صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

برادران و خواهران مسلمان گرگان و دشت

برادران و خواهران مسلمان گرگان و دشت


متن سند:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

برادران و خواهران مسلمان گرگان و دشت، در لحظاتی که مبارزات پیگیر ما که با اتحاد و همبستگی همه قشرها و نیروها به رهبری مرجع عالی‌قدر شیعه و مجاهد بزرگ خلق مسلمان ایران امام خمینی بر ضد امپریالیزم جهانی و پایگاه آنها در ایران (شاه و عوامل دست نشانده‌اش) نقش تعیین کننده و موثر پیدا نموده و روز به روز در حال اوج گرفتن است، دشمن با وحشتی که پیدا نموده و به اقتضای ماهیتش دست به توطئه‌های خیانتکارانه و خائنانه می‌زد که با آلت دست قرار دادن عناصر مرتجع و ناآگاه تا آنجا که بتواند طرح‌های خود را در زیر پوشش عصیان و خشم مردم به مرحله اجرا درآورد که هدف لوث کردن و تفرقه انداختن و در نتیجه تضعیف و سرکوب کردن مبارزات به حق و مترقی و اوج گیرنده خلق مسلمان ایران است. هدف ما محو هرگونه پایگاه و آثار امپریالیزم جهانی و تحقق جامعه‌ای اسلامی مبنی بر زهد و تحقق ارزشهای متعالی انسانی و مردمی و نجات توده‌های محروم (مستضعف) و محو هرگونه استعمار و استثمار و خودکامگی و ظلم و تبعیض که جز طبیعت جامعه شرک (ضد توحید است) می‌باشد که جامعه‌ای حامی و در برگیرنده همه نیروها و اقلیت‌هایی است که موضع ضد انسانی و ضد مردمی و ضد خلقی نداشته باشند. مردم مسلمان گرگان و دشت به منظور تحقق بخشیدن به این هدف مقدس هماهنگ و هم‌صدا با تمام شهرهای ایران تظاهراتی کاملاً اسلامی برپا کردند (حمل عکس‌های امام خمینی و دکتر شریعتی شهید و آیت‌اله طالقانی1 مجاهد و همچنین دادن شعارهای آزادی حکومت اسلامی و شعارهای دیگر ضد رژیم) دلیل روشنی بر اسلامی بودن چنین تظاهراتی است. این تظاهرات از عید فطر با جمعیت‌های چند هزار نفری شروع شده و تا 3 مهر به طور مرتب با فاصله‌های دو یا چند روز ادامه داشت در این فرصت مردم با دادن شعارهای اسلامی و سخنرانی‌های مذهبی و مردمی به حقایق اسلامی و دردهای مردم رنجدیده و مستضعف و جنایت رژیم پرداختند و هیچگونه درگیری بین پلیس و مردم اتفاق نیفتاد از آنجائی که حکومت‌های طاغوتی و ارتجاعی با آگاه شدن مردم به لرزه درآمده و منافعشان در خطر می‌افتد تاب و تحمل شنیدن و دیدن چنین تظاهرات منطقی را ندارد و چون نمی‌توانند به طور مستقیم و با جنبشی که از وجود مردم و مکتب قرآن و اسلام سرچشمه گرفته و مردم حاضرند مال و جان خود را در راه اعتلای حکومت توحید و سرنگونی امپریالیزم بدهند، مبارزه کنند سعی می‌کنند که جنبش را از مسیر اصلی خود منحرف کنند و ما این اعمال زشت و پلید و ضد مردمی را در حکومت ارتجاعی پهلوی به خوبی می‌بینیم و برای آگاهی دو نمونه ذکر می‌کنیم:
