تاریخ سند: 27 فروردین 1352
موضوع: وضع زندانیان ضدامنیتی
متن سند:
به: 311 شماره: 8198 /9ﻫ
از: 9/ﻫ تاریخ: 27 /1 /1352
موضوع: وضع زندانیان ضدامنیتی
1- گروه مسلمانان تحت رهبری سیدی کاشانی، بازرگانی، عسگراولادی با تنظیم برنامهها توسط افراد فوق، روزانه حوزه و کلاسهائی دارند و در مورد مسایل سیاسی و نوشته جراید و اقتصاد مارکسیستی و تطبیق آن با موازین قرآن بحث مینمایند و سعی دارند که افراد را به خصوص کسانی که مدت کمی زندانی دارند تحت تأثیر تبلیغات خود قرار دهند. در ضمن گروههای وابسته به این افراد کوشش دارند با چریکهای مارکسیست توافق داشته باشند ولی این توافق ظاهر امر است و در باطن سعیشان بیشتر مربوط به کارهای تشکیلاتی خودشان بوده و فعالیتشان در محدوده اعضاء خود شدیدتر و تبلیغاتشان بر روی افراد که [کم] تجربه بسیار وسیع است. این افراد تروریسم را تنها راه فعالیت میدانند و تبلیغات وسیعی در این زمینه مینمایند.
2- منابع مورد بحث کلاسهای اشاره شده در بالا کتابها و جزواتی است که در اختیار دارند و یا این که نوشته میشود.
3- گروهی دیگر نیز بدین شکل فعالیت دارند و آنها هم تحت رهبری بیژن چهرازی، مهندس پیروزی، دست پرورده، زاهدیان، افشار قاسمی با گروههای غیر مسلمان حوزههای مخصوص به خود و با مسلمان نیز حوزههایی از نظر استراتژی دارند.
4- کابلی، خادم، رحیمی جزء ساکائیها1 هستند که کابلی سعی فراوان دارد باید دیگر افراد مارکسیست روابط، بحث و حوزه داشته باشد.
5- بین افراد تودهای، ساکائی، مسلمان و افراد مارکسیست دیگر اختلاف نظر موجود است که رضا شلتوکی ... خاص خود سعی دارد که وحدت در مقابل نظر دستگاه انتظامی داشته باشند تا بدین وسیله امتیازاتی کسب نمایند.
6- محسنزاده که قبلاً زندانی بوده در ایام عید و مواقعی که خانوادهها جهت ملاقات حضوری سر و صدا راه انداخته بودند با دوتش [دوستش] به نام توکلی در بین ملاقات کنندگان بوده و با اغلب افراد ملاقات کرد.
7- رضا شلتوکی، پیروزی، سیدی کاشانی و امثالهم گفتگوهائی در مورد آزادی افراد از زندان پس از آزادی ... و صحبت میکند که زندانی پس از مرخص شدن در مقابل ساواک چه پزی بگیرد، افرادی که آزاد میشوند ... افراد تحت تلقین قرار میگیرند که اگر ساواک پیشنهاد به عنوان همکاری دادند تنها با آن مقابله شود بلکه هیچ نوع تضمینی هم از نظر عدم فعالیت به ساواک داده نشود.
8- عباس نورالهیان و زابلی با این که از نظر مغزی رشد کافی نیافتهاند ولی تحت تأثیر شدید قرار گرفتهاند به خصوص نورالهیان که اخبار خارج و با وسائل مورد لزوم و سفارشات را فراهم مینماید.
9- مسعود فرشیدی که آزاد شده تحت تأثیر حسنپور و چریکهای دیگر بوده که ممکن است به فعالیت ادامه دهد لذا بایستی مراقبت شود.
10- اخبار و شایعات زیادی راجع به دانشگاهها و اعتصابات و خرابکاریها منتشر میشود.
