صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : مجلس ترحیم در منزل آقای کفعمی عطف 4954/312 ـ 2/8/36

تاریخ سند: 8 آبان 1356


موضوع : مجلس ترحیم در منزل آقای کفعمی عطف 4954/312 ـ 2/8/36


متن سند:

از : 11هـ به : 312 شماره : 10420 /11هـ در ساعت 1200 روز 8 /8 /36 [1356] بنا به دعوت قبلی اکثر روحانیون زاهدان جهت صرف ناهار در منزل آقای کفعمی پیشنماز مسجد جامع زاهدان جمع شده بودند.
بعد از صرف ناهار سید عبدالله حسینی1 که به تازگی پیشنماز گردیده اظهار داشت : پسر آیت‌الله خمینی2 در نجف فوت نموده و فاتحه‌ای برای شادی روح ایشان بخوانید.
بعد از خواندن فاتحه صحبت از گرفتن مجلس ترحیم شد.
آقای کفعمی گفت اگر همه حاضرین در مجلس امضا کنند کسی را نخواهند گرفت.
داماد وی به نام حاجی مزاری پیشنهاد نمود که شفاهی دعوت به عمل آید.
در همین موقع شیخ محمود صمصام3 پاسخ داد همین فاتحه‌ای که خوانده‌ایم برای هفت جدّ ما کافی است چه رسد به گرفتن مجلس ترحیم.
آقای کفعمی اظهار داشت در مشهد افسران شهربانی مانع شرکت مردم در جلسه ترحیم شده‌اند در حالیکه اعلامیه‌ای که چاپ شده بود از طرف آقای شیرازی4 پخش شده بود به همین جهت یکی از روحانیون به افسران مذکور که مانع از ورود مردم به مسجد می‌شدند گفت شما از حسن البکر5 بدتر هستید زیرا حسن البکر با آقای حکیم6 بد بود اما وقتی آقا فوت کرد خود حسن البکر زیر تابوت آقا رفت و تشییع جنازه نمود، چرا مانع شرکت مردم در مجلس ترحیم می‌شوید.
پس آقای صمصام اگر هم بگیرند همه ما را خواهند گرفت و یک اتوبوس پر خواهد شد.
وحید علی بابا حسینی پاسخ داد همان موقع آدم‌های ضعیف گرفتار می‌شوند و به بزرگ‌ترها کاری ندارند.
آنگاه یکی از روحانیون به نام ذاکر خطاب به سید عبدالله حسینی اظهار داشت مسجد شما در جای خلوتی است خوب است همان جا مجلس ترحیم بگیرید و با پیشنهاد او مخالفت گردید و تا پایان مجلس تصمیم لازم اخذ نشد.
نظریه شنبه : ضیافت ناهار روز 8 /8 /36 [1356] در منزل آقای کفعمی به منظور ذکر فاتحه برای پسر آیت‌الله خمینی بود و در پایان مجلس وقتی آقای کفعمی خداحافظی می‌نمود دیگر مطلبی در مورد برگزاری مجلس ترحیم [اظهار] ننموده است.
نظریه یکشنبه : در مرخصی است.
نظریه سه‌شنبه : آقای کفعمی یکی از روحانیون طراز اول زاهدان بوده و داماد او حاجی مزاری و پسرانش به نام صادق [کفعمی] و رحیم [کفعمی] از کسانی هستند که علاقمند به خمینی می‌باشند ولی به علت نامناسب بودن منطقه و محیط تا کنون فعالیت حادی از جانب آنان مشاهده نشده به جز مواردی که به موقع به عرض رسیده است.
قابوس نظریه چهارشنبه : نظریه سه‌شنبه مورد تایید می باشد.
ماکان آقای کنونی – تکثیر و به پرونده‌های مربوط ضمیمه و اقدام گردد.
17 /8 68011 دایره عملیات 16 /8

توضیحات سند:

