تاریخ سند: 6 مرداد 1333
متن سند:
شماره : 37011 /2
تیمسار ریاست ستاد ارتش
از بازجوئیکه از سرگرد سوار سروشیان به عمل آمد نامبرده اظهار میدارد
افسران مشروحه زیرین در حوزه ایکه اینجانب عضویت آن را داشتم شرکت
داشته و همکاری می نموده اند مقرر فرمایند نسبت به دستگیری آنان اوامر لازم
صادر و نتیجه را اعلام فرمایند.
فرماندار نظامی شهرستان
تهران سرتیپ بختیار1
1 ـ ستوان یکم توپخانه
موسوی
2 ـ ستوان 1 پزشک نراقی
3 ـ ستوان 1 هوائی ال بویه
4 ـ سروان هوائی فرشچیان
توضیحات سند:
1 ـ تیمور بختیار :
تیمور بختیار در جریان جنگ
جهانی اول در سال 1293 ه ش
در یکی از ایلات بختیاری چشم
به جهان گشود، پدرش فتحعلی
بختیار از خوانین بزرگ
بختیاری و نیای بزرگ او
جعفرقلی خان بختیاری بود.
بختیار تحصیلات خود را تا
سیکل در اصفهان گذراند و
سپس همراه با شاپور بختیار
برای ادامه تحصیل به بیروت
رفت.
پس از پایان تحصیلات
مقدماتی یکسال دوره مهندسی
دید و سپس برای تحصیل در
مدرسه نظامی سن سیر به
فرانسه رفت.
دو سال بعد این
مدرسه را با درجه ستوان دومی
ترک کرد و به ایران بازگشت و
در هنگ حمله جمشیدآباد تهران
مشغول بکار شد.
وی در خدمت
نظام در هنگ های سوار بعنوان
بهترین افسر جوان شناخته شد
تیمور بختیار بعد از مدت
کوتاهی برای ادامه خدمت به
زاهدان منتقل شد و مقارن جنگ
جهانی دوم وی به اصفهان منتقل
و سپس در سال 1321 با درجه
سروانی به تهران بازگشت
صلاحیت و قابلیت های فردی
بختیار بزودی از او یک فرمانده
هنگ ساخت.
به طوری که در
سال 1325 به فرماندهی هنگ
سوار حمله رسید.
در جنگ
جهانی دوم که ایران توسط
قوای روسی و انگلیس اشغال و
کنترل شد و تحریکات
تجزیه طلبی در کشور شکل
گرفت بختیار از جمله افرادی
بود که علیه تجزیه طلبی
کمونیست ها در آذربایجان
مبارزه کرد.
وی در این زمان با
درجه سرگردی فرمانده هنگ
سوار شاپور بود.
در جریان
رفع غائله آذربایجان، بختیار
بطور داوطلب برای سازماندهی
نیروهای پارتیزانی ضد حکومت
آذربایجان و کردستان به منطقه
خمسه زنجان که زیر نفوذ
برادران ذوالفقاری بود اعزام شد
وی در حوالی مراغه در ستون
دوم تحت امر سرلشگر ضرابی
داوطلب سرکوب یک پایگاه
فرقه دمکرات شد.
جنگ سختی
درگرفت و به کمک ذوالفقاریها
به جسارت کامل به دمکراتها
حمله کرد و تعدادی را کشته و
بقیه را فراری داد این نبرد تنها
نبرد واقعی علیه نیروهای
دمکرات بود و تیمور به خاطر
این شهامت به درجه سرهنگی و
اخذ نشان نایل شد.
سپس
سرهنگ دوم بختیار برای ادامه
تحصیل به دانشگاه جنگ می رود
و در سال 1329 با احراز شاگرد
اولی و کسب نشان درجه اول
دانش به سمت رئیس ستاد لشگر
گارد شاهنشاهی تحت فرماندهی
حسین منوچهری (بهرام آریانا)
مشغول کار می شود.
یکی از
رویدادهایی که منجر به
محبوبیت و ترقی بیشتر بختیار
شد، دفع غائله ابوالقاسم خان
بختیاری است.
ابوالقاسم خان
عموی تیمور بختیار از خوانین با
نفوذ ایلات بود.
وی در سال
1321 تیپ اعزامی ارتش را
خلع سلاح و نابود کرد و هر از
گاهی علیه حکومت نافرمانیهایی
داشت.
دکتر محمد مصدق
نخست وزیر وقت سرهنگ
بختیار را مأمور سرکوب غائله
ابوالقاسم خان کرد.
انجام
موفقیت آمیز این مأموریت او را
به فرماندهی یکی از تیپ های
تهران رساند.
ولی با تصمیم دکتر
محمد مصدق مبنی بر انحلال
لشکر گارد و انجام تغییراتی در
پادگانها، سرهنگ بختیار به
فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه
منصوب شد.
در جریان 28 مرداد 32 تیپ
زرهی کرمانشاه به فرماندهی
بختیار عازم تهران می شود
عده ای معتقدند این حرکت
بدنبال تقاضای سرلشکر زاهدی
برای کمک به کودتاگران صورت
گرفت، برخی معتقدند بختیار
افسر فرصت طلبی بود.
او به
سمت تهران حرکت کرد و در
صورت پیروزی هر گروهی او به
آنها می پیوست.
در تاریخ
5 /10 /1332 به عنوان
فرماندار نظامی تهران انتخاب
شد و در این مقام (بنابر آنچه که
فردوست گفته) از هیچ جنایتی
فروگذاری نمی کرد او از تاریخ
سوم مهرماه 1335 به عنوان
معاون نخست وزیر و رئیس
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
فعالیت کرد.
در سال 1338 به
درجه سپهبدی رسید و سرانجام
در تاریخ اول فروردین 1340 از
کار برکنار و در اول مهرماه
1340 بازنشسته شد.
و در ششم
بهمن ماه 1340 ایران را ترک
کرد و نهایتا در سال 1349 به قتل
رسید.
سپهبد تیمور بختیار به روایت
اسناد ساواک، ج اول، مرکز
بررسی اسناد تاریخی وزارت
اطلاعات، ص 4 ـ 8
منبع:
کتاب
چپ در ایران - سازمان افسران حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 49