صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : حزب مردم

تاریخ سند: 7 خرداد 1345


موضوع : حزب مردم


متن سند:

شماره : 342 /303 علی شعبانی1 عضو حزب مردم با ارسال تعداد زیادی نامه به آدرس های اعضا حزب مردم مطالبی در مورد کادر رهبری حزب نوشته و از شیوه رهبران حزب انتقاد نموده است یک نمونه از این نامه ها که به آدرس تهران ـ خیابان سهیل ـ کوچه وصال ـ دکتر حمید اعتبار فرستاده شده جهت استحضار به پیوست تقدیم می گردد.
احزاب بررسی و بهره برداری نمائید.
10 /3 /45 هم مسلک محترم جناب آقای...
.
.
عضو کمیته مرکزی حزب مردم امروز وقتی قلم روی کاغذ گذاشتم قصد داشتم موفقیت آن دوست گرامی را در انتخابات داخلی حزب تبریک عرض کنم ولی ناگهان این فکر برای بنده بوجود آمد که ممکن است هم مسلکان محترم تبریکات خالصانه مخلص را به جد نگیرند زیرا با یادآوری جریان انتخابات روز شنبه بلافاصله این فکر در ذهن ما حزبی ها نقش می بندد که : کدام انتخابات؟! روز شنبه موقعی که به کلوپ مرکزی حزب رفتم تا به خیال خود به عنوان یا عضو شورای عالی در انتخاب کادر اجرائیه حزب شرکت جویم سه ورقه بدستم دادند که چنانچه می دانید روی هر یک از این اوراق اسامی کمیته مرکزی ـ هیئت بازرسی و هیئت رئیسه شورای عالی ثبت شده بود.
البته بنده در صلاحیت هیچیک از کسانی که موفق شده بودند نام خود را در آن اوراق سه گانه ثبت نمایند کوچکترین تردیدی ندارم و شاید اگر رای بنده در انتخاب کادر اجرائیه موثر می بود به همین آقایان (و سرکار خانم پزشک نیا) رای می دادم.
مضافا اینکه تعدادی مقامات حزبی در اساسنامه پیش بینی شده است که به هر صورت بایستی به وسیله عده ای از اعضای شاخص حزب اشغال گردد و لا محاله عده ای دیگر برای خود شخصیتی قائل هستند سهمی از این مقامات نخواهند برد.
چونان که «نیچه» متفکر بزرگ آلمانی گفته است : نیمی از مردم نباید به کلیسا بروند تا نیم دیگر بتوانند هوای پاک تنفس کنند! ایراد به طرز تفکر غلط و مخربی است که متاسفانه در حزب ما بوجود آمده و ریشه دوانیده است.
ایراد به این فکر است که عده ای به غلط تصور می کنند قباله بنچاق حزب را زیر بغل دارند و به همین جهت رفقا را عمله و اگر سیاسی می پندارند و افکار آنها را به هیچ می گیرند و در اطاق های دربسته بر سر افکار و اعتقادات و تمایلات و سلایق هم مسلکان خود معامله و داد و ستد می کنند.
ایراد به جلسه ای است که صبح روز اخذ رای در مجلس شورای ملی با حضور فراکسیون پارلمانی و عده ای از اعضای شورا تشکیل شد و روی کاندیداها «توافق» به عمل آمد.
حال از شما می پرسم این عده از طرف چه کسانی مامور بودند ـ چه صلاحیتی داشتند ـ چه کسی به آنها گفته بود که به نمایندگی از طرف بنده و زید و عمر که به اصطلاح افتخار عضویت شورای عالی حزب را داریم دور هم بنشینند و کار را تمام کنند؟! البته تردیدی نیست که فراکسیون پارلمانی حزب ما در طی سه سال گذشته فعالترین ارگانهای حزبی بوده و حق اینست که نسبت به آن دسته از کسانی که فقط در مراتع انتخابات به یاد حزب می افتند مزیت و ارجحیتی داشته باشد ولی همانطور که جناب آقای رامبد لیدر محترم و منصف و روشن بین فراکسیون در آخرین جلسه شورای سابق فرمودند شاید اگر سایر افراد حزبی نیز امکانات و موقعیت و مصونیت وکلای هم مسلک ما را می داشتند مانند آنها در تحقق بخشیدن به اهداف حزبی کوشا بودند چنانچه بسیاری از ما بی مصونیت ها نیز در این راه کوشش کردیم و چوبش را خوردیم! هم مسلک عزیز ـ تمنا می کنیم این اصل را بپذیرید که حزب متعلق به چند نفر نیست.
من تو، او، ما، شما ایشان گرد هم جمع آمده ایم و چراغ حزب را روشن نگهداشته ایم.
حال اگر ملاحظه می فرمائید که نور این چراغ ضعیف است علت آن را باید در انحصارطلبی هم مسلکان عزیز جست و جو کرد در صورتی که اگر انسان در یک حزب قوی منشی یک حوزه حزبی باشد شرف و افتخارش به مراتب بیش از آنست که در یک حزب ضعیف به مقام رهبری برسد.
چرا که گفته اند : دم شیر بودن بهتر از سر روباه بودن است! به هر صورت، هم مسلک عزیز ـ گفتنی بسیار است ولی بنا به رعایت مصالح حزبی سخن را کوتاه می کنم و از شما فقط یک استدعا دارم...
استدعا دارم از این پس وقتی با سایر همقطاران خود گرد هم می نشینند و کمیته تشکیل می دهند این چند کلمه را به خاطر داشته باشید : «دیگران هم آدمند!» در خاتمه از اطاله کلام و صراحت بیان عذر می خواهم و برای رفع ملال از آن هم مسلک گرامی از «مولانا» مدد می جویم که گفته است : ز همراهان جدائی مصلحت نیست سفر بی روشنائی مصلحت نیست شما را بی شما می خواهد آن یار شما را این شمائی مصلحت نیست ارادتمند : علی شعبانی رونوشت جهت اطلاع هم مسلک عزیز...
...
.
ارسال می گردد.

