تاریخ سند: 9 آبان 1346
موضوع: اظهارات مهدی غضنفری در مورد وابستگی علی اکبر اکبری به ساواک
متن سند:
رونوشت گزارش خبری شماره 25019 /20 ﻫ 2 –9 /8 /46
موضوع: اظهارات مهدی غضنفری در مورد وابستگی علی اکبر اکبری به ساواک
مهدی غضنفری ضمن مذاکراتی اظهار داشت خبر دقیق دارد که علی اکبر اکبری مأمور است و گفت افرادی نظیر اکبری، بیژن جزنی1 و پرویز یاشائی که تظاهرات بیپروا و افراطی دارند[و]دستگاه هیچگاه مزاحمشان نیست، حتماً پلیس هستند و اضافه نمود که اکبری را در جریان قتل دکتر خانعلی2 شناخته که مأمور است و گفت خانعلی نیز مأمور سازمان امنیت بوده و این مطلب را اللهیار صالح به خوبی میداند؛ حتی روزی که خانعلی کشته شد برای تحویل جنازه، صالح و شاهحسینی و عدهای به منزل وی رفته بودند و صالح برای اینکه ثابت کند خانعلی مأمور است از خانواده وی سئوال کرده و برادر خانعلی در حضور عدهای گفته است که برادرش مرحوم خانعلی مأمور سازمان امنیت بوده. غضنفری سپس گفت در تظاهرات جلوی بهارستان پس از قتل خانعلی، برگهای به دست آورده که میداند اکبری نیز مأمور است و افزود در این مورد نمیتواند توضیح بیشتری بدهد. وی در پاسخ اینکه شاید روی اصل انتقادی که اکبری از خنجی میکند این تهمت را بر او روا داشتهاند گفت به انسانیت سوگند که چنین نیست و میداند که اکبری مأمور است. غضنفری سپس در مورد داریوش فروهر اظهار داشت که وی بخواست دستگاه و در جهت تمایلات آن عمل میکند و افزود تنها کسی که صالح برای رهبری مردم میباشد، دکتر محمدعلی خنجی است و اضافه نمود که اعتمادی که به خنجی دارد به دکتر مسعود حجازی ندارد.
ملاحظات. اقدام مستقیم درباره اظهارات مهدی غضنفری موجب شناسایی منبع خواهد گردید.
رونوشت برابر اصل است. اصل در 88099. به پرونده اللهیار صالح به کلاسه 23000 ضمیمه و بایگانی شود. 14 /8 /46
توضیحات سند:
1. بیژن جزنی، فرزند حسین در سال 1316ش در تهران متولد شد. پدرش ستوان یکم ژاندارمری بود که بعدها به فرقه دموکرات پیوست و در نتیجه پس از شکست فرقه و برچیده شدن حکومت پیشهوری، به شوروی گریخت. مادر بیژن، عالم تاجکلانتری نظری، نیز عضو کمیته زنان حزب توده بود. دو تن از عموها و تمامی داییهای بیژن جزنی از فعالین حزب توده بودند. جزنی پس از اخذ دیپلم متوسطه، در آزمون ورودی دانشگاه تهران شرکت کرد و در رشته فلسفه دانشکده فلسفه و علوم تربیتی دانشگاه تهران پذیرفته شد.
ورود جزنی به دانشگاه در سال 1338 مقارن بود با بازشدن فضای سیاسی کشور. جزنی که پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 سمپاتی خود را نسبت به حزب توده از دست داده بود، این بار به فعالیت در چارچوب جبهه ملی پرداخت؛ اما فضای باز سیاسی کشور با سرکوب قیام پانزدهم خرداد سال 1342 کاملاً دگرگون شد و فعالیت احزاب و سازمانها به خاموشی گرایید. این بار جزنی فعالیت خود را بر انتشار نشریه «پیام دانشجو» متمرکز ساخت، ولی با لو رفتن دستاندرکاران انتشار این نشریه، همگی آنان از جمله جزنی دستگیر شدند. او پس از سپری کردن دوران محکومیت 9 ماهه خود، به همراه داییاش «منوچهر کلانتری نظری» و چند تن دیگر، جلساتی برای دستیابی و تدوین استراتژی مبارزه تشکیل داد و در نهایت جمعی که به دور جزنی گرد آمده بودند، مبارزه مسلحانه را به عنوان شکلی از اشکال مبارزه علیه دیکتاتوری شاه پذیرفتند. از آن پس یارگیری و تشکیل و گسترش هستهها و مطالعات مقدماتی برای نحوه مبارزه آغاز شد، اما این گروه که هنوز فاقد ساختاری سازمانی و نام و عنوان بود، توسط ساواک ضربه خورد و اعضای آن دستگیر شدند. جزنی در دادگاه به 10 سال حبس محکوم شد. این گروه به لحاظ موقعیت ویژه جزنی و ضیاء ظریفی در آن، گروه جزنی ـ ضیاء ظریفی نام گرفت. بعدها بازماندگان این گروه در پیوند با گروه دیگر، سازمان چریکهای فدائی خلق را در سال 1350ش بنیان نهادند. جزنی درحالی که دوران محکومت خود را سپری میکرد، در 29 فروردین سال 1354 به همراه 6 تن از اعضای گروهش و دوتن از اعضای سازمان مجاهدین خلق، در تپههای اوین و به بهانه فرار از زندان به رگبار گلوله بسته شد و به قتل رسید.
2. ابوالحسن خانعلی در سال 1311ش در روستای کن تهران به دنیا آمد. پس از دریافت لیسانس سال 1335ش، در آموزش و پرورش استخدام شد و به تدریس فلسفه و زبان عربی در دوره دبیرستان مشغول گردید. همزمان با تدریس، به تحصیل ادامه داد و از دانشگاه تهران دکترای فلسفه گرفت. در جریان تظاهرات صنفی معلمان در 12 اردیبهشت ماه سال 1340ش، در میدان بهارستان، شرکت داشت که با ضرب گلوله از پای درآمد. تشییع جنازه او در روز 13 اردیبهشت، به تظاهراتی دیگر تبدیل گردید و به موجب آن، شریف امامی از نخست وزیری برکنار شد.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 378