تاریخ سند: 23 مرداد 1347
موضوع: شیخ اسماعیل روحی و شیخ محمود فیروز
متن سند:
از: 2/ﻫ تاریخ:23 /5 /1347
به: 316 شماره: 9118/ﻫ
موضوع: شیخ اسماعیل روحی و شیخ محمود فیروز
در تاریخ 9 /4 /47 در ییلاق شیخموسی واقع در بندپی شرقی شخصی به نام شیخ اسماعیل روحی روضهخوان ساکن ییلاق شیخموسی1 قریه کاشی کلابندپی بابل در روز مذکور اظهار داشت شیخمحمود فیروزجائیان2 ساکن گلوگاه بندپی در سال جاری برای تحصیل علوم دینی به نجف عزیمت و در نزد آیتالله خمینی مشغول تحصیل میباشد و پس از مراجعت از نجف اظهار نموده خمینی در نجف هواخواهان و طرفداران زیادی دارد و موقع جشن تاجگذاری3 آقایخمینی برعلیه شاهنشاه و سلطنت ایران اطلاعیه و آگهی درج نموده و به دستگاه سلطنت اهانت کرد و اضافه نمود که شیخمحمود فیروزجائیان گفته است شاهنشاه میخواست خمینی را از نجف به کشورهای دیگر تبعید کند چون طرفداران زیاد مانند آیتاللهحکیم4و غیره داشت نگذاشتند که وی تبعید شود و میگفت شیخمحمود فیروزجائیان یک قطعه عکس خمینی را از نجف لای کتاب گذاشت که به ایران بیاورد ولی در مرز ایران رئیس گمرک آنرا دید و از شیخ محمود سئوال کرد این عکس چه کسی است وی پاسخ داد نمیشناسم و اظهار بیاطلاعی کرد و رئیس گمرک آن را گرفت و مزاحم فیروزجائیان نشد و فیروزجائیان تصور نمود که رئیس گمرک از طرفداران خمینی بوده که مزاحمتی برای وی تولید ننموده است.
در ساعت 10:30 روز 26 /5 سال 47 به بخش 316 واصل گردید.
آقای کاشی
سوابق شیخ اسمعیل روحی و شیخمحمود فیروزجائیان بررسی و تحت مراقبت قرار گیرند. 26 /5
توضیحات سند:
1. روستای شیخ موسی از مناطق ییلاقی بابل است که زیارتگاه شیخ موسی در آن قرار دارد. از جاذبههای دیدنی این منطقه آبشار حاجی شیخ موسی است.
2. شیخ محمود(باباجان) فیروزجائیان معروف به باباجانی، فرزند علی، در سال 1317 ﻫ ش در روستای گلوگاه بندپی بابل به دنیا آمد. وی در مکتب خانه و حوزهی علمیّهی بندپی بابل شروع به تحصیل علوم دینی کرد و در سال 1334 وارد حوزهی علمیّهی قم شد. در سال 1345 وارد حوزهی علمیّهی نجف اشرف شد و مجدداً به قم بازگشت و تا سال 1350 در قم مشغول تحصیل علوم دینی بود. از سال 1350 در بابل در مسجد بحر ارم غربی به امامت جماعت و در حوزهی علمیّهی بابل به تدریس طلاب پرداخت. براساس تقسیمبندی ساواک بابل در 9 /6 /57 از روحانیون مخالف و موافق رژیم در بابل وی جزء مخالفین درجهی یک رژیم در این شهر محسوب میشد. وی بعد از انقلاب به عنوان رئیس شعبهی اول دادگاه کیفری 2 بابل، رئیس آزمایشی شعبهی ششم محاکمه عمومی(کیفری2) بابل، دادرس علیالبدل محاکم عمومی(مدنی خاص) بهشهر، رئیس شعبهی یازده محاکم عمومی (کیفری2) ساری، دادرس علیالبدل محاکم عمومی (کیفری 2) قائمشهر و رئیس شعبهی 5 دادگستری ساری و مستشار دادگاه تجدیدنظر استان مازندران بود.
