تاریخ سند: 6 خرداد 1345
درباره: مکالمات تلفنی بهناز صادقیان کارمند وزارت دربار با سپهبد بازنشسته پرویز خسروانی
متن سند:
از: 302
به: عرض میرسد
نامبرده بالا تلفنی با سوژه تماس و پس از احوالپرسی و شکایت از وضع
خدمتی خود اظهار داشت من میخواهم استعفا بدهم مرا دارند در فشار میگذارند
یک مطلب را به شما رُک
بگویم همه اداره ما را ناحیه
10 می نامند (منظور از
ناحیه 10 ناحیه بدنام شهر1
می باشد) ملک خالد2 برای
من و باصطلاح شوهرم دو
عدد ساعت یکی طلا و
دیگری طلای سفید داده بود
چون همه کارهای او را من
کرده بودم، ولی اکمل با من
لج کرد و ساعتها را داد
بمعشوقه خودش یعنی خانم
مهین عرب ـ منهم شروع
کردم به فحش دادن گفتم
شما همه مال خور دیگران و
دزد هستید آقای هرمز
قریب از من پرسید در مورد داماد من توچی میدانی من جواب دادم هیچ چیز
نمیدانم زیرا ترسیدم مرا اذیت کند حالا قریب با من خوب شده اکمل دست بر
نمیدارد من قرار بود برای همایون بهادری3 کار کنم بمن ظلم کردند، بهناز اضافه
کرد من از کسی ترسی ندارم هر کار دلم بخواهد می کنم اگر موضوع خدمت به
اعلیحضرت باشد انسان هر جا خدمت کند و عشق به اعلیحضرت را داشته باشد
کافی است.
من از اینجا اصلاً راضی نیستم مثل اینکه پولش حرام است، ضمنا سوژه
مؤسسات دیگری را (از جمله سازمان ورزشی تاج و فروشگاه جدیدالتأسیسی
را که احمد خیامی تشکیل داده و مدیر آن علی اقبال می باشد) به بهناز صادقیان
معرفی و پیشنهاد نمود که در صورت تمایل در آنجا مشغول بکار شود.
نظریه یکشنبه:
از مذاکرات نامبردگان فوق استنباط می شود که بهناز صادقیان از وضع خدمتی
خود در وزارت دربار راضی نیست و شخصی بنام اکمل که داماد هرمز قریب4
می باشد قصد دارد با وی روابط نامشروع داشته باشد، ضمنا خسروانی نیز به این
ناراحتی و اختلافات دامن میزند، ضمنا در مورد مکالمات تلفنی بهناز صادقیان
با سپهبد بازنشسته خسروانی قبلاً مطالبی بعرض رسیده که سابقه با علامت
راهنما مشخص است.
به عرض می رسد.
11 /3 /1345
رهبر عملیات: نادری
رئیس دایره عملیات...
رئیس بخش مستقل 302 بهرام
توضیحات سند:
1ـ منظور شهرنو می باشد.
2ـ ملک خالد در سال 1913
میلادی به دنیا آمد وی فرزند
عبدالعزیز پادشاه عربستان بود.
در سال 1975 پس از قتل
برادرش به سلطنت رسید وی
نخستین رهبر عربی بود که سخن
از به رسمیت شناختن رژیم
اسرائیل زد.
وی در ظاهر بانی
تشکیل شورای همکاری
کشورهای خلیج فارس علیه
انقلاب اسلامی و برای مقابله با
این نهضت اسلامی شکل گرفت.
ملک خالد در سال 1982
درگذشت.
3ـ کریم پاشا فرزند محمد به سال
1295 ش در آذربایجان به دنیا
آمد.
پس از پایان تحصیلاتش در
تهران از 1327 تا 1344 ش در
دانشگاههای کالیفرنیا و
کالیفرنیای جنوبی در رشته های
حقوق سیاسی و روابط بین الملل
به تحصیل پرداخت و دکترا گرفت.
او برنده جایزه عالی دانشگاهی و
بورس مخصوص دانشگاه
کالیفرنیای جنوبی شد و به علت
کسب مدارج عالی، خصوصیات
اخلاقی و اجتماعی به پیشنهاد
دانشگاه مذکور به عضویت
افتخاری جامعه حقوقدانان
سیاسی آمریکا در آمده و مدال
طلا به وی اعطا گردید و مقامات
عالی دانشگاهی و کتابخانه کنگره
آمریکا وی را به خاطر رساله اش
تحت عنوان «تحلیلی از عواملی
که موجب ملی شدن نفت ایران
گردید» مورد تحسین و تشویق
قرار داده و به وی پیشنهاد آن را
[؟ ]نموده اند.
بهادری برنده
جایزه بهترین مقاله سال
دائره المعارف بریتانیکا زیر
عنوان «دلایل شکست سیاسی
خارجی آمریکا» مشعل دار
دموکراسی دنیای آزاد گردیده
و در سال 34 مأموریت و
نمایندگی مخصوص دانشگاه
کالیفرنیای جنوبی و وزارت
کشور آمریکا برای شرکت در
کنفرانسها و جلسات معارفه
خصوصا همکاری با رئیس
دانشکده حقوق دانشگاه تهران
در مذاکرات با معاون رئیس
جمهوری آمریکا، قضات دیوان
عالی دادرسی، سناتورها و
رؤسای مؤسسات راکفلر را به
عهده داشته است.