هنگامی که رژیم متوجه شد انقلاب اسلامی روز به روز گسترده‌تر می‌شود ناگهان سینما رکس آبادان را با نقشه‌های قبلی به آتش می‌کشد که در این فاجعه جان صدها تن تلف می‌شود و این عمل زشت را به وسیله رسانه‌های گروهی از اطراف عناصر اخلال‌گر معرفی می‌نماید. البته همه مردم آگاه ایران می‌دانند که رژیم از این عمل چند هدف داشت 1- ایجاد کردن تنفر و انزجار در مردم نسبت به انقلاب اسلامی 2- استفاه از شرایط به وجود آمده و برای عناصر انقلابی اسلامی 3- ایجاد تفرقه در صفوف هماهنگ و متحد مردم و انداختن آنها به جان همدیگر البته این نکته قابل توجه است که رژیم صحنه آتش‌سوزی را برای برانگیختن احساسات مردم در تلویزیون چند بار به نمایش می‌گذارد و دستور می‌دهد که در تمام شهرهای ایران با پارچه‌های رنگارنگ چنین فاجعه‌ای را محکوم کنند و به خانواده‌ یا بازماندگان کمک می‌نمایند (این سیاست معاویه‌ای است که رژیم از همکارش به ارث برده است) نمونه عینی دیگر مسجد کرمان است عمال مزدور و ماموران کثیف ساواک هنگامی که مردم برای شهدای 17 شهریور مجلس ترحیم گرفتند و هزاران نفر در مسجد نشسته بودند ناجوانمردانه به طرف مسجد حمله می‌کنند و مردم را مضروب می‌سازند و بنا به گفته کیهان، پلیس جمعیت‌ چماق به دست را هدایت می‌کرد برای اطلاع بیشتر به کیهان شماره 1591 دوشنبه 29 مهر و شماره 1588 رجوع شود و اما در گرگان صبح دوشنبه 1 /7 /57 در حالی که تظاهراتی صورت نگرفته بود پلیس به دبیرستان‌های دخترانه حمله کرده و آنها را مضروب می‌سازد در این حمله یکی از دختران به شدت مجروح و بعد شهید شده. مردم به منظور انتقام از حمله وحشیانه‌ پلیس و مجروح ساختن دختران در روز سه‌شنبه تظاهرات عظیمی تشکیل داده و پایگاه‌های فساد و ضد انسانی و مروج فحشاء چون سینما و بیلیارد و مشروب‌فروشی‌ها و بانکها (منابع استثماری) را مورد حمله قرار می‌دهند (زیرا در جامعه اسلامی نباید اماکن فساد باشد) نکته شایان توجه اینکه در این عصیان‌گری علیه رژیم حاکم و مراکز فساد وابسته به آن هیچگونه قصد تخریب و آتش‌سوزی ناسالم نبوده است به عنوان مثال با اینکه سینما کاپری در آتش خشم مردم می‌سوزد و سالن بلیارد به آتش کشیده می‌شود مغازه‌های جنب و زیر سینما از کمترین آسیبی محفوظ است. در این موقعیت‌ حساس که مردم موضع اسلامی و ضد رژیمی خود را کاملاً اثبات کردند برای خنثی کردن نهضت اسلامی و انحراف فکری در توده مستضعف روز چهارشنبه عوامل مشکوک دست نشانده رژیم چند خانه و وسایل زندگی اقلیت مسیحی را به آتش می‌کشند که این عمل از نظر هر مسلمانی محکوم است و مسلماً کار مزدوران رژیم است که نظیر آن در واقعه آبادان و کرمان بر تمام ملت مسلمان ایران ثابت شده است. البته در این مورد دلایل ارزنده‌ای را ارائه می‌دهیم 1- چرا پلیس در تظاهرات آرام یک ماهه مردم با نیروهای مسلح دخالت کرد ولی در جریان آتش‌سوزی یکی دو خانه دخالتی نکرده است. 2- اگر آتش‎نشانی به منظور بر طرف ساختن آتش‌سوزی است پس هنگام سوزاندن کجا بودند و چرا نیامدند