نمود برخورد احساسی در سخنرانیها و...
متن سند:
نمود برخورد احساسی در سخنرانیها و...
نمود عینی و بارز برخورد احساسی با مخالفین را میتوان در سخنرانیهای مهدی هاشمی و سایر همفکران او جستجو کرد.
بازی کردن با آبروی افراد حقیقی و حقوقی، و عدم رعایت تقوی در کلام از شاخصههای دیگر این جریان فکری است. هتک حرمت مراجع تقلید و بزرگان دین در قبل و بعد از انقلاب و نیز مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی از سوی این طیف به قدری گسترده و وسیع است که خود فصلی مستقل را میطلبد. مهدی هاشمی درخصوص بروز این روحیه غیراخلاقی در مقام خطابه و موضعگیریهای سیاسی، اجتماعی خود در مقابل مخالفین میگوید:
«... در مقام خطابه و سخن گفتن، اصطلاحات و کلماتی که بکار میبرم یک کلمات متعادل صحیح نباشد، یک کلمات قلمبه و سلنبه و اهانتآمیز و تندی بوده که این را نه فقط در اواخر بلکه در اوایل هم وقتیکه عصبانی میشدم نسبت به یک جریانی در حال سخنرانی با آن تند برخورد میکردم و همین تندی برخورد و استعمال بعضی کلمات بوده که البته بلافاصله بعدش خودم پشیمان میشدم مثلاً همان وقتیکه راجع به آقای آذری قمی گفتم فالگیر و رمال، من یادم است که آن روز تب داشتم و بعد که حالم خوب شد خودم گوش کردم از ویدئو همان وقت شرمنده شدم که این چه کلمهای است که من بکار بردم...»1
مهدی هاشمی پس از برکناری از مسئولیت واحد نهضتها به تاریخ 11 /1 /1362 در «زفره» از توابع قهدریجان در سخنرانی خود میگوید:
«... در بحران جنگ با عراق، در بحران درگیری با آمریکا با ملل منطقه، درحالیکه تنها انقلاب ما نقطه امید ملل است میبینیم یک مشت آدم رمال در حوزه علمیه قم بلند میشوند...»
از آنجا که برخورد احساسی مهدی هاشمی و هتاکی او نسبت به افراد حقوقی و حقیقی با ابقای او در صحنه سیاسی و فرهنگی کشور منافات داشت او، همواره با تمسک جستن به شیوههای غیراخلاقی دیگر چون دروغ، توجیه و حیلهگریهای خاص درصدد بر میآمد که هر از گاهی جعل سخنرانیهای خود را به جریانی مرموز و پشتپرده نسبت دهد. وی در همان زمان که از دبیر وقت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سخنرانیش به رمال یاد میکند در نامهای به او مینویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم
«جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ایدکم الله تعالی
دبیر محترم جامعه برادر عزیز حضرت آیتالله آذری قمی(دام ظله الوارف).
با عرض سلام و تقدیم احترامات فائقه از قرار مسموع خاطر آقایان از نوار منسوب به اینجانب مکدر شده است. ازاینرو لازم دیدم برخی توضیحات را خدمت شما مطرح سازم:
اولاً نوار اینجانب توسط برخی عناصر از خدا بیخبر تحریف شده و در سطح وسیعی منتشر گشته و با تفسیر و تأویلهای غلطی سعی شده در رابطه با آن شایعات بیاساس و جوسازیهای مغرضانه در میان مردم و ارگانها و حوزه علمیه رواج یابد. مقصود من از کلمه فالگیر و رمال که بعضی از عناصر فرصتطلب بهاشتباه آن را بر شخصیتهای علمی و انقلابی و رجال اسلام تطبیق نموده و یک مشت عناصر معلومالحال چون دارودسته... و اذناب آنهاست که با ترفندهای مزورانه میکوشند چهرههای اصیل انقلاب اسلامی را مخدوش نمایند. چگونه میتوان شخصیتهایی که بسیاری از آنان تا دیروز به جرم خط امامی بودن رنج زندان و تبعید را متحمل شده بودند با اینگونه تعبیرات نام برد؟ کسانی که نمیتوان نقش آنان را قبل از انقلاب و پس از پیروزی انکار نمود...
این چه خط مرموزی است که سخنرانی مرا که به مناسبت بسیج نیروها و اعزام به جبهههای جنگ حق و باطل در یکی از مناطق روستایی استان اصفهان ایراد شده اینگونه در سطح کشور با تحریفات موضوعی و همراه با جوسازی پخش و منتشر میسازند؟ و با تلاش پیگیر در دامن زدن به حساسیتها میکوشد تا ثابت کند این سخنرانی در جهت تضعیف روحانیت و دلسرد ساختن رزمندگان ایراد شده است. درحالیکه روح سخنان من پیرامون دو محور کلی زیر است ...
