تاریخ سند: 21 اسفند 1356
موضوع: تبلیغات دینی
متن سند:
شماره: 23 /07 /404 /958 تاریخ: 21 /12 /2536[1356]
از: اطلاعات و ضداطلاعات وابسته به لشگر 77
به: تیمسار ریاست شهربانی خراسان
موضوع: تبلیغات دینی
در ساعت 1800 مورخ 16 /12 /2536 دو نفر جوان به سن حدود 19 الی 20 سال به درب منزل یکی از پرسنل این وابسته واقع در خیابان قائممقامی 20 مراجعه ضمن تسلیم یک جلد کتابچه جیبی چهل صفحهای (سخنی کوتاه درباره آخرین پیشوا)1 و یک کارت دعوت (شامل آدرس خیابان احمدآباد . خیابان عدالت . عدالت 2. منزل آقای صابری . آغاز سخن ساعت 7 بعدازظهر روز پنجشنبه 18 اسفند ماه سال جاری) از ساکنین درخواست شرکت در انجمن دینی حجتیه2 نموده و همچنین خواستار معرفی افراد بهائی را شدهاند و در پاسخ سئوالات ساکنین منزل اظهار داشتهاند: انجمن موصوف مدتی است به ثبت رسیده است. نامشان عبارت است از سیدعبدالرضا فرشچی دانشجوی سال اول رشته صنایع اتومبیل انستیتو تکنولوژی مشهد و حسن حجابی اهل اصفهان و دیپلمه بیکار میباشد که به اتفاق هم در یک محل سکونت داشته و جهت تبلیغ خود به دیگر منازل نیز مراجعه و عملشان را ادامه خواهند داد. علیهذا مراتب جهت هرگونه کار بایسته به استحضار میرسد.
فرمانده اطلاعات و ضداطلاعات وابسته به لشگر 77
سرهنگ 2 ستاد فکور بیات
گیرندگان .
1. تیمسار ریاست ساواک خراسان جهت استحضار. ضمناً عیناً کتابچه و کارت فوقالذکر به پیوست3 جهت بهرهبرداری ارسال میگردد. بایگانی شود.
آقای پوررحیمی 28 /12
توضیحات سند:
1. سخنی کوتاه درباره آخرین پیشوا، نام جزوهای 40 صفحهای به قلم محمد صالحی آذری در رابطه با امام زمان (عج) و بابیت و بهائیت است که با شماره 951 در تاریخ 22 /7 /1353 ثبت کتابخانه ملی شده و در صفحه پایانی آن نوشته است: «خواننده گرامی برای هرگونه پرسش، توضیح، تذکر و انتقاد درباره این جزوه، با صندوق پستی 61 مشهد مکاتبه فرمائید.»
2. نام کامل انجمن حجتیه که به انجمن ضدبهائیت نیز مشهور بوده، «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است. این انجمن در سال 1334 تأسیس شد. مؤسس این گروه شیخ محمود ذاکرزادۀ تولایی است که به نام شیخ محمود حلبی شناخته شده بود.
اساسنامه انجمن دارای یک فصل، دو ماده، هشت بند و دو تبصره بود؛ تبصره یک عبارت است از اینکه، هدف انجمن تا ظهور قائم موعود غیرقابل تغییر است. در تبصره دو آمده است: «انجمن به هیچوجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هرنوع دخالتی را در زمینه سیاسی که از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد بر عهده نخواهد داشت.» انجمن حجتیه به زودی موفق شد در اکثر شهرهای ایران گروههایی را سازمان دهد و از تهران فعالیت آنها را هدایت کند. استاد علیاکبر پرورش از فعالان اولیه و سابق انجمن حجتیه میگوید: «از برادران و خواهران انجمن نوشته میگرفتند که در امور سیاسی دخالت نکنند و انجمن شدیداً از درگیر شدن با مسائل سیاسی اجتناب میکرد.» به دلیل گرفتن تعهد کتبی مبنی بر عدم مبارزه و عدم دخالت در امور سیاسی از اعضا بود که انجمن، نه تنها مورد کوچکترین تهدیدی از جانب رژیم منحوس پهلوی واقع نشد بلکه بعضاً مورد حمایت آن رژیم نیز قرار میگرفت. از طرف دیگر چون متظاهر به مذهب و مطیع مرجعیت هم بود، توانست نزد روحانیان هم مشروعیت لازم را کسب کند. مهمترین و آشکارترین فعالیت انجمن، قبل از انقلاب، مبارزه با بهائیت بود. مبارزه با بهائیت فلسفه وجودی انجمن را شکل میداد؛ این مبارزه تنها در بعد فکری، انجام میگرفت و انجمن وارد فاز سیاسی و اقتصادی نمیشد. در حالی که بهائیت یک پدیده کاملاً سیاسی و شبه جاسوسی بود و متقابلاً یکی از راههای مبارزه با آن، برخورد سیاسی بود. از آنجا که انجمن سیاست را نفی میکرد با این ویژگی بهائیت درگیر نشد و فقط از پایگاه ایدئولوژیک به نقادی آن میپرداخت. به همین دلیل انجمن ضدبهایی با هویدا نخستوزیر، دکتر ایادی، ثابتی، یا هژبر یزدانی و غیره که از مسئولان و متنفذان بهایی حکومت استبدادی بودند به دیده بیتفاوتی مینگریست زیرا درگیری با آنان جنبه سیاسی پیدا میکرد نه ایدئولوژیک و چون انجمن باید تنها با مبلغان بهائیت به مبارزه برمیخاست دیگر کاری به کار آنها نداشت.
