تاریخ سند: 17 مهر 1346
گزارش
متن سند:
محترما بعرض می رساند شب گذشته ابتداء نماز جماعت بوسیله آقای سید
عبدالحسین دستغیب در مسجد جامع خوانده شد ساعت 1845 آقای حاج
ابوالقاسم عطار به منبر رفت و مسئله نماز بیان نمود ساعت 19 آقای سید
عبدالحسین دستغیب به منبر رفت و رشته سخن را در پیرامون خلقت انسان
که اشرف مخلوقات است بدست گرفت و بیان داشت انسان از کلیه نعم پروردگار
برخوردار است من نمی دانم چرا انسان قدر نمی داند و خود را به قهقرا
برمی گرداند اخیرا شنیده ام متجددین در موقع خوردن زهرمار مانند بچه های
شیری یک چیزی در سینه خود می بندند حالا ما به این کار نداریم غرض اینست
که می ایستند مانند الاغ غذا می خورند یک فرقی با الاغ دارند و آن اینست که الاغ
سرش را که در یک آخور می کند دیگر کاری به آخور دیگر ندارد امّا اینها سر
در این آخور و آن آخور می کنند من نمی دانم اینها چه کار می خواهند بکنند در
شماره اخیر مکتب اسلام از قول جرائد نقل کرده بود که در تهران فلان دختر
رجال خود را انتحار نموده فلان جوان فلان دختر را کشته فلان کس خود را از
بالای بام انداخته و کشته دیگری خود را مسموم نموده این چه نکبتی است که
دنیا را گرفته و اسم خود را تمدن نهاده است فلان جوان را که به اتهام قتل یک
دختر زندانی کرده اند او را برای محاکمه برده اند جوان اظهار داشته است که
تقصیر از ما نیست این دخترها که اینطور می آیند در
خیابان جوانان را تهییج می کنند در آن موقع جوان دیگر خودش را نمی شناسد و مرتکب جنایت می شود
امنیت در مملکت وجود ندارد امنیت در مملکت اسلامی نیست مردم چه بکنند با این گونه پیش آمدها بعد
از آن روضه خواند ساعت 1945 مجلس پایان یافت جمعیت زن و مرد در حدود 200 نفر بودند توضیحا
اینکه از بیان نامبرده به نظر می رسد که غرض وی از نداشتن امنیت امنیت اخلاقی می باشد.
مراتب جهت استحضار گزارشا عرض شد شریفی
به ساواک بنویسید 17 /7 /46
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک صفحه 363