تاریخ سند: 10 آبان 1344
موضوع: اظهارات طرفداران آخوندها در مورد دستورات آخوند خمینی.
متن سند:
از: امور شهر تاریخ:10 /8 /1344
به: ریاست کمیته اروندرود
موضوع: اظهارات طرفداران آخوندها در مورد دستورات آخوند خمینی.
ساعت 11 روز 9 /8 /44 حاجی موسی بهبهانی در مغازه خدارحم دهقان1 اظهار میداشت من به اتفاق چند نفر دیگر از آبادانیها بطور قاچاق به نجف اشرف جهت ملاقات با آیتاله خمینی رفتیم. آقای خمینی دستور اکید داده است که شیعیان باید جلسات خود را بطور دائم و فشرده برپا نمایند و با هر نوع بیدینی از قبیل کسروی2 و بهائی و یهودی و عیسوی مبارزه نمایند و مخصوصاً سازمان جوانان که فدائیان امام زمان میباشند باید خیلی با دقت و شدت فعالیت نمایند.
ساعت 20 روز 8 /8 /1344منصور امینی3کارمند شرکت تصفیه در جلو داروخانه سلامت نو اظهار مینمود که امروز خدمت آقای قائمی بودم چون عدهای از آبادان رفته بودند نجف اشرف برای ملاقات با آقای خمینی. بعد افزود که آیتاله به تمام زیارتکنندگان خود دستور داده است که باید دائم جلسات دینی بر پا نمایند و مسلمانان باید متحدتر و فشردهتر شوند چون در آینده نزدیکی کارهای بزرگی در پیش دارند. منصور امینی افزود که از تمام شهرستانهای ایران کسانی برای زیارت و گرفتن دستور از آقای خمینی به نجف اشرف مشرف شدهاند.
نظریه منبع. طرفداران آخوندها طبق گفتار خودشان به دستور آخوند خمینی شروع به فعالیت نمودهاند و به اصطلاح به حال آمادهباش درآمدهاند.
نظریه رهبر عملیات: ـــــ
نظریه مسئول سازمان: قبلاً هم پیشبینی میشد که با سکونت آقای خمینی در عراق عدهای از آبادان بروند به محل سکونت وی.
با آقای امینی مذاکره شود. 6/ ﻫ از آقای منصور امینی تحقیق شود.
توضیحات سند:
1. خدارحم دهقان: جزو فداییان اسلام و فردی انقلابی و مذهبی و داغ بود. در اوج خفقان، روزنامهها و مقالات فداییان اسلام را در آبادان منتشر و پخش کرد. در این فعالیتها از افسران ساواک کتک هم خورد. بعد از فداییان اسلام هم جذب هیچ گروهی نشد و از مریدان حضرت امام(ره) بود. او از ارادتمندان شش دانگ امام(ره) بود. خیلی راحت آنچه را که اعتقاد داشت، ابراز میکرد و از کسی هم نمیترسید.
خاطرات حجتالاسلام و المسلمین غلامحسین جمی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص .121
2. احمد کسروى: فرزند حاج میرقاسم، در هشتم مهرماه سال 1269ﻫ ش در تبریز چشم به دنیا گشود. او تحصیلات خود را در تبریز ادامه داد و چون پدران او از سه پشت روحانى بودند، وى مدتى پیشنماز مسجد شد ولى به زودى با آلوده شدن به انحرافات فکرى و عقیدتى از کسوت روحانى خارج شد و در مدرسه آمریکایى تبریز به تدریس عربى پرداخت. در سال 1295 به قفقاز رفت و مدتى در تفلیس ماند. در بازگشت به تبریز به مشروطهخواهان پیوست و وارد حزب دموکرات که رهبرى آن را شیخ محمد خیابانى به عهده داشت، شد.
کسروى که در سال 1298 به کار در دادگسترى پرداخته بود، به دلیل مخالفت با اقدامات دولت از شغل خود استعفا داد و به وکالت دادگسترى پرداخت. او در همین حال از سال 1312 به چاپ ماهنامه پیمان پرداخت و از سال 1320 روزنامه پرچم را منتشر کرد. آثار کسروى که قسمت اعظم آنها در فاصله سالهاى 1312 تا 1324 در زمینههاى مختلف نوشته شده، به 70 جلد مىرسد و مهمترین آنها عبارت است از تاریخ مشروطه ایران، تاریخ هجده ساله آذربایجان، تاریخ پانصدساله خوزستان، زبان پاک، ترجمه پلوتارخ، زبان آذرى، شیعىگرى، صوفىگرى، بهایىگرى، ترجمه کارنامک اردشیر بابکان، شهر یاران گمنام و حافظ چه مىگوید.
