تاریخ سند: 17 مهر 1344
موضوع : جلسه منزل دکتر مظفر بقایی کرمانی1
متن سند:
شماره : 953 /322
بعدازظهر روز چهارشنبه گذشته در منزل دکتر بقائی عده ای در حدود 20 نفر
از جمله مهندس مقبلی ـ ناصر قندی ـ سرمست ـ پیرنیا کارمند مجلس شورای
ملی ـ دکتر عباس ریاضی استاد دانشگاه کاظمی ـ سلامت و قوانینی اجتماع
داشته اند.
در این جلسه درباره وضع مجلس شورای ملی و مقایسه سردار فاخر حکمت
رئیس سابق با مهندس
ریاضی رئیس فعلی مجلس
صحبت و مذاکره بعمل آمده
و دکتر بقایی گفته سردار
فاخر [را]نمی شود با
مهندس ریاضی مقایسه کرد
زیرا سردار کلیه حقوق خود
را به فقرا و مسافرین محتاج
می بخشید و درثانی وزنه ای
در مجلس محسوب می شد.
و دکتر ریاضی اظهار داشته
مهندس ریاضی ادعا می کند
که جلوی مخارج بیهوده را
در مجلس گرفته و خیلی
کارهای مفید انجام داده که
سایرین انجام نداده اند و
پیرنیا گفته ایشان از بودجه مجلس بهیچوجه کسر نکرده و بلکه میلیونها خرج
تراشی نموده و به هر نماینده صدهزار تومان جهت خرید خانه داده و تعداد زیادی
کارمند جدید استخدام و اتومبیل خریداری نموده است و با وجود همه این کارها
باز هم به پای سردار نمی رسد زیرا سردار فاخر با یک تلفن نخست وزیر را نزد
خود احضار می کرد ولی مهندس ریاضی باید مدتی دنبال یک معاون وزارتخانه
بدود تا بتواند در مجلس حاضرش کند.
دکتر بقایی همچنین ضمن صحبت از استاندار و شهردار کرمان تعریف کرد.
توضیحات سند:
1ـ مظفر بقایی کرمانی فرزند
میرزا شهاب الدوله در سال
1287 ه ش در کرمان متولد شد.
نامبرده جزء اولین دسته
محصلین بود که در زمان
رضاشاه برای تحصیل به اروپا
اعزام شد و در دانشگاه سوربن
پاریس در رشته فلسفه و
آموزش و پرورش کودک
تحصیل کرده و به ادعای خودش
مدرک دکتری گرفت اما در
کتاب «ایران و تاریخ» نوشته
بهرام افراسیابی در صفحه 126
چنین ذکر شده است : مظفر
بقائی برای تحصیلات به فرانسه
رفته بود و به علت عیاشی و
ولگردی موفق به درس خواندن
نگشته و بدون گرفتن عنوان از
فرانسه بازمی گردد.
اولین
دغلکاری او این بود که برای
خودش عنوان دکتری جعل کرده
بود...
» از سال1324 وارد
فعالیت های سیاسی شد و در
تشکیل حزب دمکرات ایران با
قوام السلطنه همکاری کرد و در
دانشگاه تهران نیز کار می کرد.
برای اولین بار در سال 1336 به
عنوان نماینده شهر کرمان به
مجلس شورای ملی راه یافت.
بقایی در جنبش ملی گرایی ایران
چهره ای شاخص بود و از طریق
روزنامه اش (شاهد) خط مشی
سیاسی خود را ادامه داد.
وی با
تأسیس حزب زحمتکشان به
عقاید سیاسی خود تشکل بخشید
که بعدها این حزب نام خود را به
جامعه سوسیالیست ها تغییر داد.
این حزب که در دهه های چهل و
پنجاه فعالیت چشمگیری نداشت
از ماههای پایانی سال 55 بار
دیگر فعالیت های خود را با
آزادیهای تزریق شده به
گروههای ملّی گرا شروع کرد، امّا
چهره فعالیاز خود نشان نداد.
وی از جمله سیاستمدارانی بود
که با اعمال سیاست های منافقانه
خود آسیب های فراوانی به کشور
وارد کرد.
همدستی او ـ البته
بطور مخفیانه و غیرمحسوس ـ با
کودتاچیان 28 مرداد 32 و
مخالفت هایش با دکتر مصدق از
آن جمله است.
او در یک دادگاه
مسخره شاه ساخته در محاکمات
بدوی محکوم شد اما دادگاه
تجدیدنظر پس ازخوش رقصی های
بقائی او را تبرئه کرد.
بقائی پس
از پیروزی انقلاب اسلامی ظاهرا
ادعای طرفداری از انقلاب را
داشت امّا انتشار وصیت نامه
سیاسی او مطالب را به گونه
دیگری نشان می داد.
وی در سال
1359 دستگیر شد و ضمن
سپردن تعهد به این که از کشور
خارج نشود آزاد گردید ولی در
شهریور همان سال سفری به
امریکا انجام داد...
بقایی در
فروردین ماه سال 66 پس از
بازگشت از امریکا، در کرمان
دستگیر شد.
سرانجام بقایی در
آبان ماه 1366 بر اثر عود
بیماری سفلیس در بیمارستان
مهر تهران جان سپرد.
(پانزده
خرداد ـ ج 3 ـ ص 115 ـ 116)
منبع:
کتاب
عبدالله ریاضی به روایت اسناد ساواک صفحه 114