صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اخبار رسیده در مورد آقای علی اکبر صفی پور

تاریخ سند: 3 خرداد 1350


اخبار رسیده در مورد آقای علی اکبر صفی پور


متن سند:

آقای علی اکبر صفی پور مدیر مجله امید ایران و نماینده سابق مجلس شورای ملی خود را از شهرستان نهاوند کاندید نمایندگی مجلس شورای ملی نموده و در بین مردم شایع نموده که با پشتیبانی حزب ایران نوین موفقیت او حتمی است.
ولی طبق مدارک بدست آمده نامبرده در زمان حکومت دکتر مصدق فعالیتهای مضره داشته اینک مدارک مورد بحث را به پیوست تقدیم1 و خلاصه آن را به شرح زیر از لحاظ مبارک می گذراند : 1ـ نامبرده در روزنامه امید ایران سال هفتم شماره 1 پنجشنبه 16 مردادماه تمثال شاهنشاه آریامهر و ملکه ثریا را کلیشه و مطالب زننده ای منتشر نموده است.
در صفحه اول مقاله تحت عنوان (شاه تسلیم.
ارتش ضعیف.
مصدق مختار) چنین می نویسد رضاشاه2 جای سلاطین قاجار نشست عشقی را کشت ـ مدرس را خفه کرده فرخی یزدی (محمد فرخی یزدی)3 را مسموم نموده ـ دکتر ارانی (تقی ارانی)4 را جوانمرگ کرد ـ جهانسوز را تیرباران نمود 20 سال بر تخت زور و قلدری جلوس کرد وضع بین المللی ایجاب کرد شاه ایران فرار کند و پسرش جانشین شود و غیره.
2ـ نامه خصوصی به آقای اسداله خان [اسداللّه خان] خزلی می نویسد که قسمتی از آن نامه چنین است ـ (هیأت حاکمه ما مثل اکترهای تأتر هستند در جلوی تماشاچی دعوا می کنند و در پشت سن همدیگر را می بوسند علم و اقبال هر دو نوکر خانه زاد هستند و به فکر منافع قاطبه مردم نیستند شما را به خدا دیگر امیدوار...
علمدارانی چون اقبال نباشید اجازه بدهید مردم نهاوند از زن و مرد همه متحدا در یک جبهه متحد بشوند تا اگر روز دیگری پیش آمد که احتیاج به اقدام داشتیم منتظر صدور دستور علم ها و اقبالها نباشیم).
3ـ در سمت نمایندگی مجلس شورای ملی طبق فیش موجود پست و تلگراف به آقای علی کشاورز تلگرافی مخابره می نماید5 (بنده جنابعالی را برای ریاست فرهنگ نهاوند برگزیدم ـ امیدواریم به خاطر مخلص این سمت را بپذیرید) قربانت صفی پور 4ـ آقای دکتر طباطبایی رئیس بهداری وقت نهاوند نامه به شماره 10/م ـ27 /6 /45 به آقای دکتر شاهقلی وزیر بهداری تقدیم و اظهار می دارد که آقای صفی پور در کار او اعمال نفوذ نموده و نیز مطالبه حق و حساب می نماید.
5ـ مدارک ردیفهای 1 و 2 و 3 و 4 پیوست گزارش است.
6ـ این شخص تا چند سال پیش آه در بساط نداشته و حالا دارای ثروت زیادی است منجمله دو دانگ بازار شانزه لیزه تهران متعلق به او است.
چندی قبل به منظور تجارت عازم هندوستان می گردد مقداری زیاد تفاله چای را به جای چای ایرانی در قوطیها به عنوان فروش به آن کشور می برد در هندوستان تفاله را بیرون ریخته و چای خارجی خریداری و در قوطیهای مزبور ریخته با خود به ایران می آورد و برای اینکه عوارض گمرکی پرداخت نکند به گمرک می نویسد.
چون چای ایران در هندوستان خریدار نداشت عینا برگشت می دهم.
8 /3 /50