آتش را خاموش نکردند ... و ... برای هر مسلمانی پرواضح است که هدف رژیم از سوزاندن سینما رکس آبادان2 و حمله به مسجد کرمان3 و آتش‌زدن منزل و وسایل اقلیت‌های مسیحی جز تفرقه و بدبینی مردم نسبت به انقلاب نیست ولی ما ملت مسلمان با الهام از امام مجاهد حضرت آیت‌اله العظمی خمینی که می‌فرماید (جوانان عزیز آگاهند که در این موقعیت حساس که نهضت اسلامی به نتیجه نزدیک می‌شود هیچ امری از اختلاف کلمه خطرناک‌تر نیست وحدت خود را حفظ کنید) و روحانی و دانشجو و استاد و دانش‌آموز، کشاورز و کارگر کسبه و بازاری و از زن و مرد مسلمان ایران یک صدا اعمال وحشیانه رژیم مزدور پهلوی را محکوم می‌کنیم و از آن بیزاریم. بدین جهت برای اینکه از مبارزات خود نتیجه مثبت بگیریم ما از همه مردم محترم گرگان انتظار داریم که در چنین موقعیتی با این حوادث تا حد امکان برخورد صحیح نموده وظیفه و مسئولیت اسلامی و انسانی خود را تشخیص دهند و با تامل و تعمق بیشتر و با تجربه‌ای که از جریانات اخیر در ایران به دست آمده و با مشورت با افراد مطلع و آگاه در جهت تایید هدفها و مبارزات خلق مسلمان ایران و طرد عوامل مشکوک و پشت پرده رژیم کوشا باشید و از برادران و خواهران آگاه انتظار داریم که در جهت آگاه نمودن عموم از هدف‌های مبارزه و جریانات فوق‌الذکر به سهم خود مساعی لازم مبذول نمایند و امید داشته باشند که مجاهدان حق در جریان مبارزات خود اگرچه ضرباتی را تحمل کنند، نقشه‌ها و دسیسه‌های خائنانه و خیانتکارانه دشمن را نقش بر آب نموده راه خود را به طرف پیروزی حق پیدا خواهند کرد. زیرا خدا حامی و ضامن پیروزی و تحقق خواسته‌های آنها است که تحقق حرکت رشد یابنده و کمال‌خواهی و کمال یابنده هستی در جهت هدفداری حق است.
ما درصدد شناسایی و محاکمه مسببین و عاملین حمله به دبیرستان‌های دخترانه و همچنین پسرانه هستیم که در روز دوشنبه صورت گرفت و جریان را تا حصول نتیجه پیگیری خواهیم کرد. همچنین در جستجوی شناسایی عوامل مشکوک پشت پرده‌ای و وابسته به رژیم می‌باشیم که از جریانات اخیر سوءاستفاده کردند. از برادران و خواهران آگاه تقاضا داریم که در رابطه ادامه جریانات بعدی با توجه به تجربه‌ای که از شرایط اخیر به دست آمده روحیه خود را در جهت هم‌فکری بیشتر تصحیح نمایند تا بتوانید به موقع همدیگر را از جریانات با اطلاع ساخته بدین وسیله دسیسه‌های احتمالی بعدی دشمن را خنثی نموده و هم اینکه موانع احتمالی را به طور صحیح و جدی از سر راه بردارید.
والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا
کسانی که در راه ما کوشش و جهاد می‌کنند، راه‌های هدایت را به آنها نشان می‌دهیم. ژ
درود بر آیت‌اله العظمی امام خمینی و مجاهدین راه حق و حقیقت.
زنده باد جهاد خستگی‌ناپذیر مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی.
مرگ بر امپریالیزم جهانی و صهیونیزم.
مرگ بر سلطنت و دودمان ارتجاعی و مزدور پهلوی.