کسروى علاقه زیادى به پاکسازى از خود نشان مىداد، که پاکسازى در لغت، پاکسازى در شعر، پاکسازى در تاریخ از جمله این موارد به شمار مىرفت. کسروى با فیلسوفان، شعرا، هواداران اروپا، بهایىها، صوفیها، و روحانیون مخالف بوده، سعدى، حافظ، مولوى و خیام را بدآموز و منحرف و آناتول فرانس را آناتول نادانک مینامید و سالى یک روز در اول دى ماه جشن کتابسوزان ترتیب میداد و دیوان شعرا و فیلسوفان و روحانیون را مىسوزانید.
کسروى عقیده داشت با پیراستن زبان پارسى از لغتهاى بیگانه و تغییر الفبا مىتوان زبان پارسى را زبان همگان ساخت، زبانى آسان که همه دنیا با آن سخن گویند. اولین زبان را ازباک مىنامید و از سال 1312 که به انتشار ماهنامه «پیمان» دست زد تا آخر عمر به تبلیغ این زبان پرداخت. وى جزء نخستین کسانى بود که در ایران اندیشه غربزدگى و توجه به بنیادهاى فرهنگى در شرق را مطرح کرده و به گسترش یک ناسیونالیسم ضدشیعى کمک نموده بودند.
کسروى درباره مذهب، آرائى شبیه آراء وهابیت اظهار داشت و بر تفسیر و تأویل آیات قرآن حمله کرد و احادیث را غیرمعتبر خواند. او با برپایى تشکیلات «پاکدینان» به علما که دولتها را جائر مىدانند و مردم را به زیارت قبور هدایت مىکنند، تاخت. به تدریج در بیان عقاید خود بىپرواتر گردید، قرآن و برخى از کتب ادعیه را سوزاند و ادعاى انشراح صدر و نبوت کرد. در اوایل دهه 1320 شمسى، حضرت امام خمینى (ره) افکار ضدمذهبى کسروى را به شدت مورد انتقاد قرار داد و او را دروغگو، خائن و افیونى بىخرد نامید. فتنه و فساد کسروى به جایى رسید که آیتالله العظمى خوانسارى، وى را مهدورالدم دانسته و حکم قتل او را صادر نمود. در سال 1324، کسروى به اتهام قرآنسوزى و مخالفت با دین به پاى میز محاکمه کشیده شد و در آخرین جلسه بازپرسى، در سن 57 سالگى به ضرب گلوله فداییان اسلام به هلاکت رسید.
3. استاد منصور امینی باغبادرانی: در سال 1310 ﻫ ش در باغبادران به دنیا آمد. در سن 14 سالگی به عنوان کارآموز فنی به استخدام شرکت نفت درآمد و در پالایشگاه آبادان مشغول به کار شد و در حین کار به تحصیل در رشته الکترونیک پرداخت و موفق به دریافت دیپلم عالی در رشته رادیو، تلویزیون و الکترونیک صنعتی گردید.
در سن 18 سالگی به خاطر موفقیتهای تحصیلی بهعنوان کارمند ارتقاء یافت. وی اولین استودیو و فرستنده قوی را در آبادان راهاندازی کرد. استاد امینی علاوه بر تسلط بر زبان انگلیسی و عربی شاعری را از پدرش به ارث برده بود و اولین مجموعه اشعارش را در سن 22 سالگی منتشر کرد و در ادامه چهار مجموعه شعر دیگر منتشر ساخت. او در دوران جوانی برای استقرار حکومت قرآن تلاش وافری داشت، در اتحادیه مسلمین ایران فعالیت میکرد و ریاست آن را به عهده داشت و با روحانیت اصیل ارتباطی تنگاتنگ داشت.
وی در مباحث اسلامی چندین کتاب به زبان انگلیسی نگاشته و یکی از آثار ماندگار وی ترجمه مجلدات پنجگانه خلاصه تفسیر نمونه به انگلیسی است. استاد امینی پس از بازنشسته شدن در جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی به تدریس الکترونیک و ادبیات پرداخت و با شروع جنگ تحمیلی در کارگاه اختصاصی خود ضمن تعمیر ادوات الکترونیکی رزمندگان اسلام، به امر آموزش آنان نیز همت گماشت.
وی پس از عمری تلاش در سال 1385 ﻫ ش دار فانی را وداع گفت و در زادگاهش باغبادران به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
آیتالله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 136