از ابتدای شکلگیری انقلاب اسلامی آقای حلبی با ناباوری با آن برخورد میکرد و معتقد بود که نمیشود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه کرد و عقیده داشت کسانی که به این راه کشیده میشوند خونشان را هدر میدهند و کسانی که افراد را به این راه میکشانند مسئول خون این افراد هستند و معتقد بودند که کار صحیح فعالیتهای فرهنگی و ایدئولوژیک است نه مبارزه علیه رژیم.
با اوجگیری نهضت انقلاب اسلامی، جمعی از اعضای انجمن نیز همچون سایر مردم متدین به انقلاب پیوستند جز معدودی که بر فکر ترک سیاست و ترک امر به معروف و نهی از منکر و سایر تکالیف اجتماعی و سیاسی پای فشردند. با پیروزی انقلاب اسلامی انجمن حجتیه که در حیرت پیروزی انقلاب اسلامی بود تضعیف شد زیرا آنها اعتقادی به پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند، لذا پنج شش ماه در حالت تردید بودند.
یکی دیگر از خطمشیهای انجمن حجتیه بعد از پیروزی انقلاب جایگزینی مبارزه با مارکسیسم به جای بهائیت بود. هر چند سعی میکردند تا دو سه سال بعد از انقلاب همچنان خطر بهائیت را زنده نگه دارند ولی اهتمام اصلی خود را معطوف به مارکسیسم کردند و در کلاسهای آموزشی خود مارکسیسم را نقد میکردند، این در حالی بود که حداقل به خطر و خسران فرهنگ غرب که تا مغز استخوان دانشگاهها، مراکز تربیتی، ادارات و جامعه رسوخ کرده بود بیتوجه بودند و مارکسیسم را مسئله اصلی نشان میدادند.
به هنگام حمله عراق به ایران (سال 1358)، انجمن مانند کلیه گروهکها و مجامع بینالمللی هیچگونه عکسالعملی از خود نشان نداد و پس از مدتی با همان دلایلی که علیه نظام وابسته رژیم شاه مبارزه نکردند و حتی با آن سازش و در مواردی همکاری داشتند، شروع به محکوم کردن جنگ در زمان غیبت امام زمان(عج) کردند.
سرانجام در مرداد سال 1362 پس از اشاره به بیانات امام(ره) درباره عملکرد مغایر با اهداف نظام جمهوری اسلامی انجمن حجتیه به ظاهر، تعطیلی فعالیتهای خود را با انتشار بیانیه تعطیل اعلام کرد. تعطیلی ظاهری انجمن حجتیه در سال 1362 موجب شد که نام این تشکیلات تا مدت زیادی از ادبیات سیاسی جامعه ما حذف شود اما همانطور که پیشبینی میشد تلاشهای این گروه در جهت اهداف خود به صورت پنهان ادامه یافت. یکی از تحرکات اخیر انجمن حجتیه علاوه بر گسترش اندیشه جدایی دین از سیاست و طرح مسائل انحرافی، دامن زدن به اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی است و این بار انجمن حجتیه به جای بهائیت و مارکسیسم، اهل سنت را هدف قرار داده است. این در حالی است که سرویسهای اطلاعاتی استکبار جهانی نیز اکنون خط تفرقه بین شیعیان و اهل سنت را دنبال میکنند.
(نک: رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ص 375.
روحالله حسینیان، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه.
جلالالدین فارسی، فرهنگ و واژههای انقلاب اسلامی، صص 113ـ114)
3. جزوه مورد اشاره به پیوست نبود.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 11 صفحه 25