توضیحات سند:

1. آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در سال 1289 ﻫ ش دیده به جهان گشود. وی در خانواده‌ای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضدظلم رشد نمود و برای نخستین بار در محضر پدرش مرحوم آیت‌الله سیدابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی درس تقوا کرد. پدر وی را به لحاظ تقوا سرآمد پرهیزکاران یاد می‌کنند. آیت‌الله طالقانی در زمان طلبگی آشنایی فراوانی با امام خمینی داشت و روابط متقابل آن دو بسیار بود. مرحوم طالقانی دروس حوزوی را در محضر آیات عظام و اساتید به پایان رساند و از آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی اجازه اجتهاد گرفت. پس از پایان تحصیل به تهران بازگشت و در مدرسه سپهسالار به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. تبلیغ، تشکیل جلسات مذهبی، مبارزه با رضاخان باعث دستگیری وی در سال 1318 شد. وی پس از شهریور 1320 و شکست استبداد فعالیت‌های خود را گسترش داد و در جریان نهضت ملی نفت از فعالان بود. پس از کودتای آمریکائی 28 مرداد 1332، دستگیر و به دلیل مخفی نمودن شهید سید مجتبی نواب صفوی در خانه‌اش مدتی زندان بود. در کنگره جهانی «شعوب المسلمین» در کراچی شرکت نمود. در کنگره اسلامی قدس که سالی یک بار تشکیل می‌گردید دو بار مقام ریاست هیئت نمایندگی ایران را داشت. از سوی مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی حامل پیامی برای «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در مصر شد. با آغاز نهضت امام خمینی از فعالان صحنه‌ی سیاست و تبلیغ بود. در سال 1341 دستگیر و پس از اندکی آزاد شد. سپس در جریان نهضت 15 خرداد بار دیگر به زندان محکوم گردید. در سال 1346 آزاد و مجدداً در سال 1350 دستگیر و مدت سه سال به زابل و 18 ماه به بافت کرمان تبعید شد. در سال 1352 مجدداً دستگیر و به 10 سال زندان محکوم و با اوج‌گیری نهضت اسلامی مردم ایران از بند آزاد شد. آیت‌الله طالقانی از بدو آزادی خود بار دیگر وارد صحنه‌ی سیاست شد و با انتشار اعلامیه ددمنشی رژیم سفاک پهلوی را محکوم نمود. با تأسیس شورای انقلاب به ریاست آن تعیین و در سال 1358 از سوی امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعه تهران معین شد. وی در 19 شهریور 1358 در اثر سکته قلبی دارفانی را وداع گفت. آیت‌الله طالقانی که مقام والائی چون حضرت ابوذر داشت و علیه ستمگران و چپاولگران مبارزه می‌نمود، در برابر دشمنان چون مالک اشتر مجری عدالت و مدافع ولایت بودند. آیت‌الله طالقانی علیرغم زندان‌ها - تبعیدهای مکرر چندین اثر جاودان منتشر کردند :
1ـ حاشیه بر تنبیه الامه مرحوم آیت‌الله میرزا محمدحسین نائینی 2ـ تفسیر پرتوی از قرآن 6 جلد 3ـ تفسیر نهج‌البلاغه 2 جلد 4ـ با قرآن در صحنه 5 ـ آینده بشریت از نظر مکتب ما 6ـ سفرنامه حج 7ـ اسلام و مالکیت 8ـ جهاد و شهادت 9ـ وحدت 10ـ آزادی 11ـ توحید 12ـ ترجمه کتاب امام علی (ع) جلد اول
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک: آیت الله سید محمود طالقانی،3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
