تاریخ سند: 29 بهمن 1356
متن سند:
از : زاهدان
شماره : 1006
ساعت 1815روز 28 /11 /2536 [1356] شخصی به نام سید علی موسوی فخر به دستور حاج محمد کفعمی خراسانی پیشنماز مسجد جامع شهرستان زاهدان وسیله میکروفن مسجد به اهالی ابلاغ مینماید که به مناسبت چهلمین روز درگذشت کشتهشدگان قم، روز 29 /11 /2536 [1356] نماز برگزار نمیشود و مغازهها نیز بسته خواهد بود.
روز جاری (29 /11 /2536 [1356]) پیشنماز فوقالذکر در مسجد حضور نیافته و نماز جماعت برگزار نگردید ولی کلیه مغازهها طبق معمول باز و وضعیت عادی است.
ارزیابی: خبر صحت دارد.
گیرندگان : دفتر ویژه اطلاعات1، سب 2، کمیته مشترک ضد خرابکاری2
آقای کنونی 3 /12
بایگانی شود کنونی 18 /1 /37 [1357]
129321 – 312
توضیحات سند:
1.
فردوست نحوه تشکیل دفتر ویژه اطلاعات در ایران را چنین تشریح می کند:
«در دوران محمد رضا، فقط و فقط با حمایت سفارت های انگلیس و آمریکا بود که افراد می توانستند به مقامات مهم برسند.
این امر نه تنها در مورد من بلکه در مورد همه کسانی که مشاغل و پست های درجه اول را در اختیار داشتند، صادق است.
فردای روزی که به دستور محمدرضا با شاپور جی مرتبط شدم، با هواپیما به مقصد لندن پرواز کردم.
شاپور جی هیچ آدرس و امکان تماسی در اختیارم نگذاشت و گفت که خود آنها مرا پیدا خواهند کرد.
او تنها از شماره پروازم اطلاع داشت.
در فرودگاه لندن نزدیک باجه پاسپورت، فرد مسنی مستقیم به طرف من آمد و پرسید: سرهنگ فردوست؟ گفتم بله! خود را به عنوان میهماندار من در مدت اقامتم معرفی کرد.
بعد فهمیدم که وی کارمند بازنشسته M I-6 است و از او برای این نوع کارها استفاده می کنند.
او مرا با تشریفات، سریع از فرودگاه خارج کرد و به هتل درجه یکی برد که پشت دیوار یک کاخ واقع بود و کلید اتاق را به دستم داد.
آموزش من توسط سه استاد بود که هریک، یک روز می آمدند و دنباله درس را می گرفتند.
هر سه فارسی می دانستند و یکی که فارسی کم می دانست، با خود مترجم می آورد.
روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل بود و پنج روز در هفته صبح و بعد از ظهر کلاس داشتم.
من حدود ده جزوه یادداشت برداری کردم که اجازه بردن آن با خودم را ندادند.
بعدها در تهران این جزوه ها توسط شاپور جی به من تحویل شد.
پس از پایان تدریس این سه استاد، دو استاد دعوتی تدریس را شروع کردند، که یکی متخصص کمونیسم بود و دیگری متخصص مسائل اقتصاد ایران.
استاد متخصص کمونیسم فرد بسیار با سوادی بود و می گفتند جزء معدود متخصصینی است که در جهان وجود دارد.
استاد دعوتی دوم، متخصص مسائل ایران بود.
ظاهر و رفتار او نشان می داد که یک شخصیت دانشگاهی است و از ایران شناسان انگلیسی می باشد.
»
فردوست در ادامه می گوید : «علاوه بر آموزش، در یکی از روزها مرا به بایگانی راکدی که در عمق 50 - 40 متری زمین قرار داشت بردند.
سیستم بایگانی به نحوی بود که هر چه می خواستند فوراً حاضر می شد و فقط کافی بود به مسئول مربوطه گفته شود...
با کمال تعجب، شاپور جی را در آنجا دیدم.
شاپور جی توضیح داد که در مورد تمام کشورهای جهان و خود انگلستان از تاریخی که سندی موجود بوده، فیلم و مدارک در این باره جمع شده و مدارک فقط جنبه اطلاعاتی و سیاسی نداشته و جنبه تاریخی نیز دارد.
در مورد ایران گفت که از زمان شاه عباس هر مدرکی بخواهی موجود است و سپس گفت : آیا می خواهی فیلم هایی از رضا، بسیار قبل از سلطنت او و پس از سلطنتش و فیلم طفولیت و زندگی محمد رضا را ببینی؟ ابراز تمایل کردم.
شاپور جی روی پرده سینما به نمایش تصاویری از زندگی رضا شاه پرداخت؛ از موقعی که یک قزاق ساده بود و به تدریج ترفیع گرفت و فیلم های نایاب و بکری از دوران سلطنت او که هر یک مربوط به دورانی از تاریخ او بود و نمونه هایی از خط وی و قراردادهای مهمی که بسته بود، به من نشان داد.
به هر حال پس از پایان فیلم رضا شاه، خواستم که فیلم محمدرضا را نشان دهد.
شاپور، با وجودی که خودش پیشنهاد کرده بود، گفت : «فکر می کنم زود است! » پس از پایان دروس شفاهی، مدت 48 ساعت در حوالی بندر پلیموت (جنوب انگلستان که مرکز اصلی نیروی دریایی است) آموزش عملی دیدم.
