تاریخ سند: 13 بهمن 1330
متن سند:
از : تبریز
[به : ستاد ارتش] شماره : 6561
تیمسار ریاست ستاد ارتش ـ محترما معروض می دارد طبق گزارش واصله
ساعت 5 /16 روز 9 /11 /30 که آقای محلاتی از اعضاء جمعیت امر به معروف و
نهی از منکر در مسجد جامع تبریز مشغول سخنرانی بود و در حین بیانات نسبت
به مقام سلطنت و عملیات دولت بدگوئی و اظهار می داشته که درباریان ما نیز
خیال دارند اوضاع مصر را
در ایران بوجود آورند و
هیئت حاکمه را خائن و دزد
و جاسوس به مردم معرفی
می کرده است در این موقع
آقای شهباز جهان خواه
جهانی از سران جمعیت
فداکاران آذربایجان که
سالها با توده ایها و
جمعیت های مضره مبارزه
نموده و در مسجد حضور
داشت واعظ نامبرده را از
منبر به پائین کشیده و
خطاب به مردم و واعظ
مزبور اظهار داشته که
هّویت و نیات این آقا که در
لباس روحانیت به تبریز آمده برای ما معلوم نیست که اینطور به شاهنشاه ما
بدگوئی می کند و قبلاً به چشم دیدیم که عده ای از جاسوسان اجنبی با لباس
روحانیت آمدند و آشوبهائی در کشور راه انداختند پیشه وری1 با عمامه سبز آمد
و خود را سید و ایرانی معرفی کرد و مردم را فریب داد و یک سال آذربایجان را
زیر بیرق بیگانه کشید و ملا فتحعلی نام یک شخص مجهول الهویه با لباس
آخوندی چه خیانتهائی نمود مردم آذربایجان می دانند که شاهنشاه ما بیشتر از
هرکس به مردم و دین و کشور علاقمند است و در راه مملکت از اهداء و اعطاء
هیچ چیز دریغ ندارد لذا موردی ندارد که یک ملای مجهول الهویه این قبیل
اظهارات ناروا درباره شاهنشاه ما بنماید در این موقع عده ای از ملایان حاضر
منجمله حاجی میرزا علی اکبر صحت و آقای خلخالی اظهار نمودند که محلاتی
نماینده آقای کاشانی است و حاجی میرزا علی اکبر اظهار نموده که ما شاه را
نمی شناسیم و آقای شهباز پاسخ داده اند که نماینده کاشانی هم باشد حق ندارد
برعلیه شاهنشاهی عادل و جوانبخت ما تبلیغ نماید و بعدا شروع به دعای وجود
مقدس شاهنشاهی را نموده و اظهار کرده اند که شاه سایه خدا بود و هرکس
نسبت به ذات مقدس
شاهانه بدگوئی کند مثل این
است که به خدا بدگوئی کرده
و به میهن خیانت نموده
است و در اثر دعای آقای
شهباز اوضاع مسجد کلی
تغییر یافته و عموم حضار
نسبت به شاهنشاه ابراز
احساسات نموده و با
صدای بلند آمین گفته اند و
در موقعی که آقای شهباز
می خواستند مسجد را ترک
نمایند عموم جمعیت حاضر
که قریب چهار هزار نفر
می شده به استثنای سی
چهل نفر به اتفاق مشارالیه
از مسجد خارج می شوند و موضوع بی نهایت در بین مردم حسن اثر داشته است.
3 /11 /306561 سرلشکر مقبلی1
با نهایت احترام به عرض مقام وزارت می رسد.
14 /11 /30
توضیحات سند:
1ـ سید جعفر پیشه وری فرزند
میرجواد در 1271 ش در
خلخال متولد شد.
وی مؤسس
فرقه دمکرات آذربایجان
(1324 ه .
ش) بود که بعدها خود
را نخست وزیر حکومت ملی!
آذربایجان نامید.
در زمان
رضاخان حدود ده سال زندان
بود و پس از شهریور 1320
روزنامه «آژیر» را منتشر کرد.
در دوره چهاردهم از تبریز
انتخاب ولی اعتبار نامه اش رد
شد.
این فرقه که اساس کار و
تبلیغات خود را بر ایجاد اختلاف
میان فارس و ترک گذاشته بود،
ابتدا خواستار انجمن های ایالتی
و ولایتی بود، اما بتدریج به
مرحله تجزیه طلبی سوق داده
شد.
فرقه دمکرات در اثر
ناتوانی دولت مرکزی شروع به
خلع سلاح پادگانها و مراکز
نظامی آذربایجان کرد و
تعلیمات همسایه شمالی
(شوروی) را به اجرا گذاشت.
پس از مدتی شوروی بنا بر
توصیه ایران قبول کرد که در امر
آذربایجان دخالت نکند و
پیشه وری در رأس هیئتی که
همگی اونیفورم ارتش روسیه
را بر تن داشتند، برای مذاکره با
دولت مرکزی به تهران آمدند،
اما مذاکرات به نتیجه ای نرسید.
گفته شده که مسئولین شوروی
به پیشه وری دستور دادند که
نیروی مسلح آذربایجان نباید
در برابر قوای دولت مرکزی
مقاومت کند و پیشنهاد کردند که
سران فرقه دمکرات به شوروی
پناهنده شوند.
به هر حال در 21
آذر 1325 ه .
ش با ورود ارتش
و تسلیم بعضی سران دمکرات و
فرار جمعی از آنان به شوروی،
موضوع پایان یافت.
و
پیشه وری به قفقاز فرار کرده
و قریب یک سال در آنجا اقامت
داشت تا در یک سانحه اتومبیل
کشته شد.
ر.ک : جلال الدین مدنی، تاریخ
سیاسی معاصر ایران، ج 1،
صص 292 ـ 314
1ـ سرلشکر نصراللّه مقبلی در
1278 ش متولد شد.
پس از
انجام تحصیلات ابتدایی و
متوسطه وارد مدرسه نظام شد.
در 1302 از طرف وزارت
جنگ به فرانسه اعزام و دوره
دانشکده «سن سیر» را در
پاریس طی کرد.
در 1315 با درجه سرگردی
فرمانده دانشکده افسری
ژاندارمری شد.
در 1317 با
درجه سرهنگی فرماندهی هنگ
و ریاست ستاد چند لشکر را
عهده دار شد در 1326 به
فرماندهی لشکر آذربایجان
منصوب شد و در 1330 به
درجه سرلشکری ارتقاء یافته و
پس از چندی بازنشسته شد.
بعد
از کودتای 28 مرداد از
بازنشستگی خارج و به
فرماندهی سپاه آذربایجان
مأموریت یافت.
ولی قبل از
حرکت به ریاست دادگاه نظامی
محاکمه دکتر مصدق و سرتیپ
تقی ریاحی منصوب گردید.
و پس از انجام محاکمه به
آذربایجان رفت و پس از چندی
معاون وزارت جنگ شد و در
سال 1345 درگذشت.
ر.ک : شرح حال رجال سیاسی و
نظامی معاصر ایران، باقر
عاقلی، چاپ اول، پائیز 1380،
ج 3، ص 1518.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 10