تاریخ سند: 10 بهمن 1349
تیمسار ارتشبد اویسی فرمانده محترم ژاندارمری کل کشور و ریاست کمیته امور استانها و شهرستانها
متن سند:
شماره: ۷۰۳۰ تاریخ: 10 /11 /1349
تیمسار ارتشبد اویسی فرمانده محترم ژاندارمری کل کشور و ریاست کمیته امور استانها و شهرستانها
با ارسال آگهی شهرداری رامسر در مورد مسابقه سرودن ۲۵۰۰ بیت شعر و اهداء ۲۵۰۰ سکه طلا جایزه خواهشمند است دستور فرمائید نظریه آن کمیته را در این خصوص به این شورا اعلام فرمایند.
قائممقام رئیس شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران
توضیحات سند:
* غلامعلی اویسی فرزند غلامرضا، در سال ۱۲۹۷ ش. در قم به دنیا آمد. او در سال ۱۳۱۵ دوره ششساله دبیرستان نظام مرکز و در سال ۱۳۱۷ دوره دانشکده افسری را به پایان رسانید. اویسی در سالهای ۱۳۳۷-۱۳۳۱ در مشاغل گوناگون و فرماندهی گروهان و گردان و آموزشگاه گروهبانی لشکر ۲، ریاست شعبه بازرسی دژبان مرکز و فرماندهی هنگ ۵۲ دژبان قرار داشت و در سال ۱۳۳۲ فرمانده هنگ ۱۶ تیپ کازرون بود. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، اویسی به دریافت نشان درجه ۲ رستاخیز نائل شد و به تدریج ترقی وی نیز در هرم دیوانسالاری نظامی آغاز گردید. و پس از طی دوره دانشگاه جنگ در تهران و دوره ستاد فرماندهی در آمریکا، در سال ۱۳۳۹ به ریاست ستاد گارد و در سال ۱۳۴۱ به فرماندهی لشکر یک گارد رسید و در همین سمت بود که به عنوان فرماندار نظامی تهران به قتلعام قیامکنندگان ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دست زد. او در سال ۱۳۴۸ فرماندهی ژاندارمری کشور و در سال ۱۳۵۱ فرماندهی نیروی زمینی ارتش را عهدهدار بود. اویسی در جریان انقلاب اسلامی بار دیگر به سمت فرماندار نظامی تهران قرار گرفت و به علت موقعیتش در رأس نیروی زمینی فرمانداری نظامی سایر شهرها را نیز تحت کنترل داشت. او در دیماه ۱۳۵۷ به بهانه معالجه از ایران خارج شد و تقاضای بازنشستگی نمود. اویسی از زمره نخستین افسران عالیرتبه متواری رژیم پهلوی بود که با سرمایه سرویسهای اطلاعاتی غرب فعالیت تروریستی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی را از خاک عراق و ترکیه آغاز کرده او در تاریخ 18 /11 /1362 توسط افراد ناشناسی در پاریس به قتل رسید. اسناد موجود، موارد متعددی فساد مالی و اخلاقی غلامعلی اویسی، همسرش و پسرش (محمدرضا اویسی) را نشان میدهد. در سند مورخ 13 /3 /1340 سازمان ضد اطلاعات ستاد ارتش چنین آمده است:
اطلاعیه واصله حاکیست که ساعت 30 /11 صبح روز سهشنبه 9 /3 /1340سی نفر از اهالی یکی از دهات قم به اداره روزنامه اطلاعات مراجعه و با متصدی روزنامه اطلاعات که از طرف هیئت تحریریه مأموریت داشت مصاحبه نموده و اظهار میدارند که ما اهالی ده اطراف قم و از رعایای سرتیپ اویسی هستیم. ما از دست این افسر ارتش به تنگ آمدهایم. ما را تنبیه بدنی کرده و اظهار مینماید که من نماینده شاه هستم و با شاه به گردش میروم و با شاه آمد و رفت دارم. اگر شما حرف من را گوش ندهید شما را با قدرتی که دارم از بین خواهم برد...
- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد ۲، نشر اطلاعات، ص ص ۴۴۶ و ۴۴۵
- اسناد ساواک، پروندههای انفرادی
منبع:
کتاب
بزم اهریمن / جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی - جلد 3 صفحه 277