توضیحات سند:

1ـ علی شعبانی فرزند محمد سال 1306 در قائم شهر متولد شد.
او تحصیلات خود را تا لیسانس روزنامه نگاری ادامه داد.
سال 1329 به استخدام صندوق تعاون و بهداشت در آمد.
در سوابق او می خوانیم رئیس اداره انتشارات و تبلیغات و عضو شورای مشترک انتشارات و تبلیغات وزارت کار، عضو هیئت تحریریه انتشارات سازمان بیمه های اجتماعی کارگران، معاون اداره انتشارات و تبلیغات، مامور خدمت در بانک ساختمانی، نخست وزیری (نویسنده روابط عمومی)، وزارت کشور (معاون اداره آمار)، منابع طبیعی، وزارت اطلاعات و جهانگردی.
شعبانی مدتی در سازمان جوانان حزب توده عضویت داشته که پس از کناره گیری به عضویت سندیکای ضد توده ای «اسکی» در آمده و سر دبیر ارگان سندیکای مزبور بوده سال 1339 در رأس هیئتی از کارگران بنا به دعوت دولت آمریکا چهار ماه به مطالعه کارگری و سندیکا لیزم در آمریکا پرداخته و در ضمن آن گواهینامه ای از دانشگاه آمریکا کسب کرد.
پس از بازگشت به ایران با دعوت علم به حزب مردم پیوسته و به عضویت شورای عالی در آمد.
با حفظ سمت سردبیر روزنامه ارگان حزب مردم شد.
سال 46 کاندید دوره 22 مجلس شورای ملی از کرج کاندید حزب مردم بود که به مجلس راه نیافت.
او با نشریاتی چون خواندنیها، تهران مصور، و سپید و سیاه همکاری داشته است.
پس از برکناری علم از حزب مردم با تاسیس حزب ایران نوین به عضویت آن حزب در آمد.
در لژیون خدمتگزاران بشر نیز عضویت داشته است.
پس از تک حزبی شدن کشور به عضویت حزب رستاخیز در آمد.
(اسناد ساواک)

منبع:

کتاب حزب مردم به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 44



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.