موضوع: تشکیل جلسه افراد مظنون به پخش اعلامیه
تاریخ سند: 18 اردیبهشت 1346
موضوع: تشکیل جلسه افراد مظنون به پخش اعلامیه
متن سند:
از: 8/ﻫ تاریخ:18 /2 /1346به: 316 شماره: 2294 /8 ﻫ
موضوع: تشکیل جلسه افراد مظنون به پخش اعلامیه
پیرو 2119/ﻫ 10 /2 /46
در ساعت 1800 روز پنجشنبه 14 /2 /46 جلیل مظهری به اتفاق غلامحسین امین (معروف به غنچه) به مدرسه معصومیه مراجعه و به حجره‌ای که شیخ مرتضی فهیم سکونت داشت رفتند منظور نامبردگان دیدن از فهیم بوده پس از مختصر توقف جلیل مظهری متوجه اطاق سیدکاظم هاشمی1 گردید که تغییر محل داده و از یک طرف مدرسه به طرف دیگر نقل مکان کرده است لذا جلیل مظهری به اتفاق غلامحسین امینی و شیخ مرتضی فهیم به طرف اطاق سیدکاظم رفته و پس از تعارفات معموله وارد حجره سیدکاظم گردیدند و جلیل مظهری به سیدکاظم اظهار داشت چه شده است که مدتی است ترا ندیده‌ام. ما را فراموش کردی. سیدکاظم در جواب اظهار نمود که گرفتار بودم و یکی دو مسافرت به اطراف کرده‌ام در این موقع داریوش مستقیمی وارد حجره سیدکاظم شده و پس از تعارفات معموله به جمع افراد حاضر اضافه شد البته علاوه بر افراد فوق‌الذکر دو نفر دیگر هم در حجره بودند یک نفر پیرمرد که گویا نجار و در سازمان ذوب‌آهن در حدود زرند کار می‌کند و سن او بین 60 الی 65 سال و دارای کلاه شاپو و قد بلندی بود و نفر دیگر برادر سیدکاظم که گویا نامش سیدابراهیم هاشمی و محصل مدرسه می‌باشد.
چون در اطاق مشغول تهیه غدا (دیزی) بودند لذا قرار شد همه افراد فوق‌الذکر شام را دسته‌جمعی در همان جا صرف نمایند سپس شیخ مرتضی فهیم پس از مختصر مذاکره‌ای برای انجام کاری از حجره خارج و پس از مدتی مراجعت نمود. در جریان مذاکراتی که بین افراد حاضر در جلسه صورت گرفت بحث‌های مختلفی به میان آمد که قسمت‌های مهم این مذاکرات به شرح زیر است.
1ـ داریوش مستقیمی از وضع زندگی خودش عدم رضایت کرده و اظهار داشت بی‌کار هستم و فقط هفته‌ای چند ساعت در مدرسه اسلامی درس می‌دهم و به قدری ناراحت هستم که ناچار باید سر به بیابان بگذارم و این زندگی نیست که من دارم سپس داریوش مستقیمی دنباله مطالب خود از جلیل مظهری سئوال کرد شنیده‌ام اعلامیه منتشر کرده‌اند در این موقع غلامحسین امینی در جواب اظهار کرد که این اعلامیه‌ها را قطعاً دولت و سازمان امنیتی‌ها منتشر کرده‌اند که بدین‌وسیله مردم را بترسانند و باز مزاحم عده‌ای بشوند. آنگاه مرتضی فهیم اظهار داشت شهربانی یک نفر محصل را گرفته است که در جیبش مفاتیح‌الجنان بوده جلیل مظهری اضافه کرد که بله شهربانی مزاحم یک عده از محصلین شده بود از جمله برادر من چون این محصلین شب‌ها یا صبح‌های زود در خیابان‌ها درس می‌خوانند در این موقع پیرمردی که فوقاً اظهار شد نجار و اهل زرند است از اطاق خارج شد لذا جلیل مظهری از سیدکاظم نام وی را سئوال کرد و سیدکاظم اظهار داشت اسمش را نمی‌دانم2 در صورتی که این شخص پس از مراجعت به حجره شام هم در آنجا مانده بود. در کلیه این مذاکرات سیدکاظم هاشمی کمتر راجع به مسائل سیاسی صحبت می‌کرد از سیدکاظم سئوال شد که چرا اطاق خود را تغییر داده‌ای در جواب گفت این اطاق بهتر است و راجع به برق مدرسه صحبت شد اظهار کرد از شهرداری گرفته‌ایم و حتی خودم دنبالش بوده و تقاضای برق را خودم نوشتم در این هنگام مرتضی فهیم راجع به مسافرت خودش به قم و تهران مطالبی اظهار داشت و این طور که بیان می‌کرد تا دو ماه دیگر به کرمان مراجعت خواهد کرد سپس سیدکاظم راجع به سازمان امنیت صحبت کرد و گفت یک نفر که کارمند آزمایشگاه بهداری و یا آسایشگاه ریوی و اهل اصفهان است مرتباً در ساعات مختلف به مدرسه می‌آید شاید مأمور سازمان امنیت باشد.
