مرداد 1332 انجامید، در مقالهای با عنوان «فتنه روسیاه»، با تندی از محمدرضا پهلوی انتقاد کرد.
محمدعلی توفیق به سبب این تندروی مغضوب گردید و در 28 مرداد 1332 دفتر روزنامه توفیق و خانهاش تاراج شد و خودش به قلعه فلکالافلاک در خرمآباد و جزیره خارک تبعید گردید و پس از یک سال آزاد شد مشروط بر آن که فعالیت سیاسی نکند.
پس از کودتا فهرست جرایدی که اجازه فعالیت داشتند، منتشر شد ولی نام مجله توفیق در آن نبود.
به این ترتیب انتشار توفیق تا پایان سال 1336 شمسی، به مدت چهار سال و هفت ماه، متوقف شد.
توفیق از 29 اسفند سال 1336 شمسی با مدیریت حسن توفیق و همکاری برادرانش حسین و عباس، آغاز شد و تا سال 1350 شمسی ادامه یافت.
در این دوره ظاهر نشریه تغییراتی کرد، از جمله جلدش رنگی و صفحاتش به تدریج بیشتر شد.
سرمقاله شماره نخست دوره سوم حکایت از وضع جدیدی داشت و به خواننده میفهماند که به سبب محدودیتهایی قادر به درج هر مطلبی نیست.
همچنین درج عبارت «توفیق روزنامهایست ملی و مستقل که به هیچ حزب و دسته و جمعیتی بستگی ندارد» و «ارگان رسمی حزب خران» در پشت جلد وابسته نبودن توفیق به گروههای سیاسی را یادآور می شد تا محدودیتهای گذشته تکرار نشود.
شماره نخست با استقبال مردم مواجه شد به طوری که سهمیه شهرستانها در تهران توزیع گردید.
در شماره نخست به جای اسم اصلی نشریه، عنوان «روزنامه فکاهی» آمد، زیرا هفتهنامه توفیق هم چنان توقیف بود.
توفیق در دهههای سال 1330 و 1340 شمسی با مضامین سیاسی و اجتماعی، رونق دهه 1320 شمسی را یافت.
سرمقاله با امضای «کاکاتوفیق» و دیگر مطالب آن با انتقادی طنزآمیز به اوضاع اجتماعی چون گرانی و بیکاری و عملکرد شهرداری و شرکت واحد و مانند اینها، نوشته میشد.
شخصیتهای اصلی توفیق، کاکاتوفیق، گشنیزخانم (عیال کاکا)، ممولی (میمون کاکا) و ملت بود.
مضمون سیاسی کاریکاتورهای روی جلد، غالباً به قلم حسن توفیق و ناصر پاکشیر، متوجه دولت (خصوصاً شخص نخستوزیر و وزرا و وکلا) یا سیاستهای آمریکا و انگلیس و اسرائیل بود.
مشی سیاسی توفیق در این دوره حمایت از ملل محروم بود، چنان که هنگام جنگ در ویتنام با مطالب و کاریکاتورهای ضد آمریکایی از مردم ویتنام پشتیبانی میکرد همچنین نشر مطالب ضد اسرائیلی خصوصاً هنگام جنگ اعراب و اسرائیل، در حالی صورت میگرفت که دولت ایران از حامیان اصلی اسرائیل بود.
توفیق هر سال از بین کاریکاتورهای چاپ شده در نشریات کشور، سه کاریکاتور را با مضامین سیاسی، اجتماعی، فکاهی، بهعنوان بهترین کاریکاتور انتخاب و در شماره ویژه سیزده بدر چاپ میکرد.
از موضوعهای همیشگی توفیق، ارائه چهره نادان و عقب افتاده از نمایندگان مجلس بود که مجلس را نهادی سخیف معرفی میکرد.
نخستوزیران نیز دستمایه اصلی کاریکاتورهای توفیق بودند.
در این دوره علاوه بر کاریکاتورهای سیاسی، کاریکاتورهایی با پیامهای اجتماعی چاپ شد که حکایت از فساد ادارات و دستگاههای دولتی و شرکتها میکرد.
توفیق از درج آگهیهای دولتی امتناع میکرد ضمن آن که هر آگهی غیر دولتی را نیز چاپ نمیکرد.
از همکاران توفیق که بیشتر آنان با نام مستعار فعالیت میکردند، میتوان به این افراد اشاره کرد: رضا ابهری (کبوتر قاصد)، غلامرضا کیانی (اجل معلق)، پرویز نامدار (اردک میرزا)، عباس فرات (ابنجنی)، حسین حسینی (خروس اخته)، عمران صلاحی (بچه جوادیه، زرشک، ابوطیاره) کیومرث صابری فومنی، پرویز کرمانی، ابوالقاسم حالت، پرویز خطیبی، یوسف خسروپور، حسین فرزام بهبودی.
در سال 1343 شمسی بعضی از همکاران توفیق، نظیر منوچهر محجوبی و بهمن رضایی و اسدالله شهریاری، از آن جدا شدند و به مجله تهران مصور پیوستند و ضمیمه طنزی به نام کشکیات برای آن منتشر کردند.
