تاریخ سند: 27 آبان 1349
موضوع: سخنرانی عبدالرضا حجازی در مسجد ارک
متن سند:
به: 316 شماره: 64987 /20 ه 3
از: 20 ه 3
روز پنجشنبه 21 آبان سید عبدالرضا حجازی در مسجد ارک به منبر رفته و درباره حکمت و فضیلت آمدن پیامبران گفت:
در میان هر قوم و ملتی بد و خوب هست و آنهایی که خوبند تربیت شده مکتب انبیا میباشند مسلمان خوب با فضیلت از مکتب اسلام درس نیکوکاری فراگرفته مسیحی خوب از عیسی درس اخلاق آموخته و یا زرتشتی خوب از زرتشت فضیلت بهره برده ولی البته من در میان یهودیان آدم خوبی ندیدهام اگر شماها سراغ دارید به من هم اطلاع دهید اما به هر حال نمیتوان منکر شد که اصلاً نیست و اکنون هم ما یهودیان را نفرین می کنیم چون با مسلمین در جنگ هستند.
ناطق در دنباله بیانات خود اظهار داشت عدهای از جوانان ما عجیب غرب زده شده و درباره اروپاییان عقده حقارت نشان میدهند.
جوانان عزیز بروید قدری هم مطالعه و بررسی و تحقیق بنمایید علمای خود اروپا معترفند که زیربنای فرهنگ آنان از برکت اسلام است و از روزی که اسلام به اروپا آمد اروپائیان پیشرفت کردند.
حالا جوان ایرانی ملیت و دین و مذهب خود را زیر پا گذارده اما اگر یک اروپایی بگوید نماز بخوان میخواند بدتر از آن اینست که جوانان سوغاتی که از خارج میآورند دختران هرزه ولگرد و بیاصل و نسب خارجی است که در کارخانه واکسنسازی ظرفشوی بودهاند یا آنکه با موی سر ژولیده در حالیکه یک پلاسی به دوش انداخته برمیگردند و میگویند در اروپا و آمریکا هیپیها1 بر علیه مادیات قیام نمودهاند ما هم از آنها پیروی میکنیم این بدبختی است برای جوان ایرانی که تا این اندازه خود را در برابر اروپاییان ضعیف و حقیر نشان دهد.
نظریه شنبه: شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: یکشنبه نظری ندارد.
سیادت
نظریه چهارشنبه: نظری ندارد.
نگهبان
بخش 3 پهلوان اداره کل سوم
26 /8 /49 26 /1 /49
توضیحات سند:
1ـ هیپیها (hipi)، نام عمومی جوانانی که به صورت نامنظم تلاش میکنند تا خود را از نظم اجتماعی استقرار یافته خارج سازند.
این اصطلاح در اواسط دهۀ 1960 در آمریکا پیدا شد.
بیشتر کسانی که زندگی هیپیگرانه را پذیرفتند از طبقات بالا و متوسط اجتماع بودند.
پدیدۀ هیپیگری شورشی بر ضد نهادهای اساسی اجتماع بود، هیپیها میکوشیدند تا با استعمال داروهای مخدّر و مکیّف از دریافت ارزشها و هدفهای اجتماعی و پایبندی به آنها خود را دور نگاه دارند.
داروهایی که به کار میبردند ماریجوانا و ال.
اس.
دی.
و حتی هروئین بود، ولی این داروهای اعتیادآور عموماً ممنوع شده است.
دو مرکز عمدۀ هیپیها در آمریکا، یکی در نزدیکی سان فرانسیسکو و دیگری در نزدیکی نیویورک است.
حدود نیمی از هیپیها را «نوچهها» تشکیل میدادند که قصد فرار از اجتماع داشتند و به صورت غیر رسمی از گوروها تعلیم میگرفتند.
بسیاری از ایشان مدتی زندگی هیپیگری را میآزمودند و سپس از آن دست میکشیدند.
گروه سوم هیپیها نوجوانان زیر 20 سال بودند که فلسفه اصیل و مستقلی برای خود نداشتند و تنها به آن دلخوش بودند که لباسهای عجیب و غریب بپوشند و با استعمال دارو به عوالم دیگر بروند و بر ضد نهادهای اجتماعی و اخلاق قیام کنند.
فلسفۀ هیپی: هیپیها نهادهای اساسی دولت و خانواده را طرد کردند، و همچنین با نظامهای اقتصادی و دینی و تربیتی جامعۀ جدید مخالف بودند.
حکومت مرسوم را ظالمانه میدانستند.
انحصار زن و شوهر را به یکدیگر قدیمی و خرافی میدانستند و به نوعی از ازدواج دستهجمعی با آزادی فراوان در روابط جنسی معتقد بودند.
زندگی اقتصادی را چنان میخواستند که هر کسی برای تهیه خوراک خود شخصاً کشت کند و لباس خود را خود فراهم آورد و به جای معامله با پول معاملۀ جنس به جنس رواج یابد.
از دینهای یهودی و مسیحی روگردان میشدند و به دینها و فلسفههای شرقی روی میآوردند.
تعلیم و تربیت رسمی را نیز منکر بودند و آن را مایۀ ربودن عقل میدانستند.
به طور کلی، هیپیها مشتاق آزادی شخصی بیشتر بودند و میگفتند که انسان باید از حالت بینام و نشان (ماشین مانند یا «مجسمۀ مومی») که در جامعه دارد بیرون بیاید و جامعهای طبیعیتر و بهتر بسازد.
معتقد بودند که جامعه «غیر انسانی» شده است.
(دایره المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، جلد دوم، صفحه 3331، انتشارات امیر کبیر، چاپ دوم سال 1381)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 374