موافقت تهران
متن سند:
موافقت تهران
آغازین دههی 4 شمسی که با نخستوزیری علی امینی ـ یکی از پرهیاهوترین مقاطع تاریخ ایران ـ همراه بود، شاهد اقدامات نمایشی فراوانی است که جنجالیترین آن، بازداشت کوتاه مدت عدهای از رجال پهلوی به جرم فساد مالی است.
یکی از رجال دستگیرشده در این زمان، سپهبد مهدیقلی علویمقدم ـ وزیر کشور کابینهی قبل ـ بود که بنابر نقل یکی از کارمندان اداره اطلاعات سفارت آمریکا:
«7 هزار تومان به نام اعلیحضرت همایون شاهنشاه از یکی از کاندیداهای فارس گرفته تا او را به نمایندگی انتخاب نماید.» 1
فساد مالی وزیر کشور در آن مقطع، که یکی از موارد آن، فروش صندلیهای مجلس شورای ملی بود، به حدی رسید که عدهای میگفتند:
«ثروت این شخص در اثر دزدی از اعلیحضرت همایونی هم بیشتر است.» 2
افتضاحات انتخاباتی در این موقع، به جایی رسید که علی امینی ضمن دستگیریهای گستردهای که به فرمان اربابان آمریکاییاش صورت داد، مجلس شورای ملی را نیز تعطیل کرد.
در مقطعی که علی امینی خود را به پشتیبانی آمریکاییان، فردی قَدَر قدرت و قوی شوکت میدانست، در پس پرده، محمدرضا پهلوی دست در کار بود تا با راضی کردن ارباب، جایگزین کردنِ دولتی مطیعتر را با آنها به توافق برسد. این تلاشها مثمر شد و پس از گذشت یک سال و نیم از صدارت علی امینی، او را برکنار کرد و رفیق گرمابه و گلستان خود، اسدالله علم را بر صندلی نخستوزیری نشاند تا محلّل دولت علی امینی و حسنعلی منصور باشد.
امیراسدالله علم، فردی را به وزارت کشور برگزید که سیدمهدی پیراسته نام داشت. همزمان با این انتخاب، ساواک درباهی او نوشت:
«دکتر پیراسته و برادرش تحت وصایت مرحوم محمد علیخان راستین، ملقب به رونق علیشاه (از دراویش گنابادی)، که به مناسبت آشنایی شوهر مادرشان از آنان سرپرستی میکرده، در اراک به تحصیل میپردازند... دکتر مهدی پیراسته با عامیون ارتباط دارد و در سیاست، طرفدار انگلیس میباشد و همچنین مدتی با حزب استقلال و عبدالقدیر آزاد همکاری داشته و یکی از علل ترقیاتش، پشتیبانی دکتر متین دفتری از نامبرده بوده است، به علاوه شخصاً نیز مردی است جاهطلب»3
حال که مغازهی وزارت کشور به عهدهی او گذاشته شده بود، فرصتی مناسب یافت تا همچون اسلاف خویش، در فروش صندلیهای مجلس شورای ملی ثروتی بیندوزد و برای تاریخ، این مطلب را اثبات کند که در رژیم پهلوی فرقی نمیکرد که چه کسی در چه مقامی بود، هر کس در این مقام قرار میگرفت، به تبع بنیانگذاران فاسد رژیم ستمشاهی پهلوی، همین راه را میرفت. گزارش زیر که در این رابطه است، نیازمند هیچ توضیحی نیست و خود گویای هرج و مرج حاکم بر دوران شاهنشاهی پهلوی است. جالب اینجاست که ساواک فارس در ذیل این گزارش تأکید میکند:
« استدعا دارد نامه مزبور در بایگانی شخصی آن مدیریت کل نگهداری و از افشاء آن خودداری [شود] زیرا اثرات نامطلوبی در برخواهد گذاشت.»
سند شماره (46)
گیرنده : مدیریت کل اداره سوم تاریخ: 31 /4 /42
فرستنده: ساواک فارس شماره: 2126 / د / ف
موضوع: آقای دکتر پیراسته
شماره عطف 15382 /31 – 22 /4 /42
در دوره انتخابات گذشته، ده نفر از کاندیداهای شیراز مورد موافقت تهران قرار گرفته [که] هر ده نفر آنها در انتخابات شرکت و فعالیت خود را ادامه دهند.
