موضوع : دکتر شاهپور بختیار
متن سند:
محترما معروض می دارد.
غیرنظامی نامبرده بالا یکی از عناصر باسابقه و مسئولیت دار حزب ایران و
جبهه ملی به علت این که برخلاف تصمیم دولت و اعلامیه شهربانی کل کشور دایر
بر ممنوع بودن هرگونه اجتماع و تظاهرات و شرکت در مراسم مربوط به روز سی
تیرماه 1340 رفتار کرده و به اتفاق چند نفر از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی
عصر روز پنجشنبه
29 /4 /40 جهت شرکت در
مراسم مخصوص به
ابن بابویه رفت و پس از
ملاقات با چند نفر از افراد
سرشناس دیگر جبهه
مراجعت می نماید از طرف
مقامات انتظامی جلب و به
موجب قرار صادره از طرف
بازپرس شعبه 7 دادستانی
ارتش در زندان موقت
شهربانی بازداشت گردیده و
چون متهم به قرار بازداشت
صادره اعتراض نموده بود
پرونده امر جهت اقدام
قانونی به دادستانی ارتش
ایفاد و در نتیجه طبق رای شماره 76 دادگاه عادی شماره 3 اداره دادرسی ارتش
قرار صادره از طرف بازپرس مورد تایید قرار گرفته و مراتب به متهم اطلاع داده
شده و بازجویی تکمیلی از نامبرده معمول گردید.
اینک نتیجه تحقیقات معموله به
شرح زیر به استحضار عالی می رسد:
الف.
مشخصات و هویت متهم
نام شاهپور فرزند محمدرضا (سردار فاتح) شهرت بختیار دارای شناسنامه
شماره 8334 صادره از بخش 1 اصفهان متأهل دارای چهار فرزند مذهب
مسلمان تابع دولت ایران متولد سال 1293 شغل مدیر شرکت مقاطعه کاری
هامون ساکن شمیران رستم آباد بالا.
ب.
خلاصه سوابق متهم.
متهم یک بار در بهمن ماه سال 1332 به مدت یک ماه به اتهام فعالیت مضره بر
علیه دولت بازداشت و دفعه دیگر در شهریور ماه 1333 به اتهام اقدام بر علیه
امنیت کشور و اهانت به مقام سلطنت بازداشت و تحت پیگرد قانونی واقع و به
مدت 3 سال زندان محکوم گردیده است.
ج.
خلاصه اظهارات و
اعترافات.
اعترافات متهم را می توان
تحت عناوین زیر خلاصه
نمود.
1ـ وضع حزبی و عقاید
شخص متهم.
نامبرده اعتراف دارد که در
سال 1329 وارد حزب ایران
شده و در آن حزب به
عضویت کمیته مرکزی و
بالاخره دبیری کمیته
منصوب گردیده و در تیر ماه
1339 که حزب ایران به
جبهه ملی ملحق شد نامبرده
نیز عضویت جبهه مزبور را
اختیار کرده و علاوه بر عضویت شورای مرکزی مسئول و سرپرست کمیته
دانشجویان دانشگاه وابسته به جبهه ملی بیان داشته است.
2ـ تشکیلات جبهه ملی.
متهم معترف است که جبهه ملی دارای یک شورای مرکزی می باشد که فعلاً (33)
نفر عضو دارد که در بین آنها 8 تا 9 نفر منجمله افراد نامبرده زیر عضو حزب ایران
می باشند.
اللهیار صالح، باقر کاظمی رئیس شورای مرکزی.
مهندس حسیبی، دکتر سنجابی
مهندس حق شناس، اصغر پارسا، ادیب برومند، خود متهم.
ضمنا آقایان اللهیار
صالح، دکتر سنجابی و متهم عضو کمیته اجرائیه جبهه نیز می باشند.
3ـ کمیته دانشجویان وابسته به جبهه ملی.
متهم نامبرده اعتراف دارد که کمیته فعلی دانشجویان وابسته به جبهه ملی از 7 نفر
تشکیل شده ولی چون سال تحصیلی به پایان رسیده و عده ای فارغ التحصیل
شده اند ترکیب بعدی آن معلوم نیست.
دانشکده های بزرگ مانند فنی و پزشکی
هر یک دارای یک نماینده در کمیته می باشند ولی دانشکده های کوچک مانند
دامپزشکی با یک دانشکده
دیگر مجموعا یک نماینده
دارند.
متهم از اعضای فعلی کمیته
دانشجویان اشخاص زیر را
معرفی نموده است.
یحیی زاده.
جفرودی.
زرکشوری.
صباغیان.
4ـ کمیته تبلیغات و
انتشارات.
نامبرده اعتراف نموده است
که کمیته تبلیغات و
انتشارات جبهه ملی تحت
مسئولیت کشاورز صدر و
عضویت داریوش فروهر و
کریم آبادی و چند نفر دیگر
اداره می شود ولی چون موضوع آن مربوط به متهم نیست از جزئیات امر اطلاعی
ندارد.
5ـ مقاصد و هدف جبهه ملی.