11- تیمسار نوروزی قول رادیو و ملاقات مخلوط و ملاقات حضوری برای شهرستانیها داده است این مسئله به عنوان گرفتن امتیاز برای زندانیان محسوب شده لذا پیشبینی میشود که این شایعات دستاویزی باشد برای آشوب و امتیازات بعدی.2
نظریه چهارشنبه ـ ادامه این وضع در محیط زندان به مصلحت نیست. اکثر افرادی که به اتهام فعالیتهای ضدامنیتی بازداشت میشوند تا موقعی که به زندان شهربانی انتقال نیافتهاند از اعمال خود کاملاً نادم میباشند ولی به محض این که به زندان منتقل میشوند، به خصوص کسانی که مدت محکومیت آنها کم است، تحت تعلیم و تبلیغ افرادی که محکومیتهای طویلالمدت دارند قرار میگیرند. نه تنها زندان در روحیه افراد مؤثر واقع نمیشود بلکه کاملاً آموزش میبینند و پس از طی مدت محکومیت از زندان آزاد و درگیری ساواک را مضاعف مینمایند و چون افراد پراکنده میشوند میزان کنترل به حداقل میرسد، لذا پیشنهاد میشود که زندانیان ضدامنیتی را به دو یا سه گروه فعال، نادم، کم تجربه تقسیم و هر گروه به طور جداگانه نگهداری و به موازات آن برنامه ویژهای برای تقویت اعتقادات ملی و میهنی ترتیب داده شود و کسانی که در گروههای مختلف مخل نظم و یا افراد را تبلیغ میکنند به گونههای مختلف تحت فشار قرار گیرند تا از روش خود دست بردارند ـ خرازبان
در پرونده حبیباله عسگراولادی ضمیمه و ارائه شود. شرفالدین
عیناً به استحضار ریاست بخش 312 میرسد. شرفالدین 24 /2 /52
توضیحات سند:
1. ساکا، نام مخفف سازمان انقلابی کمونیستهای ایران است. پیشینه این سازمان به تشکیلاتی برمی¬گردد که سیدمحمد-باقر امامی(1346-1280 ش) با نام" کروژُکهای(هسته¬های) مارکسیستی" در سال 1323 ایجاد کرد و در سیر خود به "یکا"(یادر کمونیستی ایران؛ یادر در زبان روسی به معنی شورا است) در سال 1331 تبدیل شد و پس از کودتای 28 مرداد، خود او که در تشکیل گروه "کدسکا"(کارگران، دهقانان و سربازان کمونیست) نقش داشت این گروه را با "یکا" ادغام کرد و بدین ترتیب حمید ستارزاده و علی¬نیا که از مسئولان کدسکا بودند به یکا پیوستند. پس از چند سال، این گروه تحت نام "گاما"(گروه انقلابی مارکسیستی ایران) از یکا جدا شدند ... هر چند که این دو گروه از یکدیگر جدا شده بودند اما پیوند و دوستی بین رهبران آنها همچنان ادامه داشت تا اینکه باقر امامی بر سر ماجرایی عاطفی، به قصد نجات کودکِ بیمار زنی که از دیرباز دوستش میداشت، بخشی از پول تشکیلات را هزینه درمان آن کودک می¬کند به این امید که بتواند با فروش قطعه زمین ارثیهاش، آن پول را سرجایش بگذارد. گویا برای کاری ضروری، تشکیلات به آن پول نیاز پیدا میکند و بدین ترتیب رازش فاش میشود. با پیامد چنین وضعی، امامی به سختی مورد انتقاد قرار میگیرد و او قویا این انتقاد را پذیرفته، در خفا دست به محاکمه خود میزند و حکم مرگ را بر خود روا میدارد و آن را با رگ زدن در حمامِ خانهاش در تاریخ 30 /1 /1346 اجرا میکند. به دنبال آن کادر رهبری یکا شامل: آوانس مرادیان، هونان عاشق، فشارکیزاده، حسن اوردین، آلبرت سهرابیان تصمیم گرفتند با ادغام گاما تحت رهبری حمید ستارزاده؛ "ساکا"(سازمان انقلابی کمونیستهای ایران) را بنیاد نهند. اواخر سال ۴۸ و اوایل سال ۴۹ عدهای از اعضای ساکا، به ویژه تشکیلات اصفهان و مشهد، در عمل خود را از کنترل مرکزیت خارج کردند و مشی مبارزهای را در دستور قرار دادند که در آن سالها تحت تاثیر چگونگی مبارزه مسلحانه جهانی بود. هادی پاکزاد، عبدالله مهری، اکبر طباطبایی و بهروز صنعی با حفظ ارتباط