آقای دکتر پیراسته با استفاده از این امتیاز و اینکه در شیراز بیش از 5 نفر نماینده نداشته و تهران نیز با 1 نفر موافقت نموده، حداکثر استفاده را از این امتیاز مینماید؛ کما اینکه برای رسیدن به منظور اصلی، در بعضی نقاط دو یا سه مرتبه صندوقهای آراء را تعویض، تا به نفع نماینده مورد نظر تمام نماید. آنچه که شایع است و تاحدودی اکثر آقایان مطلع شیراز متفقالقول و عقیده دارند، نامبرده از وکلای انتخابی دوره گذشته مبالغی به شرح زیر گرفته است:
1- از آقای دکتر معدل که تا آخرین لحظه از انتخاب شدن محروم بوده و ناگهان از صندوق خارج میشود. 25 هزار تومان
2- از آقای غلامرضا ایلخان با کمک و وساطت آقای عزیزالله قوامی یک صدو پنجاه هزار تومان که گویا از این مبلغ یک صد هزار تومان آن به آقای دکتر پیراسته رسیده و بقیه به عزیزالله قوامی.
3- به شدت شایع است که آقای مقبلالسلطان حکیمی یک حلقه انگشتر که ارزش آن بین 3 تا 35 هزار تومان بوده به خانم آقای دکتر پیراسته بخشیده است.
4- اکثراً معتقدند که از آقای علی قوام نیز استفادههایی نموده است، ولی کی، کجا و چه مبلغ معلوم نیست.
بنابراین آنچه که شایع است در انتخابات گذشته آقای دکتر پیراسته با زرنگی و زبردستی خاصی سوءاستفادههای شایان توجهی نموده.
5- ضمناً در خلال این اوضاع، وجوهاتی به عنوان خیریه از اشخاص میگرفته است؛ منجمله از آقای زیاد درهشوری 3 هزار تومان اخذ که وسیله آقای حاج علی رجایی به صندوق خیریه داده شده است.
6- در انتخابات برازجان، ابتدای امر برنده آقای جعفر مزارعی بوده که قرار بوده صد هزار تومان به آقای دکتر پیراسته بپردازد، به شرط اینکه انتخاب شود، ولی تا آخرین روز که صندوقهای آراء انتخاباتی پر میشود، گویا آقای مزارعی از دادن پول خودداری در نتیجه آقای دکتر پیراسته از خواندن آراء جلوگیری مینماید، به این عنوان [که] شما مورد موافقت تهران واقع نشدهاید؛ بنابراین بهتر است بروید به تهران موافقت آنجا را جلب نمایید، من هم قول میدهم تا مراجعت شما آراء را نخوانم. آقای جعفر مزارعی به تهران عزیمت مینماید، بلافاصله آقای دکتر پیراسته شروع به خواندن صندوقها نموده و آقای عبدالله دشتی را از صندوق خارج مینماید. علیهذا همه عقیده دارند چون آقای جعفر مزارعی از پرداخت وجه امتناع نموده، آقای دکتر پیراسته نفر دوم را از صندوق خارج مینماید.
7- در مورد آقای عطری، آنچه شایع است، وی بهعلت داشتن خصائل مختص به خود، اکثراً مجالس عیش و بزم آقای دکتر پیراسته را با شرکت بعضی از بانوان فراهم مینموده و بدین لحاظ مورد توجه خاص دکتر میباشد. از طرفی شایع است آقای عطری یک سرویس ظروف چینی برای استانداری به مبلغ ده هزار و هشتصد تومان خریداری، ولی یک صدو هشت هزار تومان به حساب میگذارد.
8- در مورد مهرتاش، چون مشارالیه در شیراز سابقه خدمت اداری نداشته، وضعش کاملاً مشخص نیست؛ ولی سابقه کلی وی در اداره کل سوم موجود میباشد. در خاتمه به عرض میرساند:
طبق اطلاع موثق که قطعاً خود مرکز در جریان آن میباشند، آقای دکتر پیراسته وزیر کشور 3 باب دکان خبازی بدون جواز را در تهران میبندد.
چون در گذشته به منظور رقابت با خبازهای جوازدار، دولت مانع کسب آنها نشده بود، از طرفی با اینکه ایادی ذینفع حاضر بودند بیش از دو میلیون تومان پول به مسئولین امر بدهند و این دکانها را ببندند تا این که آقای دکتر پیراسته به نام ارزان کردن نان، این 3 دکان را بسته و شایع است مبلغ هنگفتی پول گرفته.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فارس و بنادر. حریری
استدعا دارد نامه مزبور در بایگانی شخصی آن مدیریت کل نگهداری و از افشاء آن خودداری [شود] زیرا اثرات نامطلوبی در بر خواهد داشت.
توضیحات سند:
1. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، سپهبد علویمقدم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383، ص 172
2. همان، ص 16
3. کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ج 1، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 95
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 75