تاریخ سند: 21 آذر 1350
موضوع : اظهارات معصومی عضو حزب مردم
متن سند:
به : 321
از : 20 ه 21 شماره : 23620 /20 ه 21
در تاریخ 20 /9 /50 شخصی به نام علی
معصومی عضو حزب مردم در حضور چند نفر
از اعضای حزب و هاشمی رئیس آموزش و
پرورش ورامین اظهار داشت آقای هویدا خائن
است و مملکت را مفتضح و همه مردم را
ناراضی کرده است ما تصور می کردیم حزب
منحله توده و جبهه به اصطلاح ملی که هر دو
خائن به مملکت هستند بکلی از بین رفته اند
ولی اکنون می بینیم شعبه جبهه به اصطلاح
ملی در کشور لبنان رسما تشکیل شده و
برخلاف مصالح کشور اعلامیه می دهد هویدا
افرادی مثل بیات را که در شرکت واحد سابقه دزدی دارد به عنوان نماینده مجلس به مردم
تحمیل کرده است در این موقع هاشمی رئیس آموزش و پرورش ورامین گفت مگر سایر
نمایندگان مجلس از قماش بیات نمی باشند که به مردم ایران تحمیل شده اند معصومی پاسخ
داد یک مشت دزد و دلقک را به عنوان نماینده مجلس و نماینده انجمن شهر تهران به مردم
تحمیل کرده اند و همه ما نحوه انتخابات را به خوبی می دانیم شهرداری بیست و چهار میلیون
تومان خرج کرده و برای تهران نقشه جامع درست کرده است و مردم تهران را بیچاره کرده و حالا
هم شهردار تهران اعتراف می نماید که عقب نشینی ساختمانها در کوچه های تهران عملی و
ضروری نبوده است وی اضافه کرد شاه مملکت برای رفاه مردم این همه زحمت می کشد ولی
چرا بایستی از هر ده هزار نفر یک نفر راضی وجود نداشته باشد در جریان جشنهای شاهنشاهی
برای حفظ جان سران کشورها دیدیم که میلیونها تومان خرج شد و سازمان امنیت حتی منازل
مردم و داخل توالت ساختمانها را بازرسی کرد ولی با همه این بازرسی ها مرتبا می شنیدیم که در
فلان پاسگاه پلیس بمب گذاری و منفجر شد و
در فلان خیابان چریکها تیراندازی کرده اند
اینها همه به علت سوء رفتار دولت و نارضایتی
مردم است معصومی درباره لزوم همکاری و
توافق بین اعضا حزب و کادر هیئت رئیسه
حزب و لزوم برقراری دموکراسی گفت
حکومت میلیتاریسم دوام و بقا ندارد و نباید
سران احزاب و دولت دستگاهها را با سرخاب و
سفیدآب خوشگل کنند و بگویند خاطر
مبارک آسوده باشد بلکه حس همکاری بین
دستگاهها و مردم و دولت و احزاب بوجود
بیاورند و به طور مثال اضافه کرد رضاشاه کبیر
با چه قدرت فوق العاده ای بر این کشور سلطنت
کردند ولی در شهریور 1320 پس از عزیمت از
ایران تمام اثرات کارهای ایشان از بین رفت و
اگر خردمندی شاهنشاه آریامهر نبود ایران بکلی از بین رفته بود.
نظریه شنبه : علی معصومی اهل زنجان و مقیم تهران می باشد و مدتها از حمایت ذوالفقاریها
برخوردار بوده بنا به گفته خودش با علی امینی1 هم در ارتباط می باشد و گاها به منزل وی نیز
رفت وآمد دارد و عضویت وی در حزب مردم نیز به منظور توصیه و سفارش می باشد بعضی از
اعضای حزب نیز او را وابسته به سازمان امنیت می دانند و اظهارنظر می کنند انتقادات وی از این
جهت است که شنوندگان را به حرف بیاورد و نظرات آنها را به سازمان امنیت منعکس نماید و به
طورکلی علی معصومی شخص بی ثبات و در بین اعضا حزب به نام هوچی معروف است.
