تاریخ سند: 20 تیر 1357
موضوع : وضعیت مسجد جامع ایلام
متن سند:
محترما مقام عالی را آگاه میسازم :
مسجد جامع ایلام قریب دو سال است محل اجتماع عده ای از ریش سفیدان شهر
که در انتخابات مجلس شورایملی گذشته شکست خورده اند گردیده و این عده
بعنوان هیئت امناء بتدریج مسجد را بنحو دلخواه سوق داده و با اعمال غیر
محسوس هدف خود را که جلب عده ای از اشخاص شکل یافته برای نفوذ بیشتر
بود دنبال می نمودند و در چهار ماهه اخیر که عده ای دانشجوی اخلالگر و جوانان
کنجکاو شهر به آنان اضافه گردیدند برای اینکه مدیریت خود را از دست ندهند
تعداد زیادی جوانان و نوجوانان فامیل خود را به آنان اضافه و با عوام فریبی سعی
می نماید که این عده را در دست خود نگهدارند و چون خود دارای معتقدات عمیق
و خالصانه نمی باشند سعی می کنند با نان به نرخ روز خوردن و ایجاد امکانات
برای خوشحال کردن جوانان جویای نام آنان را از طریق حقیقی مذهب منحرف و
همیشه یک کانون تحریک کننده و اغتشاش در اختیار داشته باشند بنابراین
کروکی تقریبی مسجد و محل قرار گرفتن آن روی نقشه شهر (پیوست الف) و
اعمال هیئت امناء و کسان دیگری که هریک بنحوی سردمداری و تبانی دارند
بعرض میرسد.
ضمنا باستحضار میرساند که خوشبختانه نامبردگان زیر با امضاء
شکایاتی واهی خود را به شهربانی شناسانده و در نوارهائیکه آقای شیخ
عبدالرحمن حیدری1 پیشنماز مسجد که نسبت بسایر معممین شهر نفوذ کلام
دارد شخصا اظهار نموده کاملاً علیه شهربانی استان که احساس میکند مانع
مستقیم و در پی کشف اسرار این کانون میباشد سخنرانی و صورت اسامی متنفذین
و افرادی که (46) نفر در اختیار او میباشند در دفتر جیبی و نوارها از فرزند شیخ
عبدالرحمن وسیله ژاندارمری کشف و در ساواک تحت بررسی است، که سعی
خواهد شد از نوارها و نوشته های دفترچه یک نسخه تهیه و تقدیم شود، این مسئله
مورد بررسی تمام اعضای شورای هم آهنگی میباشد برای پیشرفت اعمال و
جلوگیری از کارهای برخلاف آنان در شورای تامین امنیت بررسیهای لازم قبل از
شروع ماه رمضان انجام خواهد شد.
1ـ شیخ عبدالرحمن حیدری فرزند باباخان متولد ایلام که سی سال در عراق
ساکن و جزو معاودان به ایران بازگردانیده شده.
فردیست در بین عوام نسبتا دارای
حسن شهرت که در جریان اخیر تا حدودی نظر اشخاص نسبت باو تغییر کرده
است نامبرده طلبه خانه ای بنام مدرسه باقریه در جنب منزل خود اداره می نماید که
وجود آن مدرسه نیز خود موجب نگرانی در آینده است چون میتواند در کلاسهای
آزاد قرآن مجید و کلاسهای رسمی طلبه خانه عده ای نوجوان و جوان متعصب
برای اخلال آینده تربیت شود.
نامبرده متهم به دادن دو هزار تومان به آقای سهام الدین خدامرادی فرزند سبزخدا
برادر همسر آقای مهری کارمند آموزش و پرورش میباشد که آقای مهری پول را
بشهربانی ارائه و اظهار نمود این پول را آیت اله حیدری در اختیار برادر همسرم
گذاشته اگر بعلتی زندانی شد در زندان پول داشته باشد.