2. آتش‌سوزی سینما رکس آبادان: این فاجعه زمانى رخ داد که بیست سال از زمان ساخته شدن سینما رکس مى‌گذشت. ظرفیت این سینما حدود هفتصد صندلى بود و در خیابان امیرى آبادان، روى یک پاساژ قرار داشت. فرداى حادثه، روزنامه‌ها خبر این فاجعه را به شکلى شتاب‌زده تنظیم کردند و آن را منتسب به «خرابکاران» کردند. «خرابکار» صفتى بود که رژیم شاه به مبارزان و افرادى که علیه سلطنت اقدام مى‌کردند، داده بود. روزنامه اطلاعات خبر خود را چنین شروع کرد: «گروهى خرابکار و غیرمعتقد به اصول انسانى با همکارى سرایدار سینما با مواد آتش‌زا سالن سینما را به آتش کشیدند.» (ش 15691، ص 4) و بعد در ادامه نوشت: «مأموران آتش‌نشانى، شهردارى و شرکت نفت آبادان چند لحظه پس از آگاهى از آتش‌سوزى سینما رکس آبادان به محل حادثه شتافتند(!)» (همان) بى آن که درباره عوامل وقوع این فاجعه پیش‌داورى کنیم روند گزارش‌هاى ساواک که در نهایت منعکس‌کننده قضاوت عمومى اهالى آبادان، مردم ایران و حتى جهانیان است، بیانگر این داورى خواهد بود. روایت دیگرى از این فاجعه چنین است «آتش با چنان سرعتى آغاز شد که در زمان کوتاهى تمام فضای سینما را دربرگرفت. به طورى که عده‌اى از تماشاگران جز تسلیم در برابر شعله‌هاى سرکش آتش چاره‌اى دیگر نداشتند و عده‌ای دیگر در حالى که وحشت سراپاى‌شان را فرا گرفته بود از لابه‌لاى صندلى‌ها به قصد فرار خود را درهای خروجی سینما رساندند، اما جز تعداد کمى، کسى نتوانست از آن حصار شوم بگریزد و آن هم پس از خروج از در و پنجره‌های سوخته سینما مأمورین شهربانى آنها را زیر لگد ومشت خود گرفتند. در این زمان شعله‌هاى آتش تمام سالن را دربرگرفته بود مردم برای نجات آسیب‌دیدگان به طرف درهاى سینما مى‌رفتند تا بلکه بتوانند به هر وسیله‌اى شده تماشاگران را از آنجا خارج سازند، اما سرتپ رزمی درحالى که فریاد مى‌زد خرابکارها توى سینما هستند اجازه نزدیک شدن به کسى را نمى‌داد و دستور داده بود در سینما را که از درون با زنجیر بسته شده بود از بیرون نیز براى محکم‌کارى با دستبندهاى آهنى شهربانى قفل کنند مردم که نظاره‌گر سوختن فرزندان خود بودند براى ورود به داخل سینما تلاش مى‌کردند اما مأمورین شهربانى به زور اسلحه و باتون و با ضرح و جرح به مقابله با آنان مى ایستادند و از ورودشان به درون سینما ممانعت مى‌کردند... پس از گذشت نیم ساعت از آتش سوزی... مامورین آتش‌نشانى فاصله 5 دقیقه‌اى را در مدت 30 دقیقه طى کرده و به محل آتش‌سوزى رسیدند...» (خوزستان همگام با انقلاب، صص 109 تا 113)
3. واقعه مسجد کرمان: در تاریخ 24 مهر ماه ۱۳۵۷ عده‌ای از چماق به دستان در حمایت از مأموران شاه به جمع مردم عزادار کرمان ـ که در مسجد جامع شهر برای بزرگداشت چهلم شهدای هفدهم شهریور گرد آمده بودند، حمله کردند. جمع کثیری مجروح یا کشته شدند و نسبت به ساحت مقدس قرآن کریم بی‌احترامی شد. با آتش گرفتن مسجد، قرآن‌ها نیز در آتش سوخت. در پی این واقعه آیت‌الله صالحی کرمانی در تلگرافی به مراجع تقلید قم این واقعه را تشریح کرد. در این تلگراف چگونگی حمله مهاجمان با حمایت ماموران مسلح در مسجد جامع افشا شد. مهاجمان که عده‌ای از کولی‌های اجیرشده توسط رژیم بودند، ضمن فحاشی و ضرب و شتم مردم حتی به کودکان و زنان رحم نکردند و پس از حمله به مسجد، مغازه‌های مردم را به آتش کشیدند.
(ر.ک: هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، غلامرضا کرباسچی، ج ۲، ص 961)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب5 صفحه 248


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.