تاریخ سند: 12 دی 1349
درباره : ملاقات با روحانیون
متن سند:
از : اداره کل سوم
به : ریاست ساواک تهران (ه 3)
به قرار اطلاع اخیرا عده ای از بازاریان تهران ضمن ملاقات با آیه اللّه شهاب الدین نجفی
مرعشی در قم از نامبرده خواسته اند در مورد مصاحبه مطبوعاتی مقام امنیتی1 و نام بردن از
مصطفی خمینی فرزند آیه اللّه خمینی اعتراض و اعلامیه ای صادر نماید.
ضمنا شیخ مجدالدین محلاتی نیز با آیه اللّه خوانساری ملاقات و در این زمینه مذاکره نموده و
آیه اللّه خوانساری به وی پاسخ داده است به مصلحت جامعه روحانیت نیست که از مصطفی
خمینی حمایت شود.
خواهشمند است دستور فرمایید سریعا در این موارد تحقیق و نتیجه را اعلام دارند.
مدیرکل اداره سوم ـ مقدم
اصل در پرونده نجفی است
در پرونده سیدمصطفی خمینی بایگانی شود.
اوانی 12 /10
توضیحات سند:
1ـ روز چهارشنبه دوم دی ماه 1349 مقام به اصطلاح امنیتی ساواک، به نام پرویز ثابتی ـ که از مهره های صهیونیستی
می باشد ـ کارگردانی شعبده بازی و خیمه شب بازی ساواک را برعهده گرفت تا برچسب های ناچسبی را که به حرکت
دانشجویی زده بودند با رنگ و روغنی لباس واقعیت بپوشاند، او در آغاز مصاحبه از ارتباط حزب بعث با تیمور بختیار و
تاریخ ورود او به عراق و محل سکونت او در بغداد و نقشه ها و توطئه های او علیه ایران سخن گفت.
آن گاه نقشه ها و
برنامه های گسترده ساواک ایران را جهت کنترل و زیر نظر گرفتن بختیار بیان کرد و با آب و تابی روی این موضوع تکیه کرد
که تیمور بختیار به اصطلاح تو مشت ساواک قرار داشته است، ماشین نویس، آشپز، متصدی بی سیم و دیگر خدمتگزاران او
همگی از مأموران ساواک بوده اند و ساواک بیش از یکصد نفر از مأموران زبردست خود را در اطراف بختیار در بغداد کاشته
بوده و همه کارهای او را زیر نظر داشته است.
ساواک به منظور کنترل کامل بختیار و فریب او شبکه خرابکاری در تهران برای او به وجود آورده و آن شبکه را «جنبش
آزادی بخش ملت ایران» نام نهاده است و آتش سوزی هایی را که اینجا و آنجا صورت می گرفته، به دروغ به او گزارش
می کردند که از ناحیه این شبکه بوده است! در استان های لرستان، گیلان و خوزستان نیز شبکه های خرابکاری برای بختیار
تشکیل داده اند و به او وانمود کردند که هزاران نفر چریک در اختیار او هستند! و برای فریب و اطمینان او به عوامل ساواک
که دور او را گرفته بودند، ترور نمایشی عبدالغنی راوی سرلشکر فراری از عراق را ترتیب دادند و به بختیار وانمود کردند که
در این جریان او به هلاکت رسیده است! کلیه مکالمات و گفتگوهای تلفنی و پیام هایی را که با بی سیم رد و بدل می کرده، به
طور کامل ضبط و نگهداری می کرده اند! و سرانجام در تاریخ 16 /5 /49 او را به هلاکت رسانده اند! و ساواکی هایی که در
جریان بختیار به عراق رفته بودند، جز چند نفر همگی به سلامت به ایران بازگشتند.
ضمنا این مقام به اصطلاح امنیتی، در این مصاحبه، به منظور سمپاشی علیه امام که در تظاهرات دانشجوها مورد
پشتیبانی قرار گرفته بود، اظهار داشت :
«در عراق نیز چند ایرانی خائن و کلاهبردار نظیر موسی آیت اللهزاده اصفهانی که به علت کلاهبرداری به خارج از کشور
گریخته است و مصطفی خمینی فرزند آیت الله خمینی، بقیه ایرانیان از همکاری با بختیار امتناع ورزیدند.
»
ساواک خوب می دانست که شهید حاج مصطفی خمینی هیچ گونه ارتباطی با تیمور بختیار نداشت و تنها در تاریخ
21 /3 /48 که از طرف مقامات عراقی دستگیر و به کاخ ریاست جمهوری در بغداد برده شد، تیمور بختیار را در کنار احمد
حسن البکر در آنجا برای اولین و آخرین بار ملاقات کرد؛ لیکن نقشه «لجن پراکنی» علیه امام اقتضا می کرد که چنین انگی را
قالب کند و با به اصطلاح متهم کردن آن شهید، به گمان خود امام را به زیر سؤال بکشد! (نهضت امام خمینی، ج 2، ص
683)
منبع:
کتاب
شهید آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 287