صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 19 مرداد 1348


متن سند:

از : 233 به : 316 شماره : 60882 /233 برابر خبر واصله : در چندی پیش چند نفر پیش خمینی می روند و سراغ فرزند وی را به نام مصطفی که وی نیز معمم است می گیرند خمینی اظهار می دارد که مصطفی در کوفه است و قرار ملاقات برای ساعت 1200 روز بعد می گذارند و سپس سراغ پسرش فرستاده و به وی اظهار می دارد که مصطفی اینجا تهران نیست که در قزل قلعه احترام بگذارند و پذیرایی کنند اینجا شلاق است و شکنجه سپس در ساعت 1200 روز موعود دو نفر می آیند و مصطفی را می برند1 گویا مصطفی را پیش احمد حسن البکر می برند احمد حسن البکر پس از احترام زیاد به مصطفی به وی اظهار می دارد که ما چندین بار از پدر شما خواستیم که به نفع دولت عراق و برعلیه کشور شاهنشاهی ایران اقداماتی معمول دارد و هر بار از این امر شانه خالی کرده اند شما از پدرتان بخواهید که در تأمین نظر ما اقدام نماید مصطفی اظهار می دارد که من به هیچ وجه اجازه ندارم که از طرف پدرم به شما قولی بدهم و تصور می کنم حرف ایشان همان حرف اولی باشد و سپس از پیش احمد حسن البکر مرخص می شود.
آقای اوانی بهره برداری شود.
20 /5 در پرونده مصطفی خمینی بایگانی شود.
اوانی 22 /5 در ساعت 1230 روز 20 /5 سال 48 به بخش 316 واصل گردید.

توضیحات سند:

1ـ دیدار شهید مصطفی خمینی با آقای حکیم که در تاریخ 20 /3 /1348 که تنها یک روز از بازگرداندن آقای حکیم از بغداد، می گذشت ـ صورت گرفت اثر شایانی در محافل روحانی نجف داشت و در برابر، رژیم بعثی عراق را سخت خشمگین و نگران کرد و به واکنش سریع و غیرعادی واداشت.
لازم به توضیح است.
در روز 21 /3 /1348 رئیس سازمان به اصطلاح امنیت و فرماندار نجف اشرف به حضور امام رسیدند و اظهار داشتند که «از شورای فرماندهی انقلاب مأموریت دارند که آقای سیدمصطفی را به بغداد اعزام کنند و برای انجام این مأموریت از حضور شما اجازه می خواهند!» امام پاسخ داد: «اگر اعزام او به بغداد منوط به اجازه من است، من هرگز چنین اجازه ای نمی دهم و اگر مأمور به جلب او هستید که خود می دانید» (نزدیک به این مضمون)، آن گاه که مقامات مزبور مأموریت خود را در جلب او به بغداد به طور ضمنی اعلام کردند، امام او را به حضور طلبید و از جریان آگاه ساخت.
در ساعت 8 صبح آن روز حاج سیدمصطفی خمینی، همراه چند تن از مقامات به اصطلاح امنیتی عراق به بغداد گسیل شد و لحظه ای نگذشت که خبر آن در حوزه علمیه نجف انعکاس یافت و نگرانی شدیدی در مجامع روحانی بوجود آورد.
(نهضت امام خمینی، ج 2، ص 573)

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 269

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.