تاریخ سند: 29 مرداد 1332
خدای را شکر که ملت ایران همای سعادت را در آغوش گرفت
متن سند:
فوق العاده روزنامه مجاهد
بها یک ریال
همشهریان گرامی
امروز که فوق العاده روزنامه مجاهد بدست شما می رسد بعد از 24 ساعت از
آزاد شدن من تحریر شده است.
من که در مدت 2 سال و
کسری یکه و تنها در این شهر
با عظمت و تاریخی اصفهان
بوسیله نشر روزنامه مجاهد
با حکومت غاصب و قلدر
مصدق السلطنه نانجیب و
نالایق خیانت پیشه مبارزه
کرده و بوسیله عمال او و به
دستور کشاورز صدر تریاکی
با حیله و تزویر و نیرنگ
سرهنگ مینا با وضعی
رقت بار ساعت 4 بعد از نیمه
شب به زندان افتادم گناهی
عظیم داشته و آن اینکه در
شماره 52 روزنامه مجاهد
ضمن گراور اعلیحضرت
همایون نوشته بودم.
شها :
مهر تو کیش و آئین ماست
پرستیدن نام تو دین ماست
یکایک دل ما بفرمان تست
همه جای ما جای پیمان تست
من از زندان مصدق بی همه چیز آزاد شدم و دیدم دیشب در اصفهان مردم که او
ادعا داشت طرفدار او هستند چطور خشم و انزجار خود را نسبت به مصدق ابراز
میداشتند.
همشهریان این فوق العاده را برای ثبت در تاریخ منتشر میکنم و مباهات میکنم که دست محمدمصدق
نانجیب غشی را در سه سال پیش خوانده بودم.
من در تاریخ 10 خردادماه سال 31 در روزنامه مجاهد با خط درشت نوشتم.
(دکتر مصدق قانون شکن سنن مشروطیت را زیرپا گذاشت) و نوشتم این پیر فرتوت این پرونده دست
استبداد و اشرافیت کسی که عمر خود را با هو و جنجال گذرانده پس از آنکه در قبال عمل انجام شده واقع و
مواجه شده مجلس شورای ملی و کرسیهای آن به وسیله اشخاص غیر مطیع و غیر نوکر اشغال شده و
نخواهد توانست تمایلات جاه طلبانه خود را بدست این نمایندگان انجام دهد یکباره برای مرکز
قانونگذاری خط بطلان کشید و تمام سنن مشروطیت را زیر پا گذاشت.
من این واقعیت را در یکسال و نیم پیش نوشته و امروز مردم بدان رسیده و به من تهنیت می گویند.
هیچ ایرانی پاک نهاد از شاه گرفته تا گدا منکر ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران و نهضت ملی نبود و
همه با هم با یک صدا او را ملی کردیم ولی محمد مصدق بی شرف خائن به نام ملی شدن نفت جوانان
مملکت را بیهوده بنام قیام سی تیر و بنام انتخابات آزاد و بنام رفرندام به کشتن داد.
دیدی که خون ناحق پروانه - شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند و بالاخره خونهای ریخته شده
ناحق جوانان دامن او را گرفت و برای همیشه تاریخ او را به بدنامی یاد خواهد کرد.
افسران بازنشسته - سربازان فداکار - مردم ستمدیده اصفهان - پیشه وران - کارمندان که حقوق مسلم
شما را سه ماه به سه ماه نمی دادند و با تصویب لایحه قانونی اعتصاب نفسهای شما را در سینه تان خفه کرده
و شما را به بدترین وضعی دچار کرده بودند.
دیگر بیدار شوید.
بیدار شوید و درود بی پایان خود را به افسران و درجه داران ارتش شاهنشاهی ایران که دیروز با ریختن
خونهای خود آزادی شما را گرفته و بدستتان سپردند قدر بدانید.
همشهریان عزیز - شما پیش قراول شاه پرستی سایر افراد این کشور بودید.
شما دیدید که پریشب با
مجسمه اعلیحضرت فقید رضاشاه کبیر چه معامله ای کردند: شما دیدید عده ای مارکدار عملیات
شرم آوری از خود ابراز داشته که همه جا در مقابل خاندان جلیل القدر سلطنت پهلوی و تاریخ شرمسار
هستید.
به هر حال امروز وظیفه شما است که از تیمسار سرلشکر فضل اللّه زاهدی نخست وزیر که به فرمان مبارک
ملوکانه به نخست وزیری منصوب شده اند پشتیبانی نموده و جبران صدمات گذشته خود را بنمایید.
همشهریان؛ ثابت کنید که اصفهانی شاه دوست و شاه پرست است مرا در زندان محاکمه کردند که تو چه
علاقمندی و آشنائی با دربار شاه داری بگو جواب بده: گفتم تعجب می کنم از این سئوال که می کنید شما به
آثار تاریخی تخت جمشید که در سینه خاک فارس عزیز به یادگار مانده مراجعه کنید تا بدانید که از شش
هزار سال پیش رژیم این مملکت سلطنتی بوده و مردم از جان و دل شاهنشاه خود را دوست می داشتند.
همشهریان گذشت ها گذشت و باید فعلا از این پیش آمد برای سعادت ملت ایران استفاده کرد و نشان داد
در شهری که استاندار حکومت مصدق یعنی کشاورز صدر شبانه با چادر نماز از جلو پاسبان های
استانداری می خواست فرار کند.
حکومت اربابش پوشالی بود و اگر حکومت مردم بر مردم بود چه داعی
داشت که رئیس دولت خائن اش بدان سرنوشت دچار شود و استاندارش در حالی که چادر نماز بسر
داشت گریه کند که به من تریاکی رحم کنید.
در خاتمه از احساسات بی شائبه همشهریان گرامی که در موقع آزاد شدنم از زندان و همچنین سخنرانی از
رادیو دیشب و نشر مقالات روزنامه مجاهد مرا مورد لطف خاصی قرار داده اند تشکر نموده و بدانند تا جان
در بدن دارم خدمتگزار حقیقی آنها و شاهنشاه خواهم بود.
شاهنشاه پاینده باد
منبع:
کتاب
غلامرضا نیکپی به روایت اسناد ساواک صفحه 216