1.
حجت الاسلام سید عبدالله حسینی فرزند سید محمد علی (مشهور به حاج آقا بدر) در سال 1320 هـ.
ش در یکی از روستاهای زابل بدنیا آمد.
تحصیلات خود را نزد یکی از روحانیون محل با دروس حوزه و طلبگی شروع نمود و در سن 13 سالگی با توجه به علاقه خودش و اصرار یکی از معلمین روستا به مدرسه رفت که در بدو ورود در کلاس چهارم نشست، سید عبدالله 15 ساله بود که به اتفاق خانواده به مشهد مقدس رفت و در آنجا به درس و تحصیل در کسوت طلبگی ادامه داد، در سال 1338 پدرش را از دست داد که به جهت فوت پدر و بدلیل اینکه فرزند ارشد خانواده بود برای تامین معاش مجدداً به زابل برگشت و پس از ازدواج در سال 1343 در شهر زاهدان ساکن شد و مسجد امام جعفر صادق(ع) را در زاهدان بنیان نهاد و در حال حاضر پیشنمازی مسجد مذکور را بر عهده دارد.
2.
منظور شهید آیت الله سید مصطفی خمینی می باشد.
3.
حجت الاسلام حاج شیخ محمود صمصامی فرزند ملا غلامحسن در سال 1294 هـ .
ش در تربت حیدریه و در خانواده ای مذهبی بدنیا آمد.
درس طلبگی را پیش پدر بزرگوارشان فرا گرفت.
در سال 1324 برای ترویج دین و فرهنگ شیعه به زاهدان مهاجرت نمود و دوشادوش آیت الله کفعمی به تبلیغ دین و ترویج فرهنگ اهل بیت مشغول گردید.
در دوران پیروزی انقلاب نیز از مبارزین علیه طاغوت بود و بعد از انقلاب و در دوران دفاع مقدس نیز چندین بار به همراه مرحوم آیت الله عبادی (نماینده حضرت امام در استان و امام جمعه وقت زاهدان) برای سرکشی به جبهه ها اعزام گردید که در یکی از این اعزام ها دچار سانحه تصادف و آسیب شد و سرانجام در سال 1369 هـ .
ش دارفانی را وداع گفت.
4.
آیت الله سیدعبد الله شیرازی در سال 1270 ش در شهر شیراز به دنیا آمد و در سن 15 سالگی به همراه پدرش مرحوم آیت الله سیدمحمدطاهر شیرازی به علت مبارزه علیه سلطنت قاجار و نفوذ انگلیس در ایران، از شیراز به سیوند تبعید شد و پس از 6 ماه دوباره به شیراز بازگشت و از سال 1333 ق به نجف اشرف مهاجرت نمود و در نزد بزرگان از مراجع و فقهای نجف درس خواند.
در سال 1354 قمری به منظور زیارت مرقد امام رضا (ع) به ایران آمد و طی اقامت خود در مشهد، مبارزه سرسختانه ای علیه رژیم رضا خانی شروع و در اجتماعات علماء و فقهای ایران با مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری جهت تصمیم گیری علیه رژیم پهلوی نقش ارزنده‌ای ایفاء و در حادثه قیام مسجد گوهرشاد با مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی و مرحوم آیت الله سید یونس اردبیلی نیز اقداماتی نمود.
تا این که از سوی رژیم، به همراه دیگر علماء و فقها دستگیر و پس از گذراندن 4 ماه در زندان پهلوی مجددا به نجف رفت و در سال 1396 ق به ایران مراجعت نمود.
ایشان از ابتدای نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، فعالیت هایی را (چه در نجف و چه در وقت سکونت در مشهد) در مبارزه علیه رژیم پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان رحلت در مشهد مقدس اقامت داشتند.
سرانجام آیت الله شیرازی در سن 95 سالگی در سال 1363 شمسی به جوار رحمت حق شتافت.
5.
احمد حسن‌البکر در سال 1914 م در تکریت تولد یافت‌.
سال 1932 از دانشسرای عالی فارغ‌التحصیل گردید و تا سال 1938 به شغل معلمی پرداخت‌.
سپس به دانشکده افسری در بغداد ملحق شد.
پس از کودتای 14 ژوئیه 1958 به عضویت شورای دادگاه نظامی درآمد.
در قیام 8 مارس 1958 شواف‌، متهم به شرکت در این قیام گردید و به این علت با درجه سرهنگ دومی بازنشسته شد.
بعد از کودتای 8 فوریه 1963 به دریافت درجه سرلشکری نایل آمد و به نخست‌وزیری برگزیده شد.
بعد از یازدهم نوامبر 1963 اختلاف و درگیری در کادر حزب بعث عراق شعله‌ور گردید.
در این زمان البکر ریاست جناح مخالف علی صالح سعدی دبیر کل وقت حزب را که در برابر میشل عفلق‌، دبیر کل حزب ایستادگی می‌کرد، عهده‌دار بود.
