تاریخ سند: 1 مرداد 1357
موضوع: محمدرضا خراسانی، فرزند غلامحسین
متن سند:
شماره: 135 – 9 – 4 -1 /04 تاریخ: 1 /5 /2537[] 0501
از: شهربانی بابل
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت بابل
موضوع: محمدرضا خراسانی، فرزند غلامحسین
خلاصه سخنرانی واعظ یادشده فوق [را] در تاریخهای معینه به شرح زیر معروض میدارم:
1- روز 27 /4 /37: انسانیت آن چیزی است که ما را بر آن میدارد تا دست ظلم را از سر خود کوتاه کنیم. انسانیت آن قوه محرکهای است که ما را بر آن میدارد تا زیر بار زور نرویم و دست ظالم را قطع کنیم. انسانیت آن نیروئی است که زورگو و ظالم را نابود میکند. ما زیر بار ظلم و فساد نمیرویم. ما تحمل نمیکنیم. هیچکس نمیتواند آزادی را از ما بگیرد. ما انسانی آزاد هستیم. آزاد به دنیا آمدیم و آزاد هم میمیریم. وقتی در اسپانیا جنگ بود همه نوع سرگرمی را از مردم گرفتند جز فوتبال. چون میادین ورزشی تنها جائی است که مردم را به آنجا بکشانند تا سرشان گرم شود که هرگونه ظلمی به آنها میشود احساس نکنند. زمین دراز است و توپ گرد. هزار بار پیروز میشود و عین خیالش نیست، هزار بار شکست بخورد عین خیالش نیست. توپ دشمن توست بزن بر سر دشمن که جز باد نیست. با خود گفتم که موضوع سخنانم را در اینجا پیدا کنم. این شما هستید که باید موضوع را نشان دهید و اکنون میدانم چه بگویم. سلام به آن کسانی که در کربلاهای طول تاریخ با ریختن خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند.
2-روز 28 /4 /37: نفت ما را یکی میبرد، گازمان را یکی دیگر، یکی از شرق توی سرمان میزند و یکی از غرب توی سرمان میزند، باید به مقاومت ادامه داد تا پیروز شد. باید گلوی باطل را گرفت تا کار تمام شود. نباید در بین این درگیریها فاصله انداخت. در جامعه ما همیشه دو نیروی متضاد با هم درگیری دارند. یکی حقانیت است که نیرویش اندک اما محتوا دارد و دیگری نیروی باطل که نیرویش زیاد اما محتوا ندارد. نیروی حقانیت برای نابودی دشمنان اسلام و از بین بردن فساد حتی از ریختن خون خود اباء ندارد، نیروی باطل سعی میکند به هر نحوی شده همه چیز را برای منافع خودش نابود کند. بالاخره حق بر باطل پیروز میشود. سلام بر کسانی که آزاد زندگی کردند و آزاد مردند تا به آنهائی که بردهوار زندگی میکنند و بردهوار هم میمیرند درس انسانیت بدهند، پروردگارا نیروهای اهریمنی این جامعه را نابود کن. 3- 29 / 4 / 37:
عید ما روزی بود کز ظلم آثاری نباشد وز جنایتکار مردان هیچ دیاری نباشد
عید ما روزی بود کز فقر و جهل و ظلم و ذلت در تمام شرق و اندر غرب آثاری نباشد
و با ذکر این جمله که به مناسبت این شب عزیز که برای ما شادیاش را بردند و عزتش را نتوانستند ببرند از ذکر مصیبت خودداری میکنم.
4- روز 30 / 4 /2537
انسان آن ماده مذاب نیست که بشود او را قالبگیری نمود تا به هر شکل که میخواهند درش بیاورند و هرکاری که میخواهند آنجام دهند، اگر چنین بود قدارهبندان تاریخ چه بسیار خواستهاند تا انسانها را قالبگیری کنند و نشد. انسان زیر بار ظلم نمیرود و زور را تحمل نمیکند. همه انسانها یک وجهه مشترک دارند. توای انسان که در این گوشه آسیا افتادهای و ظلم را روی دوشت احساس میکنی، آن انسان که در رودزیاست و ظلم را روی دوشش احساس میکند، آن انسان که در اروپاست و از بدبختی و بیچارگی مینالد، آن انسان که در امریکاست و در فساد و تباهی غوطه میخورد، همه یک وجهه مشترک دارند و آن اصول انسانی است. در رژیم قدارهبندان خونآشام طول تاریخ یعنی اشکانیان و ساسانیان نمیگذاشتند مردم باسواد شوند. جلوی آزادی، آگاهی، حقطلبی مردم را میگرفتند، تا اینکه اسلام آمد و همه چیز عوض شد و حالا نمیتوانند که بگویند ای انسان تو باسواد نشو. تو حق نداری باسواد شوی. در عوض کتابهای قالببندی شده درست کردهاند و دست بچهها و جوانان ما دادند. کتابهائی درست کردند که هر چیز که خودشان خواستهاند نه جامعه خواسته است، نوشتهاند که همهاش تعریف از قدارهبندان طول تاریخ است. مانند انتخابات شیلی که به مردم میگفتند انتخابات آزاد است، انتخاب آزاد است اگر ژنرال را انتخاب کنی. انتخاب آزاد است اگر فلان کس را انتخاب کنی. در دورهی ساسانیان و اشکانیان با شمشیر سر میبریدند حالا آمدهاند در زمان ما از شمشیر چیزی درست کردهاند مانند پنبه. حالا با پنبه سر میبرند. به جوانان ما وعده دروغین میدهند، چراغ راه مجوی از فروغ دیده گرگ، آیا میشود که آفتاب حقیقت بتابد و این شیر برفی آب شود. این حرکت عظیمی که در توده مردم به خصوص جوانان بوجود آمده، این امید را به ما میدهد که نظام تازه ما ختم شیوه کهن است به امید آن روز.
ارزیابی خبر: صحت دارد.
نظریه: نامبرده در سخنرانی خود کمتر به مسائل دینی و مذهبی تکیه میکند و اکثراً حالت تحریکآمیز داشته و به نظر میرسد که طرح ایراد سخنرانی و ادای مطالب از ناحیه وی تنظیم قبلی دارد. با عنایت به وضعیت موجود گفتار اینگونه مطالب محرک افکار عمومی در جهت منفی بوده و انحراف فکر جامعه به خصوص جوانان را عامل میگردد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 1 صفحه 457