نظریه سه شنبه : شنبه در مذاکرات حضور داشته و به احتمال قوی مطالب بالا از طرف علی
معصومی عنوان گردیده است.
انجمن
نظریه چهارشنبه : نظریه سه شنبه تایید می گردد.
ارشاد
رونوشت برابر اصل است شریف 27 /9 /50
اصل در 58999
پرونده امیرعباس هویدا 62423 بایگانی شود
توضیحات سند:
1ـ علی امینی از سرشناس ترین چهره های تاریخ سلطنت محمدرضا پهلوی است که نام او بویژه با دوران پر هیاهوی 5 /1
ساله صد ارتش و آغاز رفرمهای آمریکایی در ساختار اقتصادی و فرهنگی ایران در دهه 1340 گره خورده است.
پدر
امینی، محسن خان امین الدوله، پسر میرزا علی خان امین الدوله ـ صدراعظم قاجار (1314ـ1316 ق)، بود.
علی امینی در
سال 1284 ش در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه رشدیه و تحصیلات متوسطه را در «دارالفنون» به
پایان رسانید و در سال 1305 برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت.
امینی پس از اخذ لیسانس حقوق از دانشگاه گرونوبل،
در سال 1310 دکترای اقتصاد را از دانشگاه پاریس دریافت داشت و در بازگشت به ایران توسط داور، وزیر دادگستری
وقت، به استخدام وزارت دادگستری درآمد.
او در سال 1312 با بتول وثوق، دختر وثوق الدوله (برادر احمد قوام)، ازدواج
کرد.
حاصل این ازدواج یک پسر به نام ایرج است.
در سال 1314، که داور وزیر دارایی شد، امینی را نیز با خود به وزارت
دارائی برد.
او پس از 6 ماه معاون اداره انحصار تریاک گردید که ریاست آن با اللهیار صالح بود.
در این سالها امینی در
وزارت دارائی به مشاغلی چون ریاست گمرک و مدیرکلی اقتصاد و غیره رسید.
با سقوط دیکتاتوری رضا شاه، احمد قوام
در سال 1321 به نخست وزیری رسید و امینی 37 ساله را به معاونت خود برگزید.
در سال 1325 که آمریکا در چار چوب
«دکترین ترومن» وام 250 میلیون دلاری خود را به ایران پرداخت کرد تا براساس آن سازمان برنامه 7 ساله عمرانی
تشکیل شود، امینی ـ رئیس بانک صنعتی ـ را مطمئن ترین فرد برای اجرای این طرح تشخیص داد.
بدین ترتیب،
سازمان برنامه به ریاست عالیه عبدالرضا پهلوی و مدیریت مستقیم علی امینی تأسیس شد.
امینی در مجلس پانزدهم
به کمک قوام نماینده تهران شد، در سال 1329 در کابینه علی منصور وزیر اقتصاد ملی گردید و در سال 1330 در کابینه
اول مصدق نیز مجددا در رأس وزارتخانه فوق قرار گرفت.
در زندگینامه سیاسی علی امینی آلوده ترین برگی که او را برای
همیشه بد نام ساخت و مهر وابستگی به غرب را بر پیشانی اش حک نمود، نقش وی در انعقاد قرارداد نفت با کنسرسیوم
معروف به قرارداد امینی ـ پیچ، است.
شاید بتوان گفت که اگر این بدنامی وجود نداشت، امینی بعدها، در دهه 1340
می توانست بازیگر موفق تری از آب درآید.
با پیروزی کودتای انگلیسی ـ آمریکایی و صهیونیستی 28 مرداد 1332، در
دولت سپهبد فضل اللّه زاهدی، علی امینی به عنوان کاندید آمریکا بر مسند وزارت دارائی قرار گرفت.
او در این سمت
حسّاس وظیفه داشت که اهداف کودتا را تحقّق بخشد و منافع کمپانیهای معظم نفتی رقیب را، که اکنون هر یک بر
ویرانه های امپراتوری «شرکت نفت انگلیس و ایران» چنگ انداخته و حصه خود را می طلبیدند، تأمین کند.
