تاریخ سند: 17 آبان 1350
موضوع: تشکیل جلسه ماهیانه دبیران
متن سند:
گزارش خبر
از: 20ﻫ12 تاریخ: 17 /8 /50
منبع: 706 شماره: 13338 /20 ﻫ12
موضوع: تشکیل جلسه ماهیانه دبیران
جلسه میهمانی و افطار دبیران هم دوره و دوستان دوران تحصیل روز جمعه 14 /8 /50 در منزل دکتر جواد باهنر واقع در خیابان شهرآراء شانزده متری محمدی مقابل کوچه دیهیم در نوساز زرد رنگ با حضور محمدعلی رجائی، عباس صاحبالزمانی، ضیاءالدین میرهاشمی، رجبعلی زمانپور که شش ماه است از فرانسه آمده و در دانشسرای عالی تدریس میکند. عباسفر که اخیراً از کار وی جلوگیری و ابلاغ انتقال به وزارت آموزش و پرورش را دریافت نموده. محمد بهفروزی، رجائیان، کارشناس که از کارمندان دانشگاه میباشد، حجتی، آیتالله زاده معمم که گویا معلم ناحیه 15 آموزش و پرورش میباشد. میرزایی، واثقی از دوستان خصوصی دکتر باهنر میباشد تشکیل پس از صرف افطاری در مورد احمدزاده1 و پسرانش که در زندان بودند صحبت شد و احمدزاده که گویا مدت پانزده سال محکوم گردیده نهایت تأثر آنها را پیش آورد و همچنین راجع به آزاد شدن منبر دکتر باهنر صحبت بود که او گفت: در حسینیه ارشاد که جلوگیری شد و به جای من شریعتی2 را گذاشتند و مجلس هم در شهر آراء میرفتم که آن را شهربانی ممنوع کرده آن گاه در مورد جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی3 بحث شد محمد بهفروزی روزنامه نیوزویک را ترجمه کرده بود و خواند که در جشن اطلاع یافتند در گلدانهای موز بمب کارگذاشتند مأمورین سازمان امنیت موزها را از ریشه بیرون آوردند همچنین میگفتند تزیینات چادرها فرانسوی بوده و حکام و میهمانانی از کشورهای خارجی پی به توحش حکام ما برده و از ناراحتی جا و وضع پذیرایی گله کردهاند و گفتهاند که اگر این جشن ملی است چرا از ملت کسی در جمع ما نیست در مورد روزنامه تایمز نیز بحث شد که کسی از متن آن اطلاع نداشت و روزنامه لوموند فرانسه را خواند و تفسیر کرد و گزافی خرج این میهمانی به میهمانی هزار و یک شب شبیه بوده. آن گاه حاضرین گفتند ضمن اینکه پول گزافی صرف شده رسوایی به بار آورده است.
نظریه شنبه: در صورت نیاز به تحقیق از مهندس محمد بهفروزی اصلح است پس از مدتی از وی تحقیق گردد زیرا ممکن است نامبرده پس از چندی برای افراد به صورت انفرادی ترجمه روزنامه خارجی را عنوان نماید و در حال حاضر اشاره کردن به منزل دکتر باهنر و تشکیل جلسه فوق الذکر به مصلحت نمیباشد.
نظریه سه شنبه: ضمن تأیید نظریه شنبه به وی آموزش لازم در زمینه شرکت در جلسات به وی داده شد و تحقیق پیرامون مفاد فوق باعث شناخته شدن شنبه خواهد شد ضمناً به نظر میرسد صدر واثقی یاد شده صدرالدین [صدرالله] واثقی بوده که کارمند آموزش و پرورش کرج است که بعضاً در مسجد هدایت حضور مییابد.
نظریه چهارشنبه: نظریه سه شنبه مورد تأیید است.
توضیحات سند:
1. طاهر احمدزاده: از مبارزین و فعالین در پیش از انقلاب است و به جهت فعالیتهای ضد رژیم شاه بارها دستگیر و به زندان محکوم میگردید. احمدزاده پس از انقلاب اسلامیدر دولت موقت به استانداری استان خراسان منصوب شد.
2. دکتر علی شریعتی: دکتر شریعتی در سال 1312ﻫ ش در روستای مزینان نزدیک شهر مشهد متولد شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای مشهد به پایان برد و پس از گذراندن دورهای در دانشسرای تربیت معلم در سن 18 سالگی آموزگار یکی از روستاهای خراسان شد. چندی بعد به دانشگاه مشهد راه یافت و در سال 1332ﻫ ش در رشته ادبیات و زبان فارسی فارغالتحصیل شد. دکتر شریعتی در سال 1338ﻫ ش با استفاده از بورس تحصیلی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن این کشور در رشته زبان شناسی تطبیقی مشغول تحصیل شد و در سال 1343ﻫ ش موفق به اخذ درجه دکترا گردید.
فعالیتهای سیاسی شریعتی از سالهای پس از کودتای 1332 در مشهد و با عضویت در شاخه نهضت مقاومت ملی آغاز شد. وی در سال 1340 یکی از رهبران نهضت آزادی ایران بود و به همراه افرادی چون دکتر ابراهیم یزدی و دکتر مصطفی چمران در سال 1342 در جریان کنگره جبهه ملی در «ویسن بادن» به عنوان سردبیر روزنامه فارسی زبان «ایران آزاد» انتخاب شد دکتر شریعتی در سال 1343 به ایران بازگشت و هنگام ورود به کشور در مرز ترکیه توسط ساواک دستگیر و مدت شش ماه در زندان به سر برد. پس از آزادی، سخنرانیهای او در دانشگاه مشهد و حسینیه ارشاد تهران جوانان فراوانی را مجذوب افکار و اندیشههای وی نمود و همین توجه موجب گردید که بار دیگر در سال 1352 توسط ساواک دستگیر و تا سال 1354 در زندان به سر برد.