آیت اله مورد بحث در مسجد پس از ذکر عوام فریبانه موضوع مبلغ دوهزار تومان
وسیله حاج سهراب عبدالهی با ذکر اینکه تا مهری (آورنده پول به شهربانی) و
شوهر خواهر سهام الدین و سبزخدا پدر سهام الدین بجای خود نشانده نشوند من
دیگر به مسجد نمی آیم باعث می شود تا آقای مهری به قصد کشت وسیله
مریدانش مضروب و مجروح و سپس بوسیله حاج سهراب عبدالهی از ترس
مسئولیت نجات داده میشود که پرونده امر طی شماره 5 ـ 51 مورخ 18 /3 /37
بدادسرا ارسال گردیده است ولی بنظر نمیرسد که سه نفر فوق جرأت اظهار
موضوع را با توجه به کتک کاری فوق و تهدیدات بی شماری که مهری اظهار
میکرد وسیله تلفن میشود داشته باشند و بعید نیست که در این زمینه پولهای دیگر
وسیله شیخ یا اقمار او که اکثرا متمول هستند به نوجوانان و جوانان داده نشده
باشد.
بهرحال هنوز نمیتوان راجع به صحت و سقم این شایعات اظهار نظر کرد.
در مسجد جامع در محراب عکس خمینی نصب شده بود و کلمات و نوشتی در
اطراف آن چاپ شده بود که صورتمجلس و برداشته شد.
2ـ حاجی سهراب عبدالهی فرزند ملک حسین فردیست زیرک و فرصت طلب از
طرفی سعی میکند که ادارات را با خود همراه داشته باشد و از طرف دیگر برای
ارضاء طرفداران خمینی بعنوان مسافرت و عدم توجه بزمان در روزهای 15
بهمن/ 361 و 21 فروردین 372 و جلسه ای که برای پیش بینی های لازم از نظر
شکوه هر چه بیشتر یکصدمین زاد روز اعلیاحضرت رضا شاه شرکت ننمود و در
مورد اخیر چند دقیقه بعد در جلسه عادی بعدی شرکت کرد.
(رئیس انجمن استان
است) طرفداران او در انتخابات کانونهای حزب رستاخیز شکست خورده و
بالطبع با هر دسته و بهر وسیله بر ضد حزب و دولت اقدام مینماید، فرزندانش
محمد نهی، عبداله، شیرزاد بویژه محمد یاسین عبدالهی در جمع آوری ولگردان و
ایجاد تجمع و تحریک در مسجد دست دارد و در ذیل نامه شماره25 /3 /375-51 از جانب
آقای استاندار استدعای تبعید او شده است.
3ـ شیخ محمد تقی مروارید:
برابر سوابق موجود نامبرده در سال 2531 از با نفوذترین روحانیون این شهرستان
بوده که شدیدا از خمینی طرفداری مینموده3 که مراتب بموقع بشهربانی کرمانشاه
اعلام شده، همچنین برابر نامه شماره 7968 مورخ 9 /12 /2536 ساواک ایلام
نامبرده با عده ای از دانشجویان دانشکده دامپروری ایلام که دارای تمایلات شدید
مذهبی هستند روابط مشکوکی برقرار و بعنوان قدردانی از شیخ علی حجتی
کرمانی4 در مسجد جامع اعلام نموده بعنوان محدودیتهائیکه برایش وجود دارد
سخنرانی و نوشتن نمیتواند وظایف خود را بنحو احسن انجام دهد و خطاب
بجوانان گفته است که بایستی در راه پیشبرد اهداف دینی از خود گذشتگی نشان
دهند و در آن جلسه جوانان را تحریک نموده است و از آن ببعد نیز در کلیه
جلسات جوانان را احساساتی و تحریک نموده و در لباس مذهب بفکر ایجاد دو
دستگی و تیره نمودن روابط اشخاص ادارات بخصوص یکانهای انتظامی میباشد.
4ـ حاج هاشم نعمتی فرزند حمداله.
فردیست بسیار متعصب مذهبی و اخیرا بانگیزه تحریک اشخاص به اخلال نظم با
پرونده متشکله به ساواک اعزام که از آن طریق بدادسرای نظامی خرم آباد اعزام
شده است نامبرده بالا در کلیه مجالس بخصوص در مسجد جامع علنا بنفع خمینی
فعالیت و با صدای بلند بنفع او شعار میدهد حتی در برگ بازجوئی گفته است که من
معتقد بخمینی هستم و اگر ایلام بیاید قدمش روی چشمانم میباشد.