در سال 1369 شمسی، تعدادی از طنزنویسان توفیق، چون کیومرث صابری فومنی (متوفی اردیبهشت 1383) و پروین کرمانی و ناصر پاکشیر، هفتهنامه گل آقا را به مدیریت کیومرث صابری فومنی منتشر کردند.
توفیق در دوره نخستوزیری امیرعباس هویدا (1343 ـ 1356 شمسی)، انتقادهای طنزآمیز خود را متوجه وی و دولتش کرد.
هویدا نیز در صدد برآمد که نشریه فکاهی دیگری را که برآن نظارت داشته باشد، در مقابل توفیق، عَلَم کند؛ از اینرو امتیاز مجله فکاهی کاریکاتور را به محسن دولو واگذار کرد و تعدادی از طنزنویسان توفیق در آن مجله مشغول شدند.
توفیق همچنان موفق بود تا این که در تیر 1350 به دستور هویدا برای همیشه بسته شد، هر چند مقامات دولتی سند و مدرکی دالّ بر تعطیلی توفیق به جا نگذاشتهاند، ولی مسئولان توفیق برای دستیابی به اسناد توقیف، نامههایی به شهربانیهای کشور فرستادند.
پاسخ شهربانیها به همراه تعدادی صورت مجلس، حاکی از توقیف نشریه توفیق از سوی دولت به علت اهانت به نخستوزیر بود.
اعتراض تعدادی از حامیان توفیق، از جمله عبدالله انتظام، به نخستوزیر نیز در این خصوص مؤید همین امر است.
گفته میشود تعطیلی توفیق به دستور مستقیم شاه بود و آن نیز به علت خشم شاه از کاریکاتوری بود که ایران را به شکل گورستانی از اشباح ترسیم کرده بود.
هر چند اهمیت توفیق چنان بود که هویدا بدون اجازه شاه آن را توقیف نمیکرد ولی در حقیقت علت اصلی تعطیلی توفیق همسو نبودن شیوه آن با سیاستهای حکومتی و انتقادهای روزافزون از دستگاه حاکم بود.
پس از گذشت چند ماه از تعطیلی توفیق، شمارههایی از آن مخفیانه منتشر شد که موجب خشم شاه و بازخواست مسئولان گردید.
به رغم ارسال نسخههایی از آن به مراجع قانونی و کتابخانههای رسمی، در مهر 1351 با استناد به تبصره دو، ماده پنج قانون مطبوعات که تصریح میکرد: اگر روزنامهای تا یک سال منتشر نشود امتیازش لغو میشود، امتیاز توفیق لغو شد و چاپخانه آن نیز تعطیل گردید.
توفیق در ضمن فعالیت مطبوعاتیش چهارده نوع کتاب، از جمله توفیق فکاهی ماهانه و سالنامه فکاهی توفیق و آلبوم توفیق را نیز منتشر میکرد.
فرهنگ توفیق نیز که کتابی است حاوی بیش از چهار هزار واژه فکاهی از جمله انتشارات آن بود.
علی شریعتی طنزها و شیوه آن را ستوده است، دکتر محمد مصدق از آن به عنوان بهترین مجله یاد کرده و محمدعلی جمالزاده نیز آن را در حکم آیینهای دانسته که در آن چهره عامیانه معشوقهاش (زبان فارسی) را مییابد.
دوره توفیق در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تماشاگه مطبوعات، کتابخانه وزارت فرهنگ و ارشاد، کتابخانه مجلس، و خانه مطبوعات در تبریز، نگهداری میشود.
(رک: اسناد مطبوعات ایران: 1320 ـ 1332 غلامرضا سلامی و محسن روستایی، تهران، 1374 ـ 1376
ـ اسنادی از مطبوعات ایران: 1340 ـ 1320 ﻫ ش، تهیه و تنظیم اداره کل آرشیو اسناد و موزه دفتر رئیس جمهور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1378 ش
ـ سیری در مطبوعات ایران، مسعود برزین، تهران 1344
ـ شبه خاطرات، علی بهزادی، ج 3، تهران، 1380
ـ حسن توفیق، بنیاد دایرۀالمعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، 25 اسفند 1381
ـ حسین توفیق، بنیاد دایرۀالمعارف اسلامی، تهران، مصاحبه 21 آبان 1381
ـ روزنامه توفیق و کاکاتوفیق، فریده توفیق، تهران، 1383
ـ ابوالقاسم حالت، محمدعلی توفیق، مجله آینده، سال 18، شماره 1 ـ 6 (فروردین ـ شهریور 1371)
ـ علی شریعتی، توفیق: عبرتی و حکایتی، مجله کلک، شماره 7 (مهر 1369)
ـ کیومرث صابری فومنی، گفتگو با کیومرث صابری، کلک، شماره 45 ـ 46 (آذر و دی 1372)
ـ تاریخ جراید و مجلات ایران، محمد صدر هاشمی، اصفهان 1363 ـ 1364
ـ محمد رفیع ضیایی، دفتر مجله گلآقا، تهران، مصاحبه، اول اسفند 1379
ـ یادداشتهای علم، اسدالله علم، تهران 1380
ـ سیری در مطبوعات ایران: از مرداد 1332 تا مرداد 1334، مسعود کوهستانی نژاد، مجله رسانه، سال 8، شماره 1، بهار 1376
ـ معمای هویدا، عباس میلانی، تهران 1380.)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 252