3. جشن تاجگذاری: محمدرضا پهلوی که در سال 1320 توسط انگلیسها بر تخت سلطنت نشسته بود و در سال 1332 توسط آمریکائیها به قدرت مجدد دست یافته و کودتا کرده بود، همواره درصدد فرصتی مناسب برای تاجگذاری بود. در روز 4 آبان سال 1346 ، پس از تشکیل مجلس مؤسسان (سوم)، محمدرضا شاه به عنوان پادشاه ایران و فرح دیبا به عنوان نایبالسلطنه (تا رسیدن ولیعهد به سن قانونی) تاجگذاری کردند و رضا پهلوی به عنوان ولیعهد ایران انتخاب شد. روزنامه کیهان در آن ایام نوشت : «در آستانه جشن تاجگذاری، جواهر ساز معروف فرانسوی، تاجی از طلای سفید ساخت که در مرکز آن، صدوپنجاه قیراط زمرد و از دو زمرد، صدقیراط برای تزئین جلو و عقب تاج استفاده شده است. همچنین برای تزئین سایر قسمتهای تاج شاه، از چهار صد و نود و نه قطعه برلیان، سی وشش قطعه زمرد و صد و پنج دانه مروارید استفاده شده است.» وزن تاج پهلوی که در جشن تاجگذاری بناست بر سر شاه گذاشته شود، روی هم رفته دو کیلو و هشتاد گرم و تاج فرح حدود دو کیلو وزن دارد. این تاجها، میلیونها دلار ارزش داشته و قیمت دقیق آنها را نمیشود تعیین کرد. جشن تاجگذاری به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385
4. آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم، یکى از فقها و مراجع نامدار شیعه در سال 1264 ﻫ ش در خاندانی از علم و تقوا، در لبنان متولد شد. پدرش علامه سید مهدى حکیم و مادرش نواده آیتالله آقا شیخ عبدالنبى کاظمى، صاحب کتاب «تکملۀالرجال» مىباشد. خاندان حکیم یکى از خاندانهاى اصیل عرب در عراق مىباشد که شخصیتهاى علمى و اجتماعى بزرگى از آن برخاستهاند. آیتالله حکیم از محضر علمای بزرگى چون آیات عظام حاج سیدمحمد کاظم یزدى، حاج شیخ محمدکاظم خراسانى، میرزا محمدحسین نائینى، آقا ضیاءالدین عراقى، شیخالشریعه اصفهانى و برخى دیگر تلمذ نموده است.
مرحوم آیتالله حکیم بعد از رحلت آیتالله العظمى سیدحسین بروجردى، مرجعیت عامه شیعه را به دست گرفت و در تنظیم امور ادارى حوزههاى علمیه و تأسیس مدارس و تربیت مبلغین سعى و کوشش بلیغ مبذول داشت و در غنا بخشیدن به فرهنگ اسلامى شاگردانى را تربیت نمود. ایشان یکى از موفقترین مراجع تقلید شیعه در امر تألیف و تصنیف بود. آیتالله حکیم در امور جاری و سیاسی دخالت داشته از جمله:
1. شرکت در جهاد مردم عراق علیه استعمار انگلستان
2. تکفیر حزب شیوعى و اشتراکى
3. کمک به جنبشهاى آزادیبخش
4. شرکت در نهضت اسلامى ایران
آیتالله حکیم دارای فرزندانی برومند، عالم و لایق بود که در دوران زعامت پدر بزرگوار خود از معاونت و یارى او خوددارى نکردند و پس از رحلت آن بزرگوار اغلب آنان به دست دژخیمان نظام عفلقى عراق به فیض شهادت نائل آمدند. خاندان حکیم یکى از کانونهاى مقاومت و شهادت در عراق به شمار مىآید.
این عالم بزرگوار پس از عمرى تلاش و کوشش در راه اسلام و قرآن سرانجام در 12 خرداد سال 1349 به ملکوت اعلى پیوست. مدفن آن مرحوم در نجف در مقبره مخصوص جنب کتابخانه خود مىباشد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 01 صفحه 38