در خاتمه از اینکه شنیدم سخنان من فیالجمله سوءتفاهمی رخ داده تعجب نمودم زیرا در نوار موجود به غیر از مواردی که توسط برخی جریانات فرصتطلب تحریف گشته سخن نگرانکنندهای وجود ندارد...»2
در کنار تضعیف، بایکوت، هتاکی و اهانت نسبت به مراجع تقلید، مدرسین و علما که از خصلتهای بارز همفکران مهدی هاشمی و از شاخصههای بارز این جریان فکری است که در بخش «مهدی هاشمی و روحانیت» به گوشههایی از آن اشاره خواهد شد. اهانت به نظام جمهوری اسلامی و مسئولین از سوی این جریان فکری خاص حاکی از نگرش سیاسی خاص این طیف است که در راستای رسیدن به اهداف سیاسی و حذف رقبای خود به هر شیوه و روش ضد اخلاقی تمسک میجویند. مهدی هاشمی درخصوص شیخ جعفر محمودی3 میگوید:
«... او میگفت این نظام شاه عباس است. نظام صفویه است مثلاً کذاست این را به همه میگفت ...»4
به هنگام بازرسی مأمورین از منزل شیخ جعفر محمودی و کتابخانه سیاسی، وی ضمن توهین به اکثر مقامات مملکتی به مأمورین میگوید:
«... الاغهایی که شما را فرستادند نمیدانند چه میکنند؟» در راستای به تصویر کشاندن ماهیت واقعی این طیف و سوءاستفاده آنان از هر شرایط زمانی و مکانی خاص و نیز اتفاقات جنبیدر جامعه به نفع خود و کوبیدن نظام و رهبری انقلاب باید اذعان داشت که درحالیکه مادر شیخ جعفر محمودی یک هفته قبل از جریان بازرسی خانه او و کتابخانه سیاسی، در بخش سی سی یو بستری بود نامبرده در مجلس ختم مادر خود فریاد میزند: ای مردم [حضرت امام] خمینی مادر مرا کشت...»
مهدی هاشمی در اعترافاتش درخصوص افراد وابسته به بیت آقای منتظری از فردی مرتبط به بیت آقای منتظری نام میبرد که در نشستها و گفتگوهایش چنان به افراد و شخصیتهای نظام هتاکی میکرد که وجودش حتی برای کسی مانند مهدی هاشمی غیر قابل تحمل بوده است:
«... در جریانات خطی نظر به همان روحیه هتاکی که قبلاً گفته شد در انتقاد از حزب جمهوری و بعضی مسئولین و جریانات شنیده میشد که به وضعیت ناهنجاری برخوردهایی میکند که حتی ماها با همه افراطی که داشتیم از استماع اخبار و برخوردهای او مشمئز میشدیم. البته او از وزنه سیاسی فکری اجتماعی محروم بود و بیشتر با حالتی بیگانه و نپخته برخورد میکرد. من شخصاً با او تماس نداشتهام ...»5
سخنرانیها، نوشتهها و اسناد حاکی از این واقعیت است که هیچ یک از مخالفین این طیف چه در حوزه و خارج از آن و چه از مسئولین نظام و غیره از تیر تهمت و هرزگی زبان این باند به اصطلاح آمران به معروف و انقلابیون دو آتشه(!) در امان نبودند تا جایی که میتوان گفت: در نوک حمله این هتاکیها نخست حضرت آیتالله خامنهای و سپس شهید مظلوم دکتر بهشتی(ره) و حجتالاسلام والمسلمین رفسنجانی و مرحوم حاج سید احمد خمینی(ره) قرار داشتند.
بزرگانی که همواره با سعهصدر از کنار بیتقوایی این طیف میگذشتند و حفظ مصالح نظام و دامن زدن به تنشها را یکی از اصول آرامش و امنیت کشور به شمار میآوردند و از حق مسلم دفاع از خود و آبروی خود بزرگوارانه میگذشتند.
در تأمل و تفکر در موضعگیریها و برخوردهای این طیف و نیز بازبینی و بازنگری اسناد بخوبیاین نکته روشن میشود که گذشته از نگاه این طیف به آقای منتظری به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، عدم عفت کلام این طیف حتی بر نام آقای منتظری نیز خط معافیت نکشید هرچند که به قول مهدی هاشمی، وی را به خاطر استفاده از جایگاهش در تحلیلها معاف میکردیم:
«... محمودی که توی این مسایل، خیلی از من غلوش بیشتر بود و بیشتر افراط داشت، آن یک تعبیرات خیلی وقیح و زشتر از من داشت حتی نسبت به آیتالله منتظری که مورد قبولش بود میگفت: اینها یک نیروهایی هستند که از دهات پا شدهاند آمدهاند. روستایی هستند و با همان فکر روستایی میخواهند کشور را اداره کنند. آقای منتظری را میگفت، حالا آقای منتظری برای ما یک محبوبیت خاصی داشت ولو اینکه حالا پوششی هم بود ولی ما در تحلیلهامان آقای منتظری را معاف میکردیم...»6
توضیحات سند:
1. کالبد شکافی انحراف، نوار 7.
2. پرونده مهدی هاشمی،(متفرقات)، ص ۳۸.
3. نامبرده مسئول کتابخانه سیاسی وابسته به طیف مهدی هاشمی و برگزارکننده جلسات بحث و گفتگوی افراد معلومالحال با طلاب حوزه علمیه قم و از همفکران و همراهان مهدی هاشمی است که مدتی قبل درگذشت.
4. پرونده مهدی هاشمی، ص ۶۶.
5. پرونده مهدی هاشمی، ج ۸، ص ۸۳.
6. کالبد شکافی انحراف، نوار ۲.
منبع:
کتاب
بنبست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 150