تاریخ سند: 22 آبان 1345
موضوع: ناصر مکارم شیرازی
متن سند:
از: 21 تاریخ:22 /8 /1345
به: 316 شماره: 2699 /21
موضوع: ناصر مکارم شیرازی
نامبرده بالا از قم نامهای برای هاشمینژاد به نشانی مشهد، کوچه یدالله پلاک 32، ارسال و ضمن آن وصول نامه وی را اعلام و اضافه کرده قبلاً روی مسائلی که در مجله زن روز مطرح شده بود اقداماتی از قم و تهران به عمل آمده و مجدداً نیز اقداماتی شد و نتیجه مطلوب بخشید و اضافه کرده که در شماره آینده مجله مکتب اسلام در پاسخ طرح 40 مادهای مجله زن روز بحث مستدل و جالبی دارند.1 مشارالیه درباره حوزه علمیه قم مطالبی نوشته و اعلام کرده که اخیراً مؤسسهای وابسته به اوقاف در قم دایر شده و به فکر پرورش و اعزام مبلغ افتادهاند و امکانات وسیعی در اختیار دارند و ریاست آن به عهده محسن اشراقی میباشد و امکانات وسیع آنها مشکل بزرگی در برابر استیصال و بیچارگی و بینظمی طلاب به وجود خواهد آورد و عجب اینکه جمعی از مجاهدین (از طبقه خیلی نازله) به جمع آنان پیوستهاند. در خاتمه یادآور شده «شاید این هم یک لطف الهی باشد که ما را به فکر سروسامان دادن به وضع خود و طرد افکار مالیخولیایی بیندازد و تشکیلات و نظمی پیدا کنیم.» یک برگ فتوکپی نامه مزبور جهت بهرهبرداری به پیوست میباشد.
اصل در پرونده ناصر مکارم، در پرونده عبدالکریم هاشمینژاد بایگانی شود ـ 26 /8
هـ ـ الف /721
توضیحات سند:
1. طرح 40 مادهای مجله زن روز: شهید مطهری در رابطه با این مجله و مقاله چهل مادهای آن چنین میگوید: «در سال 45 تب تعویض قوانین مدنی در مورد حقوق خانوادگی در سطح مجلات، خصوصاً مجلات زنانه، سخت بالا گرفت و نظر به اینکه بسیاری از پیشنهادهایی که میشد بر ضد نصوص مسلم قرآن بود، طبعاً ناراحتیهایی در میان مسلمانان ایران به وجود آورد. در این میان، قاضی فقید ابراهیم مهدوی زنجانی عفی الله عنه، بیش از همه گرد و خاک میکرد و حرارت به خرج میداد. مشارالیه لایحهای در چهل ماده به همین منظور تنظیم کرد و در مجله فوقالذکر [مجله زن روز] چاپ نمود.
مقارن این ایام یکی از مقامات محترم و مشهور روحانی تهران به این بنده تلفن کردند و اظهار داشتند در مجلسی با مدیران مؤسسه کیهان و مؤسسه اطلاعات ملاقاتی داشتم و درباره برخی مطالب که در مجلات زنانه این دو مؤسسه درج میشود، تذکراتی دادم. آنها اظهار داشتند اگر شما مطالبی دارید بدهید، ما قول میدهیم که در همان مجلات عیناً چاپ شود. معظمله پس از نقل این جریان، به من پیشنهاد کردند که اگر وقت و فرصت اجازه میدهد، این مجلات را بخوانم و برخی تذکرات لازم در هر شماره بدهم. بنده گفتم من به این صورت که در هر شماره حاشیهای بر گفتهای بنویسم حاضر نیستم، ولی نظر به اینکه آقای مهدوی قرار است یک سلسله مقالات دیگر در دفاع از چهل ماده پیشنهادی خود در مجله زن روز بنویسد، من حاضرم طی سلسله مقالاتی درباره همان چهل ماده در همان مجله در صفحه مقابل بحث کنم، تا هر دو منطق در معرض افکار عمومی قرار گیرد.... پس از این جریان این بنده نامهای به آن مجله نوشت و آمادگی خود را برای دفاع از قوانین مدنی تا آن حد که با فقه اسلام منطبق است اعلام کرد و درخواست نمود که مقالات اینجانب و مقالات آقای مهدوی دوش به دوش یکدیگر و در برابر یکدیگر در آن مجله چاپ شود. ضمناً یادآوری کرد که اگر آن مجله با پیشنهاد من موافق است، عین نامه مرا به علامت موافقت چاپ کند. مجله موافقت کرد و عین نامه در شماره 87 مورخه 7 /8 /45 آن مجله چاپ شد و اولین مقاله در شماره 88 درج گردید.
من قبلاً ضمن مطالعات خود درباره حقوق زن، کتابی از مهدوی فقید در این موضوعات خوانده بودم و مدتها بود که به منطق او و امثال او آشنا بودم. به علاوه، سالها بود که حقوق زن در اسلام مورد علاقه شدید من بود و یادداشتهای زیادی در این زمینه تهیه کرده و آماده بودم. مقالات مهدوی فقید چاپ شد و این مقالات نیز رو در روی آنها قرار گرفت...» این مجموعه مقالات، بعدها در کتابی با عنوان «نظام حقوق زن در اسلام» به چاپ رسید. (مطهری، شهید مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، تیرماه 1357، صفحات بیست و شش تا بیست و هشت)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 05 صفحه 224