تاریخ سند: 18 آذر 1340
موضوع: جلسه سخنرانی جمعیت مدافعین قانون اساسی
متن سند:
شماره: 5283 ط ت س
در حدود ساعت 1000 روز جمعه 17 /9 /40 جلسه هفتگی مدافعین و
مجاهدین قانون اساسی تشکیل شد.
تعداد جمعیت شرکت کننده در حدود 500
نفر بود که قریب 400 نفر آنها کارگر و 50 نفر آنها را کارمندان ادارات و 45 نفر از
دانشجویان دانشکده حقوق تشکیل می شدند.
در ساعت 1000 آقای کامیاب پشت میکروفون قرار گرفت و ضمن سخنرانی
مختصری دولت آقای دکتر امینی را غیرقانونی دانست و نسبت به بازداشت
آقای فرود سخت اعتراض نمود و تعطیل مشروطیت و انتخابات را عنوان نموده
و به دولت شدیدا حمله کرد.
سپس آقای اعتصامی به قرائت اصولی از قانون اساسی و متمم آن که (وزرا
نمی توانند دستورات شفاهی و کتبی شاه را مستمسک قرار داده و از خود سلب
مسئولیت کنند) و (دولت نمی تواند بدون تصویب مجلس هیچ نوع قرضه اعم از
داخلی و خارجی وصول کند) پرداخت و به دولت شدیدا حمله کرد.
نامبرده
افزود که کلیه معاملات و معاهدات دولت امینی از نظر مردم ایران هیچگونه
ارزشی نداشته و مورد تصویب ملت ایران نیست.
دولت دستگاه رادیو را وسیله
حمله به مخالفین خود قرار داده و این دستگاه وسیله ارتزاق و معیشت مشتی گدا
و چاپلوس امثال سجادیها قرار گرفته و از نظر ملت ایران پشیزی ارزش ندارد.
دولت امینی وسیله اعلام ایده ها و عرض
اندامهای رجاله هایی مانند خلیل ملکی1 که سوابق تاریک آنها نزد ملت معلوم و
مشخص است قرار گرفته است.
ناطق همچنین به مسئله دانشگاه اشاره کرد و مبارزات دانشجویان را در راه
اجرای قانون اساسی و حصول آزادی ستود.
سپس کارگری به نام فدایی در
ساعت 1045 پشت میکرفون قرار گرفت.
این کارگر اشعاری چند درباره دولت
امینی و عدم آزادی بیان کرد.
از قرار معلوم این اشعار را خود او سروده بود.
سپس
گفت که امینی وقتی در رأس منفردین در انتخابات سال گذشته مبارزه می کرد
خود را حامی کارگران قلمداد نموده و صحبت از آزادی و رفاه جامعه می کرد ولی
امروز که به شهرت و مقام رسیده کلیه وعده و وعیدهای خود را فراموش کرده
است.
ما نان نداریم و گرسنه ایم چگونه می توانیم در کلاس های مبارزه با
بیسوادی شرکت کنیم و باسواد شویم؟
آنگاه آقای رشیدیان پشت میکروفون قرار گرفته و اظهار داشت ابتدا باید از
حضار تشکر نماید که زحمت کشیده و در حقیقت به منزل خودشان تشریف
آورده اند.
ثانیا در جمعه میتینگ ما در میدان جلالیه برگزار شود ولی همان جمعه
قبل بنده عرض کردم صدی نودو نه احتمال دارد که دولت به ما اجازه میتینگ
ندهد چون دولت آزادیخواه است (خنده حضار) و من اکنون پاسخ رسمی دولت
را به تقاضای ما برای شما قرائت می کنم تا بدانید این دولت چقدر طرفدار آزادی
است.
سپس نامه ای را به این شرح قرائت کرد: (تاریخ...
در پاسخ نامه مورخه...
جمعیت مدافعین) می دارد که شهربانی کل کشور و پلیس تهران در حال حاضر به
هیچ دسته و جمعیتی تحت هر عنوان و هر مقصود که باشد در هیچ نقطه ای از شهر
اجازه میتینگ نمی دهد و پلیس موظف است هرگونه اجتماع و تظاهر را به عنوان
میتینگ تعطیل نماید...) این است معنی آزادی خواهی دولت.
دولتی که در ابتدا
اعلام کرد برای حفظ نظم شهر هر دسته ای که بخواهد میتینگ بدهد باید در
میدان جلالیه اجتماع کنند.
آقای رشیدیان سپس گفتند که قرار است روز دوشنبه آینده 19 /9 /40 ما در
کرسی آزاد اطلاعات حضور یابیم و بیانات آقای امینی را پاسخ دهیم از این نظر
کارتهای دعوتی تهیه شده که بعدا توزیع می شود.
سپس به مسئله تظاهرات دیروز 16 آذر در دانشگاه اشاره کرده و گفت که هدف
ما این بود که تظاهرات دیروز باکمال نظم و آرامش برگزار شود و خوشبختانه
دانشجویان باوجودی که دانشگاه از هر طرف محاصره شده بود در کمال آرامش
حرفهای خود زدند و مقصود خود را عملی نمودند البته ما هم به وسیله
دانشجویانی که با آنها ارادت داریم و عده ای از آنها اکنون در جمع ما هستند
پیوسته آنها را راهنمایی کرده ایم و خواهیم کرد که از راه است منحرف نشوند و
آلت دست قرار نگیرند چون این دانشجویان فرزندان من و شما و امثال ما هستند
و مقصود ما برادرکشی نیست اگر آقای امینی با هو و جنجال و به کشتن دادن چند
بیگناه مقام صدارت را بدست آوردند ما هیچ وقت چنین مقصودی نداریم و
هرگز هم در پی جاه و مقام نیستیم.