در تاریخ
20 /3 /1334 شاه موفق شد امینی را از پست کلیدی وزارت دارائی دور کند و او را در موقعیت نازلتری، در رأس وزارت
دادگستری، قرار دهد.
دکتر علی امینی در تاریخ 17 اردیبهشت 1340 به قدرت رسید.
دوران 5 /1 ساله صدارت امینی از
پرهیاهوترین مقاطع تاریخ ایران است.
او در این دوران به اقدامات نمایشی فراوانی دست زد، که شاید جنجالی ترین آن
بازداشت کوتاه مدت عده ای از «رجال» پهلوی به جرم فساد مالی باشد.
صدارت امینی دیری نپایید و محمدرضا پهلوی با
وساطت اسداللّه علم و «دوستان» بریتانیایی و صهیونیست خود موفق شد موافقت کندی را با عزل امینی جلب کند.
در
نتیجه مقامات آمریکایی به امینی دستور دادند که استعفا دهد و وی در 27 تیرماه 1341 داوطلبانه از قدرت کناره گرفت.
سقوط دولت امینی، هر چند پایان اوج زندگی سیاسی اوست، معهذا نقش وی در دیپلماسی آمریکا به پایان نرسید و
امینی تا سال 1347 به حیاتی بی رمق ادامه داد.
در این سالها امینی به عنوان یک چهره ذخیره و یک آلترناتیو برای
شرایط اضطراری و محلل و به عنوان محوری برای حفظ نیروهای سیاسی «ملی گرا» و لیبرال در مدار سیاست خارجی
آمریکا محفوظ ماند.
این نقش امینی با سقوط دولت «دمکرات» لیندون جانسون و صعود ریچارد نیکسون در آبان 1347 به پایان رسید و از
آن پس امینی چهره ای «مرده» و «فراموش شده» تلقی گردید.
طی این سالها نقش امینی به عنوان یک مهره ذخیره در
دیپلماسی آمریکا برای شاه کاملاً شناخته شده بود و لذا او تا سال 1350 با دلهره و وسواس کم نظیری زندگی سیاسی و
خصوصی امینی را زیر ذره بین ساواک قرار داد.
در پرونده قطور امینی دستورالعملها و طرحهای عملیاتی متعددی
موجود است که طبق دستور موکد شاه برای کنترل کامل امینی و کشف ارتباطات وی با مأمورین ویژه آمریکا اجرا
می گردید و «گوش»های ساواک به خصوصی ترین زوایای زندگی امینی رسوخ داشتند و تلفن وی تا اوائل سال 1350 به
طور دائم کنترل و ضبط می شد.
با صعود مجدد «دمکرات»ها به ریاست جمهوری آمریکا در آبان 1355 و آغاز «فضای باز
سیاسی» کارتر، امینی 70 ساله کوشید تا دگربار خود را وارد صحنه سیاست کند.
او در اوایل سال 1356 وارد تهران شد و
به گفته فردوست در ماههای اوج گیری انقلاب به مشاور دائمی محمدرضا پهلوی بدل گردید.
این بار شاه مغرور و کینه
توز حاضر بود که دولت و حتی سلطنت خود را به این رقیب دیرین بسپرد.
ولی امینی زیرک تر از آن بود که پایان راه را
نبیند و لذا از پذیرش کاخی که پایه های آن در حال فرو ریختن بود خودداری کرد.
او تنها به ارائه تجربیات خود بسنده
نمود، ولی این تجارب که در کوران شعبده بازیها و افسونگریهای سیاسی اندوخته شده بود، در برابر امواج توفنده
اصیل ترین و مردمی ترین انقلاب تاریخ کاربُردی نداشت.
امینی پیر، خردمندتر از بختیار سودا زده بود.
او به فرانسه
بازگشت تا در آخرین سالهای عمر در محفل «رجالی» که اکنون به تاریخ تعلق داشتند سرگرمی مطبوعی برای خود
تدارک بیند و از خرمن هدایای بذالانه سرویسهای توطئه گر غرب خوشه ای بچیند...
«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 273 تا 327».
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 232