تاریخ سند: 15 دی 1350
اللّهم انّا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزبها الاسلام واعله
متن سند:
تاریخ:15 /10 /1350
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللّهم انّا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزبها الاسلام واعله
ملت مظلوم و بیپناه ایران که در زیر چکمهی استعمار جهانی (ایادی شاه مزدور) رمقی برایش باقی نمانده این روزها با مصیبتی تازه رو به رو گردید.
حکومت عراق با سیاستی خشن هزاران مسلمان ایرانی مقیم عراق را همراه با صدها تن از علماء به سوی مرزهای ایران روانه ساخت و ضربهای کوبنده بر حوزه علمیه نجف وارد ساخت. این ضایعه مسلمین آگاه و علماء به خصوص مرجع عظیمالشأن جهان تشیع حضرت آیتاله العظمی الخمینی را در اندوهی جدید فرو برد.
آنچه بیش از هر چیز دیگر در این جریان غمانگیز جلب توجه میکند خیمه شب بازیهای شاه سبع خصلت و عوامل بی حیثیت دستگاه سازمان امنیت ایران است این جنایت پیشهگان که دامنشان به خون عزیزترین فرزندان اسلام رنگین است و همچنان با پنجههای پولادین خویش گلوی این ملت مظلوم را میفشارند اکنون به عنوان طرفداران ملت و دلسوزان روحانیت زبان به توضیح حکومت عراق گشوده روباه صفت دم از حریم روحانیت و حقوق ملت میزنند غافل از آن که همه کس جز الاغ آسیابان به خوبی بر حقیقت امر واقف است.
ملت هوشیار ایران در عین حال که مصیبتی سنگین او را غافلگیر کرده با فراست مخصوص این حوادث را به خوبی تجزیه میکند، ستم حکومت عراق را محکوم میکند ولی به جنایت پیشهگان ایران اجازه نمیدهد تا به وسیله آن جنایات بسیار وقیحتر خود را پردهپوشی کنند، از جسارت به حریم روحانیت ایران انزجار میکند اما هرگز حوادث دلخراش مدرسه فیضیه را از یاد نمیبرد، با خشونت عراق نسبت به همکیشان خود سخت مخالف است در عین حال کشتار مغول آسای 15 خرداد و ثمرات تلخ آن پیوسته او را رنج میدهد، اخراج زنان و مردان کهنسال و کودکان خردسال را در هوای سرد زمستان عملی ضد انسانی و منافی حقوق اسلامی میشناسد اما کجا میتواند خاطرهی تلخ و فراموش ناشدنی اخراج روحانیین سر و دست شکسته را از بیمارستانها به امر عمال شاه فراموش کند و بالاخره اگر ملت ایران با یک چشم به مرزهای ایران مینگرد چشم دیگر خود را به شکنجهگاههای سازمان امنیت ایران که در آنها هم اکنون گروهی از عزیزترین فرزندانش تحت غیر انسانی ترین و توصیف ناپذیرترین شکنجهها هستند دوخته است.
کسی نیست به این روباه صفتانی که از دیده اشک تمساح میبارند بگوید اگر سلولهای مغز شاه ایران کمی با مسأله ی ملت و مصالح آن آشنایی داشت میتوانست با مصرف کردن بخشی ناچیز از بودجه کلانی که در جشنهای ضد اسلامی و ضد انسانی 2500 ساله به هدر داد، به بهترین وجه وسائل پذیرایی این میهمانان عزیز را فراهم سازد مگر این نابخرد در آن روزها متوجه رابطهی تیره بین ایران و عراق نبود؟ مگر همان روزها جنگ سرد با شدیدترین وجه بین دولتین جریان نداشت؟ اما شاه جنایت پیشه کجا و مسأله ی ملت و ملیت کجا؟
هم اکنون که بلندگوهای شاه از جسارت حکومت عراق به حریم روحانیت ابراز نگرانی میکنند گذشته از آنکه مرجع عزیز شیعه با دستور آنان در تبعیدگاه به سر میبرد جمع کثیری از علماء مجاهد اسلامی همچون آیتاله طالقانی، آیت اله ربانی شیرازی1، حجت الاسلام حاج شیخ غلامحسین جعفری2، حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی، آقای جعفری گیلانی3 و سید هادی خامنهای4 و... به صف گرفتاران پیشین پیوسته و بدون دلیل در زندانها و تبعیدگاهها و احیانأ شکنجهگاهها به سر میبرند.