توضیحات سند:

1ـ پیوست های مورد نظر در قسمت ضمائم آمده است.
2ـ رضا پهلوی فرزند عباسقلی خان سواد کوهی، مشهور به داداش بیک، در سال 1256 خورشیدی در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران، متولد شد.
در دوران کودکی فاقد سرپرست بوده و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش نیز، محروم مانده بود.
رضا خان ابتدا در فوج سوادکوه، وارد خدمت گردید و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق وارد خدمت قزاقخانه شد.
هنگامی که جنبش مشروطه خواهی در ایران پا گرفت، علیه آزادیخواهان می جنگید.
پس از واقعه به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمد علیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی، رضاخان فرمانده یکی از دسته های قزاق بود که تحت فرماندهی عین الدوله، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت.
در مدتی که در قزاقخانه خدمت می کرد، مناصب و درجاتی را طی کرده و در سال 1294 خورشیدی رئیس آتریاد همدان گردید.
در سال 1299 خورشیدی با زمینه چینی مفصل دولت انگلیس، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سید ضیاءالدین طباطبایی، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت.
درباره چگونگی روی کار آمدن رضاخان، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به کمک دولت انگلیس اتفاق افتاد.
پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 خورشیدی فرمان ریاست وزرایی سید ضیاء الدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس تلویزیون منصوب گشت.
هنوز چند ماهی از عمر کابینه سید ضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سید ضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینه سید سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت، در کابینه های قوام السلطنه، مشیرالدوله و مستوفی الممالک نیز همین سمت را حفظ کرد.
او با دسیسه و توطئه چینی هر کابینه ای را که روی کار می آمد، ساقط می کرد تا پست رئیس الوزرایی را به چنگ آورد و یکی از کارهایی را که انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند سرکوبی ملوک الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود.
هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد.
این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت می گرفت.
سرانجام سردار سپه در تاریخ 1302 خورشیدی فرمان رئیس الوزرایی را گرفت و در سال 1303 شمسی مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد.
در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستانها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف کنندگان خواستار عزل قاجاریه از سلطنت و تفویض آن به سردار سپه توسط علی اکبر داور و تیمور تاش، با زور و تهدید به امضای نمایندگان رسید و از آبان 1304 به تصویب مجلس شورای ملی رسید، در نهایت رضاشاه در اردیبهشت 1305 تاجگذاری کرد و رسما به سلطنت رسید.
در سال 1320 به دنبال حمایتهای وی از آلمان، از چشم انگلیسی ها افتاده و با ورود قوای متفقین به خاک ایران اجبار انگلیسی ها به استعفای رضاشاه از سلطنت و واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، وی توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانواده اش ایران را به سوی جزیره موریس ترک گفت که این خود از عبرتهای بزرگ تاریخ است که چگونه یک فرد مزدور انگلیسی ها توسط خود آنها به بدترین نقاط تبعید شده است وی پس از مدتی به ژوهانسبورگ در افریقای جنوبی رفت.
سرانجام رضاشاه پهلوی در روز چهارشنبه مرداد ماه سال 1323 خورشیدی در شهر ژوهانسبورگ مرد و جنازه اش در همان سال به قاهره انتقال یافت.
