صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

رضای عزیزم1

رضای عزیزم1


متن سند:

[تاریخ: 1337]
رضای عزیزم1
امیدوارم سلامت و موفق باشید از احوال من [اگر] خواسته باشید الحمدالله سلامت [هستم]
دو روز است که به بروکسل آمده‌ایم
1ـ FR 5 توسط اداره سیحون / روز سه شنبه 27 می رسید از ملکی و سیحون و نراقی تشکر کنید و از زحمات آقای صادق سیحون سپاسگذارم.
2ـ این قسمت را تو و پرویز بخوانید برای اینکه چه به من گذشت و اگر پول آنروز نرسیده بود چطور آبروی من می‌رفت و حالا که گذشته خنده‌دار است.2
[3ـ] همانروز صبح خیاط والاحضرت3 صورتحساب لباس‌های ایشان را که 11 فرانک می‌شد فرستاده بود و مخلص هم فقط سه هزار فرانک پول داشتم بهرحال رسید و فوری اوّل چک 11 فرانک را صادر کردیم چون حوالۀ ارباب برای دخترش از چندی قبل داده بود الحساب 5 هزار دلار یعنی در حدود 24 هزار فرانک هم به حساب ایشان گذاشتم و حالا ملاحظه می‌فرمایید که علی مانده و حوضش و خرج‌های قبل و چند روزه بروکسل هم می‌باشد بنابراین فکر نکنید مخلص ول‌خرجی می‌کنم بهرحال ممنون هستم و به دادم رسیدید.
نمی‌دانم بقیۀ پول چون قرار بوده 25 دلار بدهد کی خواهند داد، انشاءاله برای [ناخوانا]
باشد و اشتباهاً اسم را گفته‌اند و خواستم تلفن کنم نشد و چون نگران شده بودم امروز به وکیلم به سوئیس تلفن کردم که او به طهران تلفن کند و اگر صادق برده و پیغامی دارد بدهد چون با سوئیس هم از طهران می‌شود خوب صحبت کرد و هم از اینجا.
5ـ مجدداً همانطور که نوشته بودم عجالتاً تا یکی دو هفته پول هست نمی‌دانم بقیه پول را قرار بود سیحون و ملکی بدهند کی خواهند داد چون قرار اصلی بطوریکه می‌دانید 25 دلار بود و فقط 5 فرانک داده‌اند بهرحال مرا در جریان بگذار و اگر به آنها امیدی نداشتی باید قدری قرض کرد و انشاءاله ما دیگر برای اواسط ماه may ایران خواهیم بود.
6ـ راجع به املاک نوشته بودی خودت هر طور صلاح می‌دانی دستور بده و راجع به شراکت با ملکی نمی‌دانم امسال چقدر کاشت و چه کرده‌اند مرا در جریان بگذار پاپا هم پرسیدم در جریان نبود.

توضیحات سند:

1. منظور رضا نیازمند است. وی نخستین مدیرعامل شرکت مس بود. این نامه فاقد تاریخ بوده و به احتمال زیاد در سال 1337 و از بروکسل ارسال شده است.
2. در نامه‌های فضل‌الله زاهدی به اردشیر، از ولخرجی‌های وی انتقاد شده است. وی در یکی از نامه‌هایش در همین زمان می‌نویسد:
«مخارج تو زیاد است و به هیچ‌وجه چنین چیزی قابل بقا نیست. نه تنها خرج [بلکه] برج مهم است. خیلی خوشوقت می‌شدم حساب تلفون خود را در یک و یا دو ماه رسیدگی بکنی، آن وقت می‌بینی 80 درصد آن بی‌خود بوده. مثلاً نوکر شما از تهران تلفن می‌کند، فرمودند چرا میوه یادتان رفت بفرستید، یا میوه از پاریس [و] لندن بخواهند که هر دانه گلابی یا گوجه 15 تومان تمام شود. شما در مملکتی زندگی می‌کنید [که] 90 درصد[مردم] آن برای معاش روزانه معطل[اند] و 300 کالوری غذا ندارند استفاده کند (این‌جور زندگی قابل دوام است؟) یا اقلاً صدها هزار انعام بی‌جهت که باعث تعجب گیرنده شده داده‌ای ولی برای مریضخانه مادربزرگت ده تومان دوا نخریدی که بینوایان از آن استفاده کنند.
3. منظور شهناز پهلوی است.

منبع:

کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک - شهناز پهلوی صفحه 22


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.