از ملت غیور و هوشیار ایران انتظار میرود که به هیچ وجه فریب خیمه شب بازیهای جنایتکاران ایران را نخورند و از فریب خوردن دیگر برادران ایمانی خود نیز جلو گیری کنند و با خلوص نیت و فداکاری بدون آنکه حکومت غارتگر و وابستگانش را واسطه قرار دهند - در حد و امکان وسائل رفاه و آسایش عموم برادران مسلمان خویش را فراهم نمایند.
درود بر حقیقت جویان و آزادی طلبان جهان- سلام بر قهرمانان جوان و مجاهد و آزاده ایران
نفرین بر قلندرهای متجاوز و زورگوی جهان - مرگ بر شاه ریاکار ناشناس ایران
مسلمانان آگاه ایران
توضیحات سند:
1. آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازى، فرزند بمانعلی در 1301 هـ ش در شیراز متولد شد. پس از طى مقدمات علوم و معارف دینى در 1327 به قم عزیمت کرد و در درس آیات عظام سید حسین بروجردى و مجاهدى شرکت کرد تا به درجه اجتهاد رسید. آیتاللّه ربانى شیرازی از سال 1320 فعالیت سیاسى خود را آغاز کرد و به عضویت حزب برادران جنوب به رهبرى آیتاله سید نورالدین شیرازى در آمد. در آن سالها مبارزهاى سخت را علیه فرق منحرف صوفیه، بابیه و بهائیه شروع کرد که در اثر آن تنها در سروستان 80 نفر به دین اسلام گرویدند و تا 1325 ش عضو این حزب بود. پس از رحلت آیتاللّه بروجردى وى اولین کسى بود که مرجعیت و زعامیت سیاسى و دینى امام خمینى (ره) را مطرح کرد. در فاصله 1342 تا 1357 بارها دستگیر و به زندان افتاد و سالهاى طولانى را در زندانهاى رژیم سپرى کرد و یا در شهر فیروزآباد، کاشمر، سردشت و جیرفت تبعید بود. بیشتر اعلامیههایى که در فاصله 42 تا 57 به اسم حوزه علمیه قم منتشر گشت به وسیله ایشان نوشته شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى نماینده حضرت امام (ره) در استان فارس و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان قانون اساسى بود. همچنین از طرف امام به عنوان عضو فقهاى شوراى نگهبان منصوب شد. در 16 فروردین 1360 توسط گروه فرقان مورد سوءقصد قرار گرفت و خوشبختانه جان سالم بدر برد. اما در 17 اسفند همان سال هنگامى که براى شرکت در جلسه شوراى نگهبان از شیراز عازم تهران بود دچار سانحه مشکوک رانندگى گردید و به لقاءاللّه پیوست. وى صاحب آثار و تألیفاتى نیز بود. از جمله 16 جلد تعلیقات بر وسائلالشیعه و نیز تعلیقات بر بحارالانوار و غیره....