نامبرده در اعترافات خود چنین بیان داشته است.
به طور کلی ظرف سال گذشته می توان گفت که جبهه ملی خواستار اجرای قانون
بوده است و فعالیت های عمده او صرف نظر از تشکیلات و گسترش خود مبارزه
برای آزادی انتخابات در زمان حکومت دکتر اقبال مبارزه برای اجرای قانون
صحیح انتخابات در زمان حکومت آقای شریف امامی1 و صدور اعلامیه ها و
نشریات حاکی از اطاعت قانون و احترام به قانون اساسی و اعتراض به تعطیل
مشروطیت و احتراز از پیوستگی و تفاهم با سایر دستجات غیرملی و آنهایی که
از خارج از مرزهای کشور الهام می گیرند بوده است.
6ـ جبهه ملی و سی تیر.
خلاصه اعترافات و اظهارات متهم درباره تظاهرات و اقدامات و فعالیت های
جبهه ملی به مناسبت روز سی تیر در تیرماه 1340 بدین شرح است.
مقدمتا این که روز سی تیر بر
طبق قانون موشح
اعلیحضرت همایونی روز
قیام ملی و تعطیل عمومی
است.
جبهه ملی از این
فرصت استفاده کرد که بار
دیگر روح شهدای سی تیر
که دنباله کار بنیان گزاری
مشروطه بوده گرامی دارد به
علاوه به آقای نخست وزیر
بار دیگر یادآور شود که
مشروطیت تعطیل بردار
نیست.
موضوع تقاضای
میتینگ در جلالیه بود.
هیئت اجرائیه تقریبا در
ساعت 10 صبح روز 28
تیرماه گذشته تشکیل جلسه داد و تصمیم گرفته شد با آقای نخست وزیر تماس
گرفته و ملاقات نمایند ولی موفقیت حاصل نشد ناچار تلگرافی به ایشان مخابره
شد که تا بعدازظهر روز 29 تیر پاسخی دریافت نگردید.
جبهه ملی تظاهرات در ابن بابویه را ممنوع کرده بود و فقط به افراد سرشناس
اجازه رفتن به ابن بابویه و خواندن فاتحه و برگشتن داده شده بود.
متهم به اتفاق باقر کاظمی و کشاورز صدر به آن محل رفته و در بین راه چند نفر از
افراد سرشناس جبهه را ملاقات می نمایند.
متهم در برابر این سؤال که چرا با وجود دستور دولت و اعلامیه شهربانی کل
کشور مبنی بر ممنوعیت هرگونه اجتماع و تظاهر نامبرده به اتفاق چند نفر دیگر
به ابن بابویه رفته و مردم را تحریک و تحریص به تظاهر و اخلال نظم عمومی و
برهم زدن امنیت کشور نموده چنین بیان داشته است.
دستور رئیس شهربانی یا نخست وزیر نمی توان ناقض قانون اساسی و اعلامیه
جهانی حقوق بشر که به تصویب مجلسین رسیده باشد مصالح عالیه کشور قبل از
هر چیز اجرای قانون مملکت است نه اراده فلان نخست وزیر و میل فلان رئیس
شهربانی ما ایمان و قدرتی را
در خود و مردم این مملکت
می بینیم که امنیت و آرامش
را حفظ کند.
دولت که از نیروی عظیم و
متشکل جبهه ملی برخوردار
نیست این موضوعات را
بهانه می نماید و همه روز به
نام حفظ آرامش قانون و
مشروطیت را زیرپا
می گذارد.
متهم در جای دیگر نوشته
است :
دولتی که می خواست با
تصویب نامه قانون انتخابات
را عوض کند دولتی که
می گوید پارلمان لازم نیست و اصلاحات را خودم بدون مجلس شروع می کنم یا
دیکتاتوری است (که دولت فعلی خود را متکی به مردم می داند؟) یا مردم این
مملکت را نادان تر از آن که هستند به حساب آورده است.
در هر صورت خود
دولت گفت میتینگ آزاد است ...
...
این کار را هم یک مرتبه قبول کرد بعد از نظم و
آرامش ملت و نظم و انضباط و رشد آن ...
...
متوحش شد دید جبهه ملی 85
درصد مردم تهران را موافق خود دارد متوسل به اعلامیه های بی امضا و
گزارشهای پوچ شد و خلاصه همان راهی را رفت که دکتر اقبال و شریف امامی
رفتند یعنی به جنگ قانون به جنگ حق و به جنگ ملت.
دولتی که معتقد به مشروطه و مجلس نیست چگونه می تواند جز قانون شکنی و
زورگویی کاری بکند.
جبهه ملی با اسلحه قانون و متکی به عناصر ملی با نظم
وآرامش راه خود را خواهد پیمود.
د ـ نظریه.
متهم فردی است جاه طلب و ماجراجو و با داشتن مسئولیت های مهم در حزب
ایران و جبهه به اصطلاح ملی هرگونه اقدامات معموله از طرف آن جبهه را بر علیه
دولت فعلی قانونی دانسته و
اولین هدفش احراز مقام
نمایندگی مجلس شورای
ملی و هدف نهایی از افتادن
حکومت در دست اعضای
شورای مرکزی جبهه ملی
می باشد و بس.