امید است که در هفته آینده آقای فرود در بین
ما باشند (خوشحالی و کف زدن حضار).
در ساعت 1130 دقیقه آقای مهندس انزلچی پشت میکروفون قرار گرفته و
اعلامیه شماره 6 جمعیت مجاهدین را قرائت کرد و بعد از قرائت آن ضمن چند
جمله کوتاه با فریاد بلند به دولت آقای دکتر امینی عنوان دولت دزد و غارتگر و
متکی به زور و خائن و قلدر و آزادیکش داده و به شخص آقای دکتر امینی
شدیدا حمله کرد.
وی از مبارزات دانشجویان دانشگاه تمجید نمود.
در ساعت 1145 جلسه سخنرانی به اتمام رسید.
جلسه بعدی به روز جمعه آینده
در همین محل (منزل رشیدیان موکول گردید.
ضمنا روز دوشنبه ساعت 1700
نمایندگان جمعیت مجاهدین که تقریبا بالغ بر 150 نفر خواهد شد در کرسی آزاد
روزنامه اطلاعات حضور یافته و آقای رشیدیان در این مکان نطقی که موضوع
آن پاسخ به اظهارات آقای دکتر امینی است ایراد خواهد نمود.
گیرندگان: 1ـ اداره کل سوم 2ـ بخش فرهنگ و دانشگاه جهت اطلاع.
توضیحات سند:
1ـ خلیل ملکی فرزند فتحعلی در
1280 ه ش در تبریز متولد شد و
بعد از فوت پدرش به همراه
مادرش به اراک رفت و از آنجا
پس از گذراندن دوره ابتدائی و
متوسطه راهی تهران شد و در
مدرسه صنعتی آلمان به تحصیل
پرداخت.
وی تحصیلات
دانشگاهی خود را در آلمان در
سال 1307 ش شروع و به انجام
رسانید و در زمان رضاشاه همراه
با دیگر یارانش به فعالیتهای
سیاسی پرداخت و تا سال 1320
بارها دستگیر و به زندان افتاد پس
از آزادی به همراه دیگر دوستان
حزب توده را بنیاد نهاد در سال
1330 در دوران نخست وزیری
مصدق، همراه با دکتر مظفر بقایی
حزب زحمتکشان ملت ایران را
تأسیس کردند.
این حزب که در
مدت کوتاهی رشد و توسعه
یافت از نهضت ملی و جبهه ملی
پشتیبانی می کرد.
حزب
زحمتکشان با گرایش
سوسیالیستی از طرح ملی شدن
صنعت نفت و دکتر مصدق
جانبداری می کرد و در عین حال با
حزب توده که به دنبال پشتیبانی
از امتیازخواهی شورویها،
طرفداری از رژیم جدایی طلب
پیشه وری و مخالفت با دکتر
مصدق اعتبار خود را از دست
داده بود همچنان در ستیز بود.
خلیل ملکی و مظفر بقایی تا اوایل
مرداد 1330 رهبری حزب
زحمتکشان ملت ایران را به عهده
داشتند ولی پس از فاش شدن
ملاقات پنهانی دکتر عیسی
سپهبدی ـ یکی از دوستان دکتر
بقایی ـ با قوام السلطنه ـ در دوره
زمامداری پنج روزه اش، پس از
استعفای مصدق در 26/ تیر ماه
1331 بین خلیل ملکی و همفکران
او که خواهان رسیدگیبه این
موضوع بودند با مظفر بقائی
اختلاف نظر شدیدی بروز کرد و
منجر به انشعاب در حزب
زحمتکشان گردید.
یکی به نام
حزب زحمتکشان ملت ایران
(نیروی سوم) به رهبری خلیل
ملکی و یارانش و دیگری حزب
زحمتکشان ملت ایران به رهبری
مظفر بقائی و همراهانش.
اکثریت
افراد و دانشجویان، فعالین
روشنفکران و کارگران حزب در
کنار خلیل ملکی ماندند.
حزب
زحمتکشان مظفر بقایی نیز همراه
جمعی دنباله روان او، به مخالفت
و مبارزه علیه جبهه ملی و دکتر
مصدق پرداختند.
روز 28 مرداد
جمعی از افراد حزب بقایی همراه
کودتاچیان در حمله و غارت به
خانه دکتر مصدق شرکت کردند.
دلیل نامگذاری نیروی سوم، این
بود که در برابر دو ابرقدرت
آمریکا و شوروی نیروی
دیگری که می توانست مستقل
از آن دو ابرقدرت عمل کند،
«نیروی سوم» است.
جدا شدن
ملکی و تأسیس نیروی سوم آنها
را قدرتمندتر ساخت و حزب
جدید به عنوان یک نیروی
مترقی، ضمن انتقاد سالم از
جبهه ملی از حکومت دکتر
مصدق پشتیبانی کرد.
مجله علم
و زندگی به عنوان ارگان فکری
و تئوریک حزب عمل می کرد.
نشریه «نیروی سوم» نیز ارگان
خبری حزب بود که بطور منظم تا
کودتای 28 مرداد انتشار یافت.
پس از کودتای 28 مرداد 1332
بیشتر رهبران و فعالان
سازمانهای سیاسی دستگیر یا
فراری و مخفی شدند.
خلیل
ملکی نیز در شهریور همان سال
دستگیر و در قلعه فلک الافلاک
خرم آباد زندانی شد.
در همین
اوان اختلافات درون حزب
نیروی سوم شدت یافت و
گروهی به رهبری دکتر محمد
علی خنجی از آن جدا شدند.
در
سال 1339 خلیل ملکی حزب
«جامعه سوسیالیست های
نهضت ملی ایران» را به جای
نیروی سوم بوجود آورد.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 162