کریم پاشا
پس از بازگشت به ایران در
1355 ش در سمتهای رئیس
امور اداری و معاون مؤسسه
اداری دانشکده حقوق دانشگاه
تهران و مشاور اداری سازمان
برنامه مشغول به کار گردید.
در
37 به عضویت گروه ایران نو در
آمد و با وابسته شدن این گروه
به حزب ملیون اقبال، مشارالیه
نیز عضو هیأت مؤسس حزب
مذکور گردید و از طرف حزب
مذکور به عنوان نماینده دوره
بیستم انتخاب گردید.
او عضو
جامعه فارغ التحصیلان آمریکا
بوده و در سال 40 به عضویت
باشگاه لاینز و کانون مترقی
درآمد و سپس عضو شورای
مرکزی حزب ایران نوین گردید.
شایعاتی مبنی بر عضویت وی
در سازمان سیا موجود است.
در
سال 42 به سمت مدیرکل
نخست وزیری و رئیس دفتر
نخست وزیری و سپس به
معاونت نخست وزیر منصوب
شد.
مدتی در سال 47 ریاست
دفتر فرح را به عهده داشت و
سپس به وزارت اطلاعات و
جهانگردی در کابینه هویدا
منصوب شد.
در سال 45
هنگامی که معاون هویدابود از
طرف اشرف پهلوی به عنوان
نماینده و رابط دولت با
کلیه سازمانها و مؤسسات تحت
نظر اشرف پهلوی منصوب گردید
و در سال 47 با دختر شایسته
ایران که در سال 46 در مسابقه
انتخاب دختر شایسته جهان نفر
سوم شناخته شده بود ازدواج
کرد.
یکی از روزنامه های
پاریس به روابط نامشروع او با
فرح اشاره می کند.
او در اغلب
مسافرتهای داخلی و خارجی
فرح را همراهی می کرده و از
طرف مشارالیه به سمت مؤسس
جمعیت طرفداران مرکز طبی
کودکان رسید.
او عضو مؤسس
جمعیت کمک به جذامیان ایران،
عضو هیأت امناء جشن هنر، عضو
هیأت امناء بنیاد فرهنگ ایران،
عضو مجمع عمومی انجمن ملی
حمایت کودکان، عضو شورای
عالی سازمان ملی انتقال خون،
عضو شورای عالی جمعیت
خیریه فرح پهلوی، عضو جمعیت
حمایت از آسیب دیدگان از
سوختگی و عضو هیأت امناء
دانشگاه فرح پهلوی نیز بود.
وی
دارای نشانهای تاجگذاری
درجه 3 و 4 تاج، درجه اول
همایون، مدال بیست و پنجمین
سده بنیانگذاری شاهنشاهی،
نشانهای درجه اول جمهوریت
مصر، درجه اول جمهوریت
تونس، یک قطعه نشان درجه
اول نقره از طرف رئیس
جمهوری اتریش، یک قطعه
نشان و تاج ملک عبدالعزیز از
طرف ملک خالد پادشاه
عربستان، نشان درجه اول زئیر
از طرف رئیس جمهوری زئیر،
یک قطعه نشان درجه اول
فرانیکو و میراندا از طرف رئیس
جمهوری ونزوئلا است.
در سال
54 به عضویت هیأت امنای
دانشگاه آذرآبادگان (تبریز) در
آمد و در سالهای 55 و 56 به
سمت مشاور وزیر دربار و
آجودان کشوری منصوب شد.
(سالنامه کشور ایران، 1356 ش،
ص 392؛ کیهان، ش 10007،
1355 ش)؛ اسناد ساواک،
پرونده های انفرادی
4ـ هرمز قریب فرزند عباسقلی
در سال 1294 ه ش در تهران
متولد شد.
تحصیلات خود را تا
لیسانس علوم سیاسی دانشگاه
تهران ادامه داد.
وی سمتهایی
منجمله : سرکنسول سفارت
شاهنشاهی در استانبول، آجودان
کشوری شاه، رئیس اداره اول
سیاسی وزارت امور خارجه،
مدیرکل تشریفات دربار و ...
را
عهده دار بود.
نامبرده با علم
رفاقت داشته و از سوی وی
حمایت می شده است.
در
خصوص وی در گزارش ساواک
چنین آمده است : «جناب آقای
قریب...
از یک عدد ساعت
طلای سفید که تشریفات به
منظور هدیه خریداری کرده است
برای خودتان استفاده فرمائید ...
وزیر دربار ...
اسداللّه علم» نمونه
مشابه بهره برداری های شخصی
قریب از وزارت دربار در اسناد
ساواک متعدد است.
قریب از
اعضای جمعیت فراماسونری و
در سیاست طرفدار سیاست غرب
و به ویژه امریکا بود.
نامبرده طی
ارسال پیامهای متعدد برای شاه و
فرح از سرسپردگان و وفاداران
درجه یک دربار پهلوی محسوب
می شد.
ر.ک : اسناد ساواک،
پرونده های انفرادی
منبع:
کتاب
پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 71