ر.ک: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188.
3ـ محمد فرخی یزدی شاعر، روزنامه نگار، سیاستمدار معاصر فرزند ابراهیم یزدی در سال 1306 قمری در یزد متولد شد.
تحصیلات مقدماتی را آغاز و سپس وارد مدرسه مرسلین انگلیسی ها شد.
وی پس از تحصیلات مقدماتی، برای امرار معاش به کارگری پرداخت.
فعالیت های سیاسی خود را با ورود به حزب دمکرات در اوان مشروطیت آغاز نمود.
حاکم یزد دستور زندانی شدن وی را داد.
بعد از اعتراض مشروطه خواهان، پس از دو ماه آزاد شد.
در سال 1328 قمری به تهران آمد و اشعاری در وصف آزادی و مبارزه با استبداد سرود و در جراید به چاپ رساند.
با انتشار اشعارش مورد تعقیب انگلیسی ها قرار گرفت، به بغداد و سپس کربلا و از آنجا به موصل رفت.
اما در این مسیر همواره به صورت مخفی زیست، تا به ایران بازگشت.
روزنامه طوفان را در سال 1300 در تهران منتشر نمود.
انتشار این نشریه علیه رضاخان و حکومتگران مستبد بود.
اما پس از مدتی مورد تعقیب قرار گرفت.
و به اتهام بدهکاری وی را دستگیر و در زندان قصر محبوس نمودند.
به دستور رضاخان از هر گونه امکانات محروم بود.
روزی در غذای وی سم ریختند تا بدین وسیله او را به قتل برساند، اما فرخی متوجه شد و از خوردن غذا سرباز زد.
پس از اندکی در بیمارستان زندان مورد آزار و شکنجه قرار گرفت و در شهریور 1318 به دلیل نامعلومی چشم از جهان فرو بست.
دایره المعارف بزرگ زرین، تهران، ج 2، ص 1170 4ـ تقی ارانی : «رهبر گروه 53 نفر» وی در سال 1281 شمسی در تبریز پا به عرصه وجود گذاشت و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شرف و متوسطه را در دارالفنون به پایان رسانید و سپس وارد دانشکده طب شد.
ارانی در سال 1301 برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در سال بعد وارد دانشکده فلسفه دانشگاه برلین شد.
او به موازات تحصیل، در مجله «کاوه» که در آن زمان به وسیله سوسیال دمکرات ها و دموکرات های مهاجر ایرانی در برلین اداره می شد به شغل مصححی می پرداخت.
ارانی در سالهایی که در دانشکده فلسفه تحصیل می کرد در رشته شیمی، فلسفه و خاورشناسی هم به فعالیت می پرداخت.
وی در سال 1306 از رساله دکترای خود (خواص احیاء کننده جوهر هیپو فسفریک) با موفقیت دفاع کرد و به درجه دکترای شیمی نایل آمد.
او در آلمان با مرتضی علوی آشنا شد و با وی در انتشار نشریه ستاره سرخ همکاری می کرد.
وی در سال 1309 به ایران بازگشت و تا سال 1315 در وزارت جنگ مشغول به کار بود.
به دستور کمینترن، دکتر ارانی به همراه عبدالصمد کامبخش و عزت اللّه سیامک هسته سه نفره احیاء حزب کمونیست را تشکیل دادند.
ارانی در سال 1312 مجله «دنیا»را منتشر کرد و در ضمن آن به تبلیغ مرام کمونیستی پرداخت.
وی مقالات تئوریک خود را با اسامی مستعار «احمد قاضی و «جمشید» منتشر می کرد.
در سال 1314 وزارت فرهنگ با بخشنامه ای کارمندان دولت را از حق انتشار مطبوعات محروم کرد و بدین شکل نشریه دنیا توقیف شد.
در سال 1315 عده ای از اعضای حزب کمونیست که به گروه 53 نفر شهرت یافتند دستگیر و در پی آن ارانی و تعدادی از همفکرانش دستگیر شدند.
دادگاه ارانی در آبان ماه 1317 تشکیل شد و وی را به ده سال زندان محکوم شد.
او در سال 1318 شمسی با مرگی مشکوک در سن 37 سالگی در زندان درگذشت.
عده ای از بازماندگان گروه 53 نفر پس از شهریور 20 و آزادی از زندان، حزب توده ایران را تشکیل دادند.
5ـ تلگراف مورد نظر در پرونده نبود ولی نامه فردی بنام شهبازی پیوست بود که مطالب آن در قسمت ضمائم آمده است.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله امید ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 401


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.