یک آموزش عملی راجع به انواع تخریب ها، آتش زا و انفجاری، مانند پرتاب با وسایل مختلف (نارنجک های آتش زا و انفجاری) که در محوطه وسیع و دارای سنگرهای عمیق صورت گرفت.
سپس انفجار روی موتورهای بزرگ فولادی انجام شد.
موتورهای بلااستفاده زیادی وجود داشت که پس از انفجار، دیگر به درد نمی خورد.
این درس عملی در دو جلسه و هر جلسه حدود دو ساعت به طول انجامید.
یک جلسه نیز با فرد دیگری آموزش دیدم که او فقط انواع سلاح های دوربین دار بسیار دقیق را نشان می داد.
آنها را باز می کرد و خصوصیات هر یک را می گفت و سپس توضیح می داد: «این سلاح را به دست یک تیرانداز ماهر که در اینجا تعلیم می بیند می دهیم، فردی که سرویس باید از او استفاده کند را در اینجا آموزش می دهیم.
سپس هرگاه تصمیم به ترور شخصیتی گرفته شود، او هرقدر هم محافظ داشته باشد در امان نیست!...
مشخص بود که در این مکان افراد زیادی از نقاط مختلف دنیا آموزش می بینند و برای عملیات ترور و خرابکاری اعزام می شوند و یا به کشور خود باز می گردند و منتظر زمانی می شوند که به آنها دستور عملیات برسد.
ممکن است این انتظار بسیار طولانی باشد.
در بازگشت به تهران، از محمدرضا وقت ملاقات خواستم، بلافاصله [اجازه] داد.
راجع به دوره آموزش کلیات را گفتم و توضیح دادم که همه چیز را یاد دادند و خیلی هم احترام کردند.
گفت : «موظفند.
از این کشور خیلی استفاده می برند!» سپس گفت : «هر چه برای تشکیل دفتر خواسته اید تصویب کرده ام».
من [برای ایجاد دفتر ویژه اطلاعات] طبق الگوی انگلستان، به سازماندهی پرداختم.
به افسران منتخب خود آموزش کامل دادم.
وسایل کار آماده شد و چون فشرده کار شد، پس از سه ماه «دفتر ویژه اطلاعات» شروع به کار نمود.
»
پس از آن فردوست بنا به دعوت انگلیسی ها و برای تکمیل آموخته های خود، طی سال های 1338 تا 1342 جهت فراگیری آموزش های مختلف، سه دوره آموزشی دیگر نیز توسط اینتلیجنس سرویس در انگلستان دیده است که عبارتند از :
1 - آموزش سازماندهی «دفتر ویژه»
2 ـ آموزش تلخیص و ارزیابی خبر
3 ـ آموزش حفاظت
4 ـ آموزش تحقیق
5 ـ گزارش نویسی
6 ـ آموزش شبکه های پنهانی
7 ـ آموزش استخدام و عضویابی
8 ـ آموزش اطلاعات و ضد اطلاعات
9 ـ آموزش ضد براندازی
10 ـ آموزش جنگ روانی شورای عالی هماهنگی در انگلستان مرکز اطلاعاتی کشور همان J.
I.
C و ارگان ادارهکننده آن«دفتر ویژه» (اسپیشل بورو) است.
فردوست در بازگشت به ایران سیستم فوق را برای محمدرضا توضیح می دهد و طبق آن در ایران «شورای هماهنگی» (مشابه J.
I.
C ) و «دفتر ویژه اطلاعات» (مشابه «اسپیشل بورو») ایجاد می شود که خود او به عنوان رئیس «دفتر ویژه اطلاعات» انتخاب شده و دبیر «شورای عالی هماهنگی» نیز می گردد.
فردوست طبق الگوی انگلیس، ظاهراً ارگان مشابه «کمیته مشترک اطلاعاتـی» J.
I.
C را نیز با نام «شـورای امنیت کشـور» تشکیل می دهد و با تصویب محمدرضا مقرر می شود که جلسات آن به طور هفتگی در ساختمانی درون محوطه کاخ مرمر، که آن را محل کار اداره دوم ارتش کرده بود، تشکیل شود.
محمدرضا شرکت وزراء را در ارگان فوق منع کرده و اولین جلسات با ترکیب زیر تشکیل می شود :
1 - رئیس اداره دوم ارتش
2 - رئیس ساواک
3 - رئیس شهربانی کل کشور
4 - فرمانده ژاندارمری کل کشور
5 - رئیس«دفتر ویژه اطلاعات» و دبیر شورا
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد حسین فردوست) مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، (برگرفته از صفحات 389 تا 393).
2.
کمیته مشترک ضد خرابکاری در پی اوجگیری مبارزات ملّت مسلمان ایران و مستأصل شدن رژیم شاه برای مقابله با آنها کمیته مشترک ضد خرابکاری متشکل از ساواک، شهربانی تأسیس شد که بصورت ضربتی با افرادی که در مقابل رژیم شاه ایستادهاند برخورد کند.
این کمیته دارای اختیارات وسیعی بود که سران آن را قادر به دستگیری، بازداشت و شکنجه مبارزان در حدّ بسیار زیاد مینمود.
در حقیقت این کمیته بازوی اجرایی ساواک بود.
منبع:
کتاب
آیتالله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 277