با ساکا بر عملکرد خود اصرار میورزیدند و ساکا را به خاطر بیحرکتیاش و محصور شدن در یک دایره بسته مورد انتقاد قرار میدادند تا اینکه بیاطلاعِ مرکزیت دست به اقداماتی واکنشی زدند. بدین ترتیب ساکا در اواسط سال 1349 عملا منحل شد. پس از انحلال ساکا افراد همسو با یکای سابق، مجددا و مخفی از حمید ستارزاده (نامبرده به شدت متهم به همکاری با ساواک و رژیم بود) و روابطشان، باز به فکر تجدید سازمان افتادند که دکتر فشارکیزاده با همفکری رفقایش آوانس و آلبرت... اساسنامه جدیدی تدوین کردند اما ساواک و شهربانی که قبل از آغاز جشنهای ۲۵۰۰ ساله یورشی فراگیر برای دستگیری مخالفین آغاز کرده بود، ساکا را که توسط ستارزادهها کاملا لو رفته بود، دستگیر میکند که در این گیر و دار تشکیلات تازه متولد شده توسط فشارکی و رفقایش نیز در نطفه نابود میشود. ساواک تعداد زیادی را در مراحل بازجویی و عدهای زیادی را پس از دادگاه آزاد کرد. اما بسیاری از اعضاء برجسته ساکاییها به زندانهای طویلالمدت محکوم شدند. حمید ستارزاده و پسرش فریدون، پس از چند روز دستگیری آزاد شدند اما سران تشکیلات شهرستانها و بعضی از اعضای آنها جداگانه محاکمه و به زندانهای سنگین محکوم شدند. (نک: سیدمحمدباقر¬امامی و کروژُک¬های مارکسیستی او، محمدحسین خسروپناه، انتشارات شیرازه کتاب، چاپ اول، سال 1393)
2. منابع و جاسوسان ساواک در زندانها: ساواک در زندان مشهد نیز مانند تمام زندانهای دیگر از منابع و جاسوسان خود برای کسب اطلاع از وضعیت داخل زندان و به دست آوردن اطلاعات جدیدی که زندانیان زیر شکنجه از دادن آن خودداری کرده بودند، استفاده می¬کرد. جاسوس به کسی اطلاق میشد که اخبار و اطلاعات زندان و زندانیان سیاسی را به مأموران و زندانبانان انتقال میداد. بعضی از زندانیهای سیاسی، به دلیل ضعف نفس و تاب نیاوردن در مقابل فشارها، در برابر وعدۀ آزادی یا گرفتن امتیازات مادی برای جاسوسی انگیزه پیدا میکردند. زندانيان، جاسوسان را به اسمهاي مختلفي به يكديگر معرفي ميكردند. برخی از این اسامی عبارتند از: چشم و گوش زندانبان، آنتن، سم دار، عاقبت بخير و... روشهای ساواک برای داشتن جاسوس و کسب اطلاعات از طریق جاسوسان متفاوت بود، این کار را گاهی با فرستادن جاسوساني در لباس زنداني يا روحانینمایان و گاهی با استفاده از ابزار فشار یا تطمیع زندانيان سياسي به انجام می¬رساند. در مجموع شاید بتوان زندانیان را با توجه به نوع عکسالعملی که در برابر شکنجه، شرایط سخت زندان و وعدههای زندانبانان از خود نشان میدادند، به چهار گروه تقسیم کرد: 1- دسته اول کسانی که از ابتدا آدمهای سالمی نبوده و با رژیم ارتباط داشتند. آنان تعدادشان اندک، ولی عناصر خائن و جاسوسانی بودند که تماسشان با افراد مبارز، فقط برای خیانت به نیروهای انقلابی بود. 2- دسته دوم نسبت به فلسفه واقعی مبارزه و انقلاب آگاهی نداشته و فکر میکردند مبارزه هم یک نوع شعار روشنفکری و پز دادن است. آنان بعد از دستگیری وقتی شکنجه شدن دیگران را میدیدند، از همان ابتدا تمام مطالب را میگفتند. 3- دسته سوم کسانی بودند که در برابر شکنجه تاب تحمل نداشته و اقرار کرده و به اجبار تن به جاسوسی میدادند. 4- دسته آخر کسانی بودند که در برابر انواع شکنجه و فشارهای جسمی و روحی و هر چه درباره آنان اعمال میشد، تا آخرین لحظه مقاومت میکردند و به مامورین ساواک «نه» میگفتند. (نک: دائره المعارف زندان سیاسی عصر پهلوی)
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 364