رک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاج شیخ عبدالکریم ربانی شیرازی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی،1379
2.آیتالله غلامحسین جعفرى همدانى، فرزند محمدتقى در سال 1281ﻫ ش در یکى از روستاهاى همدان به دنیا آمد. وى در 1297 براى تحصیل علوم دینى به همدان رفت و از آنجا در 1302 براى ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد. سه سال بعد به نجف رفت و به مدت 23 سال در حوزه علمیه نجف مشغول تحصیل بود و از درس آیات عظام میرزاابوالحسن مشکینى، سید ابوالحسن اصفهانى، ضیاءالدین عراقى، شیخ محمدحسین کمپانى اصفهانى و سید محمدحسین نائینى بهرهمند شد. در 1328 به ایران بازگشت و در تهران اقامت گزید و در یکى از شبستانهاى مسجد جامع تهران به اقامه جماعت و تبلیغ و نشر احکام دینى همت گماشت. وى از سال 1343 مبارزه با رژیم را آغاز کرد و بارها در مسجدش علیه رژیم پهلوى سخن گفت و یا مبارزان را براى ایراد-سخنرانىهاى سیاسى به آن مسجد دعوت کرد. ایشان چندین مرتبه دستگیر و مدتى در زندانهاى رژیم شاه بود. آیتاللّه جعفرى همدانى در آبان 1374 دارفانى را وداع گفت.
3. حجتالاسلام محمد جعفری گیلانی در ۱۳۱۸ ﻫ ش به دنیا آمد پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در علوم دینی به قم مهاجرت کرد. در 1340 دوره سطح را به پایان رساند و به درس خارج فقه و اصول حضرت امام ( ره) حاضر شد و در مبارزه با رژیم پهلوی به استادش تأسی جست. اولین بار در 1342 ش دستگیر و پس از تحمل شکنجههای فراوان آزاد گردید. وی چندین بار به اتهام براندازی حکومت دستگیر شکنجه و زندانی شد. مدتی نیز در بلوچستان تبعید بود. وی در آستانه پیروزی انقلاب بعد از یک دوره ۲ ساله از زندان آزاد و در انتخابات میان دوره ای اولین دوره مجلس شورای اسلامی از حوضه انتخابیه لنگرود انتخاب شد.
4. حجتالاسلام سید هادى حسینى خامنهاى، فرزند سیّد جواد در سال 1326 ﻫ ش در شهر مشهد به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات دوره ابتدائى، به حوزه علمیه مشهد وارد شد و همزمان، تحصیل در دوره متوسطه را نیز ادامه داد. قسمتى از ادبیات و منطق و اصول را نزد، صالحى و حاج سیّداحمد مدرس یزدى خواند و سطوح عالى فقه و اصول را، نزد پدر و آیات عظام ابوالحسن شیرازى، شیخ عبدالنبى کجورى و شیخ یعقوب واعظى فرا گرفت و در درس خارج فقه و اصول آیتاللّه العظمى میلانى، حاضر شد. هادى خامنهاى، فعالیّت سیاسى خود را از آغاز انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى در سال 1341 شروع کرد. وی در سال 1344، با همکارى آیتاللّه ربانى شیرازى، حرکت سیاسى ـ مذهبى طلاب مشهد را، با تشکیل مراسم دعاى توسل و تجلیل از مقام حضرت امام (ره) سازماندهى کرد و چند روز بعد توسط ساواک، دستگیر و مدّت یک ماه و نیم زندانى شد. در سال 1348 وارد دانشگاه مشهد شد، اما در سال 1350 توسط ساواک از تحصیل در دانشگاه منع و در همان سال به اتهام توزیع کتاب ولایت فقیه و نیز اعلامیههاى حضرت امام، دستگیر و مدّت یک سال به زندان افتاد. در سال 1353 دوباره دستگیر و پس از 6 ماه بازجوئى و شکنجه، به مدّت 5 /3 سال زندان محکوم شد.
وى پس از پیروزى انقلاب، در دورههاى اول، سوم و ششم، نماینده مجلس شوراى اسلامى بود و در سال 1368 از سوى حضرت امام به عضویت شوراى بازنگرى قانون اساسى برگزیده شد. وی مدّتى نیز روزنامه جهان اسلام را منتشر کرد.
جهان اسلام، شماره 136، 26 آبان 1370، ص 3
مجله دانشگاه انقلاب، شماره 34، فروردین 1363، ص 58
.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 1 صفحه 432