آقایان صالح روشنی فرزند محمد، جاسم نوروززاده پشتکوه فرزند قاسم، رستم
برنجی فرزند کریم، حاج علیجان جواهری فرزند یعقوب، نعمت الملک فرزند
اسماعیل و عبدالحسین چراغی فرزند سید محمد از افراطیون مذهبی هستند که
در کلیه مجالس پولهای بیشماری خرج و مردم را جمع و آنها را تحریک و علنا
شعار بنفع خمینی میدهند و با شکایات واهی و نشر اکاذیب مردم مؤمن و معتقد را
بسازمان های دولتی بدبین میسازند ضمنا نامبردگان وسیله ایادیشان مرتب در
مسجد جامع اوراق مضره بدیوار الصاق و محیط مسجد را آنچنان آلوده نموده اند
که اکثر مردم برای نماز به مسجد جامع شهر نمیروند و کلیه تصمیمات مضره در این
مسجد گرفته میشود برای مزید استحضار بعرض میرسد رستم برنجی و
عبدالحسین چراغی با پرونده متشکله بدادسرای نظامی خرم آباد اعزام شدند.
با عنایت به موارد ذکر شده ضمن ارسال فتوکپی کلیه اوراق و مدارک باستحضار
میرساند مسجد جامع محل تجمع افراطیون مذهبی و جوانانی که مرام کمونیستی
دارند و در حال حاضر این دو دسته در این شهرستان با هم ائتلاف نموده اند شده و
مرتب ضمن نماز چراغها را خاموش و اوراق مضره منتشر و شعارهای زننده ای
روی دیوارها می نویسند و آیت اله حیدری که پیشنماز این مسجد هست مطلبی
در اینمورد بکسی نمیگوید که چنین استنباط می شود خود موافق است و مأمور
هم چنانچه بتنهائی یا زوجی اعزام شود مورد شناسائی واقع شده و بلافاصله
چراغها را خاموش و در تاریکی به آنها آسیب میرسانند.
از طرفی هیئت امناء هم
مسئولیت قبول نکرده و در مورد برگزاری مجالس ترحیم و روضه خوانی اجازه ای
از شهربانی نمیگیرند و همه خود را غیر مسئول میدانند که در اینمورد با استانداری
طی شماره 5 ـ 51 مورخ 13 /4 /2537 مکاتبه و خواسته شد از طریق روابط
عمومی استانداری یکنفر مسئول تعیین و معرفی شود که استانداری هم موضوع را
به اداره اوقاف کرمانشاه محول نموده، بهر حال استدعا دارد با توجه به عرایض بالا
وظیفه ای را که شهربانی در قبال مسجد جامع باید انجام دهد ارشاد و راهنمائی
فرمایند تا برابر آن عمل شود%
جانشین رئیس شهربانی استان ایلام سرگرد ایزد پناه
گیرندگان
جناب آقای استاندار ایلام جهت استحضار.
تیمسار ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت استان ایلام جهت استحضار.
فرماندهی هنگ ژاندارمری استان ایلام جهت اطلاع.
توضیحات سند:
1ـ شیخ عبدالرحمن حیدری :
آیت الله عبدالرحمن حیدری
ایلامی در سال 1304 ه ش در
ایلام متولد شد.
پس از
گذراندن مقدمات علوم دینی
برای ادامه تحصیل عازم
کشور عراق شد.
ادبیات را در
حوزه علمیه کربلا، مرحله
سطح را در حوزه علمیه سامرا
و خارج فقه و اصول را در
نجف اشرف فرا گرفت.
آیت الله حیدری در سال 1350
به دنبال اخراج ایرانیان از
عراق از آن دیار رانده شد.
ایشان در سال 1354 در موطن
خود مستقر شد و حوزه علمیه
«باقریه» را در این شهر بنا
نهاد.