این جلسه تا ساعت 2400 ادامه داشت که پس از صرف شام شیخ مرتضی فهیم. جلیل مظهری. غلامحسین امینی و داریوش مستقیمی خداحافظی کرده و از حجره خارج شدند ولی پیرمرد مورد بحث (نجار) در حجره باقی ماند.
ملاحظات ـ نظریه منبع ـ
1ـ سیدکاظم هاشمی (طلبه مدرسه معصومیه کرمان) روی هم رفته با تغییر محل حجره وضع بهتری که برای خودش تهیه کرده است قدری خودخواه و این طور وانمود می‌کرد که سیاستمدار مدبری است و بدین جهت در موقع بحث راجع به انتشار اعلامیه کمتر اظهار می‌کرد.
2ـ غلامحسین امینی (معرووف به غنجه یا غنچه) شخصی خودخواه و بلندپرواز و ساده‌ایست که عامل خوبی برای اجرای نظرات ممکن است باشد و چون به اتهام فعالیت‌های مضره از قزوین به کرمان تبعید شده لذا تماس خود را با این افراد حفظ کرده است.
3ـ داریوش مستقیمی که وضع خوبی ندارد مستحق کمک است و یک فرد عاصی به نظر می‌رسد که به هر کاری حاضر است تن در دهد.
4ـ پیرمرد مورد نظر که در حجره بوده قطعاً مورد شناسائی کامل سیدکاظم می‌باشد زیرا از وی شام پذیرائی و در خاتمه جلسه نیز در حجره باقی ماند و اینکه سیدکاظم در جواب جلیل مظهری در مورد نام وی اظهار بی‌اطلاعی کرده است بر اثر سوء‌ظن به افراد حاضر در جلسه باشد.
نظریه رهبر عملیات ـ شیخ مرتضی فهیم و داریوش مستقیمی با هم سابقه فعالیت مضره به خصوص پخش اعلامیه را دارند که به همین اتهام هر دو نفر آنها دستگیر و مدتی بازداشت و زندانی و محکومیت حاصل کرده‌اند قدر مسلم در جریانات اخیر باز هم وی مدخل می‌باشند. صوفی
نظریه رئیس بخش امنیت داخلی ـ 1ـ شیخ مرتضی فهیم با تظاهرات که به حمایت از خمینی نموده و در بیانات و اظهارات خودش مطالبی بر له خمینی می‌کند و حتی عکس خمینی را انتشار می‌دهد مسلماً از مسببین جدی این موضوع می‌باشد
2ـ داریوش مستقیمی با سوابق فعالیت‌های مضره و تماس مداوم با سیدکاظم و فهیم و اینکه در شب‌های پخش اعلامیه اخیر در مسجد دیده شده به احتمال قوی از عاملین انتشار اعلامیه می‌باشد.
3ـ راجع به فردی که کارمند یا مأمور ساواک در جلسه فوق بحث گردیده به استحضار می‌رساند که این سازمان چنین شخصی را نمی‌شناسد. نظریه رئیس ساواک:
سیدکاظم هاشمی با توجه به شواهد و قرائن که در دست دارد عامل اصلی پخش اعلامیه‌ها می‌باشد و چون خود وی اهل زرند و راور است لذا با محدودیت و تضییقاتی که در مورد جمع‌آوری و پخش اعلامیه‌ها در شهر کرمان از طرف مأمورین انتظامی به عمل آمد نامبرده به این دو بخش تابعه شهرستان کرمان مسافرت و موجبات پخش و پست نمودن آنها را فراهم کرده است اظهار سیدکاظم در جلسه بالا به دو مسافرت اخیر خود و حضور پیرمرد اهل زرند در حجره وی مؤید صحت این مطلب است به خصوص اینکه با توجه به گزارش شماره 2293 /8 ﻫ ـ 17 /2 /46 و مشخصات فردی که در زرند مورد سوء‌ظن می‌باشد با مشخصات سیدکاظم تطبیق می‌کند.
رونوشت برابر اصل است اصل در پرونده 161611 بایگانی است
توضیحات سند:
1. در پیرو این گزارش آمده است:از: اداره کل سوم تاریخ: 24 /2 /1346
به: ریاست ساواک کرمان شماره: 14657 /316
درباره: پخش اعلامیه
عطف 2294 /8 ﻫ ـ 18 /2 /46
خواهشمند است دستور فرمائید به طور کاملاً غیرمحسوس و با استفاده از تمام امکانات موجود نسبت به کنترل دقیق اعمال و رفتار سیدکاظم هاشمی و سایر اشخاص مورد بحث و جمع‌آوری دلایل و مدارک لازم علیه آنان اقدام و نتیجه را به موقع اعلام دارند.
مدیرکل اداره سوم. مقدم
رونوشت برابر اصل است. ﻫ
اصل در پرونده 161611 بایگانی است
2. این موضوع نشان می‌دهد که نیروهای انقلابی به تدریج در مسیر مبارزه هوشیارتر و پیچیده‌تر شده‌اند و با این ظن که ممکن است فرد عامل ساواک باشد در نهایت دقت تعامل می‌کرده‌اند.