حسن‌البکر بعد از کودتای «عبدالسلام عارف‌» در 18 نوامبر 1963 علیه شرکای بعثی خود، از سمت نخست وزیری برکنار و به عنوان جانشین رئیس‌جمهور ـ که یک سمت تشریفاتی بود ـ برگزیده شد، ولی قبول نکرد.
وی مدتی در دوران حکومت عبدالسلام عارف به همراه تعداد کثیری از بعثی‌ها به اتهام تلاش برای براندازی رژیم زندانی شد.
در سال 1965 بعد از طرد علی صالح سعدی دبیر کل حزب از این تشکیلات‌، از سوی رهبر قومی به جای وی منصوب گردید.
البکر پس از کشته شدن عبدالسلام عارف در یک سانحه هوایی‌، و روی کار آمدن عبدالرحمن عارف در آوریل 1966، فعالیت سیاسی خود را به منظور به دست گرفتن قدرت گسترش داد تا اینکه پس از پیروزی دومین کودتای بعثی در 17 ژوئیه به ریاست جمهوری و ریاست شورای رهبری انقلاب برگزیده و به دریافت درجه فیلد مارشالی نائل گردید.
سرانجام احمد حسن البکر در سال 1982، در سن 68 سالگی به علت ابتلاء به بیماری سرطان در بیمارستان درگذشت‌.
6.
آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم یکی از فقها و مراجع نامدار شیعه در اعصار اخیر به شمار میرود.
وی در سال 1306 ﻫ ق در یک خاندان علم و تقوا متولد شد.
پدر عالیقدرش حجت الاسلام والمسلمین علامه حاج سید مهدی حکیم (متوفی 1312) و مادرش نواده آیت الله آقا شیخ عبدالنبی کاظمی، صاحب کتاب «تکمله الرجال» می باشد.
خاندان حکیم یکی از خاندانهای اصیل و عرب در عراق محسوب میشود که شخصیتهای علمی و اجتماعی بزرگی از آن برخاسته اند.
آیت الله حکیم از محضر علمای بزرگی چون حاج سیدمحمد کاظم یزدی، حاج شیخ محمدکاظم خراسانی، میرزای نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، شیخ الشریعه اصفهانی و برخی دیگر تلمذ نموده است.
مرحوم آیت الله حکیم بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی، مرجعیت عامهی شیعه را به دست گرفت و در تنظیم امور اداری حوزه های علمی و تأسیس مدارس و تربیت مبلغین سعی و کوشش بلیغ مبذول داشت و در غنا بخشیدن به فرهنگ اسلامی شاگردانی را تربیت کرد.
ایشان یکی از موفق ترین مراجع تقلید شیعه در امر تألیف و تصنیف بود و با وجود آن همه مشاغل مرجعیت باز دست از تألیف و تصنیف برنمی داشت و آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت.
گفته شده که از آیت الله حکیم پرسیدند نظرش دربارهی سیاست و دخالت علما در آن چیست؟ او با صراحت فرمود: «اگر معنی سیاست اصلاح امور مردم روی اصول صحیح عقلانی و رفاه حال و آسایش بندگان خدا باشد (کما این که ظاهر امر آن است که معنی صحیح سیاست همین باشد) اسلام، تمامش همین است و جز سیاست چیز دیگری نیست و علما غیر از این کار دیگری ندارند و اگر منظور معنی دیگر می باشد اسلام از آن بیگانه و دور است».
به همین دلیل او در امور جاری سیاسی و اجتماعی دخالت داشت، از جمله: 1ـ شرکت در جهاد مردم عراق علیه استعمار انگلستان 2ـ تکفیر حزب شیوعی و اشتراکی 3ـ کمک به جنبشهای آزادیبخش 4ـ شرکت در نهضت اسلامی ایران آیت الله حکیم برای ادارهی امور مرجعیت خود نظم و سازمان خاصی ایجاد و برای هر قسمت مسئول معینی انتخاب کرده بود و از افراد مطلع در ادارهی این تشکیلات کمک می گرفت، به همین دلیل تشکیلات او با نظمی خاص و آبرومند اداره می شد و این امر در نوع خود بی سابقه بود.
از آیت الله حکیم فرزندانی برومند، عالم و لایق باقی مانده است.
آنها در دوران زعامت پدر بزرگوار خود از معاونت و یاری او خودداری نکردند و چند تن از آنها پس از رحلت آن بزرگوار به دست دژخیمان نظام عفلقی به فیض شهادت نایل آمدند.
خاندان حکیم یکی از کانونهای مقاومت و شهادت در عراق به شمار می آید.
این عالم بزرگوار پس از عمری تلاش و کوشش در راه اسلام و قرآن سرانجام در 27 ربیع الاول 1390 ﻫ ق به ملکوت اعلی پیوست.
مدفن آن مرحوم در نجف در مقبرهی مخصوص جنب کتابخانهی خود واقع است.
ر.ک : فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی

منبع:

کتاب آیت‌الله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 266


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.