پس از پیروزی انقلاب
اسلامی و در سال 1358 ایشان
به نمایندگی از طرف مردم
استان ایلام به مجلس خبرگان
قانون اساسی راه یافت و به
دنبال آن نیز به عضویت
مجلس خبرگان رهبری
درآمد.
آیت الله حیدری در
زمان تحمیل جنگ علیه ایران
یکی از یاران کهنسال
رزمندگان در جبهه های غربی
بود.
ایشان
در سال 1365 و پس از ابتلا به
بیماری مزمن در شهر قم
دارفانی را وداع گفت.
1ـ منظور از پانزدهم بهمن،
سوء قصدی است که در 15
بهمن سال 1327 ه ش به
محمد رضا پهلوی صورت
گرفت و وی جان سالم به در
برد.
در آن تاریخ شاه جوان
برای دیداری از دانشگاه
تهران به این مرکز آموزشی
آمده بود.
هر سال به همین
مناسبت تعدادی از کارمندان
دولت و کارگران کارخانه ها را
در تجمعاتی که از طرف
دولت تشکیل می شد گرد
می آوردند و به عنوان روز
نیایش به جهت سالم ماندن
شاه به درگاه خداوند شکر
می گزاردند.
2ـ منظور از 21 فروردین،
سوء قصدی است که در همین
روز از سال 1344 علیه شاه
صورت گرفت.
این بار نیز
محمدرضا پهلوی از این ترور
جان سالم به در برد.
در هر دو
روز یاد شده عامه مردم از
خود واکنشهای منفی نشان
می دادند.
در تاریخهای یاد
شده، سندهایی که نشانگر
مخالفت های مردمی با این دو
روز است در کتابهای سوم و
چهارم آمده است.
3ـ حجت الاسلام محمد تقی
مروارید برادر شیخ علی
اصغر مروارید از روحانیون
مبارز ساکن تهران.
4ـ حجت الاسلام علی حجتی
کرمانی در سال 1316 ه ش در
کرمان متولد شد.
پس از
تحصیلات ابتدایی و متوسطه
در حوزه های علمیه نجف و
قم به فرا گرفتن علوم اسلامی
پرداخت و از دانش اساتیدی
چون آیات عظام بروجردی،
امام خمینی، محقق داماد،
حائری و علامه طباطبایی
بهره برد.
به دلیل فعالیتهایی
که معمولاً در قالب
اعلامیه علیه رژیم پهلوی
داشت در سال 1352 دستگیر
شد و به زندان کمیته مشترک
ضد خرابکاری افتاد.
مدتی
بعد او را به ژاندارمری
سپردند که آن نیز آقای حجتی
کرمانی را به ایلام آورد.
آنجا
بود که روشن شد او را به سه
سال تبعید محکوم کرده اند.
وی می گوید : «من در ایلام
تنها زندگی می کردم.
در آن
ایام به کارهای فرهنگی
پرداختم و بعضی از کتابهایم
را در همان ایلام نوشتم.
»
ارتباط آقای حجتی با مردم
شهر در عقاید و آراء آنان
نسبت به حکومت وقت بسیار
مؤثر افتاد.
یک بار ساواک او
را در همین شهر مورد ضرب
و شتم شدید قرار داد به طوری
که به تهران منتقل شد و در
بیمارستان بستری گردید.
بعد
از این مسأله محل تبعید وی از
ایلام به کرمانشاه تغییر کرد.
زمانی که آقای محمد تقی
مروارید راهی مکه بود، ایشان
را به جای خود به پیشنمازی
برگزید ولی ساواک پس از
چند روز، از اقامه نماز او
جلوگیری کرد.
برای آگاهی
بیشتر از دوران تبعید آقای
علی حجتی کرمانی به ایلام و
کرمانشاه مراجعه کنید به :
فصل نامه یاد/ش 11/ صص
64 تا 72.
حجت الاسلام علی
حجتی کرمانی بعد از انقلاب
از اساتید دانشکده الهیات و
معارف اسلامی دانشگاه
تهران بود.
وی در اردی بهشت سال 1379
دارفانی را وداع گفت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 07 صفحه 219