با عرض مراتب بالا بدین
وسیله تعداد شش برگ
بازجویی های تکمیل از
نامبرده جهت مزید
استحضار و صدور هرگونه
اوامر مقتضی به پیوست
تقدیم می گردد.
موکول به
اوامر عالی است.
میرفخرایی 16 /6 /40
توضیحات سند:
1ـ جعفر شریف امامی فرزند
حاج محمدحسین نظام الاسلام،
در 27 خرداد 1291 ش در
تهران متولد شد.
پدر او، از
روحانیون تهران در دوران
متأخر قاجاریه بود که از
ناصرالدین شاه لقب
«معتمدالشریعه» و از
مظفرالدینشاه لقب «نظام
الاسلام» دریافت داشت.
جعفر
شریف امامی تحصیلات
متوسطه را در تهران به پایان
رسانید و برای ادامه تحصیل به
سوئد و آلمان رفت و در این
کشور آخرین مدرک تحصیلی
خود را در رشته برق کسب نمود.
او در ایران، در راه آهن دولتی
شاغل بود و به معاونت این
سازمان رسید.
در سال 1324 به
مدیرعاملی بنگاه آبیاری رسید.
در تیر و اسفند 1329 در دولت
رزم آرا به وزارت راه رسید،
جعفر شریف امامی در دولت
سپهبد فضل اللّه زاهدی مدیریت
عامل سازمان برنامه را به دست
گرفت و در سال 1333 به
سناتوری تهران انتخاب شد.
شریف امامی در دولت دکتر
منوچهر اقبال وزیر صنایع و
معادن شد و در شهریور 1339
به نخست وزیری رسید.
دولت
مستعجل شریف امامی ثمره یک
دوره تنشهای جدّی در روابط
ایران و آمریکا بود.
تشدید
فعالیت جناحهای وابسته به
«حزب دمکرات» آمریکا در
ایران به اعتصاب معلمین و
شهادت دکتر ابوالحسن خانعلی
و سرانجام سقوط دولت
شریف امامی، در اردیبهشت
1340 انجامید.
او در سال
1342 مقام شامخ ریاست
مجلس سنا را به دست گرفت و تا
آستانه انقلاب اسلامی ایران،
به مدت 15 سال، در این سمت
بود.
جعفر شریف امامی در مرداد
1346 به ریاست مجلس
مؤسسان سوم رسید که وظیفه
داشت نیابت سلطنت فرح پهلوی
را تسجیل کند.
با آغاز امواج
انقلاب اسلامی ایران،
محمدرضا پهلوی در یکی از
واپسین تلاش های خود به
فراماسونری و استاد اعظم آن،
جعفر شریف امامی متوسل شد و
وی را در نقش دیرینش، به
عنوان محور تفاهم و «آشتی»
سیاست های بیگانه مؤثر در
ایران به صدارت رسانید.
باید
افزود که برخلاف تصور شاه، هر
چند شریف امامی طی دوران
«شیخوخیت» خود، به عنوان
سمبل «آشتی» و «تفاهم»
کانونهای قدرت بیگانه
وجهه ای اندوخته بود و لذا
می توانست نمادی از «آشتی
بین المللی» به شمار رود، ولی
او هیچ گاه نتوانست در سطح
مردم به عنوان یک چهره «وجیه
الملّه» مطرح شود.
شریف امامی
علاوه بر دستور قتل عام مردم در
دوران صدارت خود، کشتار
هزاران نفر در میدان ژاله، 17
شهریور 57/ نامه سیاه وی را
«سیاه تر» نمود.
جعفر
شریف امامی در تاریخ
14 /8 /1357 از صدارت
استعفا داد و جای خود را به
دولت نظامی ارتشبد غلامرضا
ازهاری سپرد.
از کتاب ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، مؤسسه مطالعات و
پژوهشهای سیاسی، جلد دوم،
صص 399 تا 422
او ثروت زیادی در دوران
حیات خویش اندوخت و احمد
شیبانی از نزدیکانش به
فردوست اطلاع داده است که
هنگام خروج از ایران زمان
انقلاب 17 میلیون دلار به
حساب خود در خارج ریخته
بود.
شریف امامی از مهره های
واسط و محلل به شمار می رفت
که در شرایط بحرانی از او
استفاده می شد.
یکبار پس از علاء و قبل از
امینی و در سال 1349 و بار
دیگر در اواخر عمر رژیم در
سال 57 به سمت نخست وزیری
رسید که نهایتا با وقوع حادثه
17 شهریور در زمان صدارت
وی، او نیز از صحنه کنار رفت.
وی، از دوران جوانی عضو
تشکیلات ماسونی بود و در
تشکیلات ماسونی، به استاد
اعظمی رسید و از چهره های
وابسته به سیاست غرب بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی،
به انگلیس پناهنده شد و در سال
1378، در آمریکا درگذشت.
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 153