دکتر شریعتی پس از آزادی از زندان و تعطیل شدن حسینیه ارشاد توسط ساواک، راهی انگلستان شد و سرانجام در 29 خرداد 1356 در اثر حمله قلبی در لندن فوت کرد. و جنازه وی به سوریه منتقل و در زینبیه دمشق دفن گردید.
3. درحالی که اکثریت ملت ایران در فقر و محرومیت به سر میبردند و در زمانی که هر صدای حق طلبی در گلو خقه میشد و زندانها و سیاهچالهای ایران، انباشته از روحانیون و دیگر مبارزان راه حق و حقیقت بود، شاه و دستگاهش در تدارک عظیمترین و پرخرج ترین مراسم، یعنی «جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی» بودند. تبلیغات رژیم، به مناسبت برگزاری این جشنها به حدی گسترده و پر هزینه بود که با واکنش بیشتر محافل سیاسی و اجتماعی جهان و روزنامههای معتبر و بزرگ روبرو شدند و همه آنها به گونههای متفاوت زبان به اعتراض گشودند.
در طی سالها، سازمانها و ادارات و شخصیتهای سیاسی و حتی ادبی، خود را برای برگزاری چنین جشنی مهیا مینمودند. رسانههای گروهی با هماهنگی خاصی به تشریح و برگزاری این جشن به اصطلاح ملی مشغول بودند و سفارتخانههای شاهنشاهی با چاپ رپورتاژ، آگهیهای فراوان در روزنامههای غربی. مردم را آماده پذیرش آن میکردند. در جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی از قدیمترین دیکتاتورهای جهان گرفته تا سران به اصطلاح دموکراتترین کشورها در چادرهای سلطنتی در تخت جمشید در ضیافتهای شاهانه به سلامتی هم، جامها را بلند میکردند. این در حالی بود که در چند کیلومتری تخت جمشید، زنان و مردانی با شکمهای گرسنه شب را به روز میرساندند. ولخرجیها بقدری بود که محاسبه دقیق آن به هیچوجه امکان نداشت. امام خمینی(ره) در اواخر بهمن 1349، نخستین پیام خود را برای زائران بیتالله حرام فرستادند و ضمن اشاره به فقر و گرسنگی مردم ایران، برگزاری جشنهای 2500 ساله را شدیداً مورد اعتراض قرار داده به دنیا هشدار دادند که: «این جشنها و عیاشیها مربوط به ملت شریف و مسلمان ایران نیست و دایرکننده و شرکتکننده این جشنها خائن به اسلام و ملت ایران میباشد.» پیام امام به دو زبان فارسی و عربی، بین زائران توزیع شد و نسخههایی از آن به ایران رسید و بازتاب وسیعی در بین اقشار مختلف مردم داشت. سه ماه پیش از برگزاری جشنها، امام طی سخنرانی مهمیدر نجف ملت مسلمان ایران را به مبارزه منفی با رژیم فرا خواند و از آنان خواست که از خانه بیرون نیایند.
رژیم برای جلوگیری از اعتراضات گسترده دانشجویی، دانشگاههای کشور را از 19 تا 26 مهر تعطیل اعلام کرد و اینگونه توجیه کرد: «این تعطیلی، به منظور امکان شرکت دانشجویان در مراسم بزرگداشت جشنهای شاهنشاهی در نظر گرفته شده است.» در این بین خشم مردم و گروههای مبارز فزونی میگیرد و عمال ساواک برای سرکوب آنها بسیج میشوند و چند روز مانده به آغاز جشنها، اخبار روزنامهها از برخورد مأموران ساواک با گروههای مبارز حکایت میکند. بسیاری از روحانیون مبارز و اعضاء گروههای سیاسی دیگر که به برگزاری جشنها اعتراض داشتند، توسط ساواک دستگیر و به سیاهچالهای رژیم سپرده شدند.
ایجاد خفقان و ادامه سرکوب توسط ساواک، شاه را چنان خشنود میسازد که نعمتالله نصیری رئیس ساواک را از «سپهبدی» به «ارتشبدی» ارتقاء میدهد و برای فریب مردم، مجلس شورا را وادار به تصویب لایحهای صدری مبنی بر آزادی 5000 زندانی میکند.
در تاریخ 20 مهر ماه 1350 جشنهای دو هزار و پانصد ساله در پاسارگاد و در کنار قبر کورش آغاز میشود. شاه در سخنرانیاش میگوید: «کورش! شاه بزرگ! آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم و همواره بیدار خواهیم بود!». جشن دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی در حالیکه 4 مرکز نیروی زیرزمینی و نیروی هوایی، اطراف تخت جمشید را به دقت حفاظت میکردند، برگزار شد. هزینهای که این جشن در برداشت بر اساس یک محاسبه دقیق، به پانصد میلیون دلار رسید که یک دهم بودجه دولت در این سال را تشکیل میداد.
پس از پایان جشنها شاه طی مصاحبهای با خبرنگاران در مورد هزینه برگزاری مراسم اظهار میدارد، «... من شخصاً تصور نمیکنم که هزینه جشن، بیش از دو مهمانی که برای مهمانان خود دادیم بشود.» (ر.ک: 1- کوثر، ج 1، ص 268 و 229؛ 2- «نهضت امام خمینی»، سید حمید روحانی، ج 3، ص 522؛ 3- کتاب 4 جلدی «بزم اهریمن»، مرکز بررسی اسناد تاریخی)
منبع:
کتاب
شهید حجۀالاسلام دکتر محمدجواد باهنر صفحه 578