تاریخ سند: 11 خرداد 1342
موضوع : اعلامیه آیت الله میلانی
متن سند:
شماره : 240
آیت الله میلانی اعلامیه1 مفصلی داده و ضمنا [ضمن] یادآوری مدرسه
فیضیه2 اضافه می نماید باید مردم را از لوایح دولت فاسد در دادگستری مطلع
ساخت و هیئت حاکمه شرط اسلام و شرایط اسلامی را از قاضی برمی دارد و بر
هر فرد فاسد و کمونیست اجازه اشتغال مقام قضا را می دهند باید به مردم بگویید
چگونه راه را برای عمال و جاسوسان اسرائیل در ایران باز کرده اند و با پول ملت
بیش از هزار نفر را برای مقاصد ناپاک و خیانت آمیز به خارج فرستاده اند باید به
مردم اطلاع داد که چگونه ایادی جاسوسان اسرائیل را در فرهنگ ملت دخالت
داده اند و این همه برای آن می کنند ملت از آنها بیزار است این وظیفه جامعه
مبلغین اسلامی در ایام عاشورای حسینی .
که هرکس جز این عمل کنند بر سر
سفره حسینی نان و نمک خورده و نمکدان شکسته است.
آقای شهابی گزارش شما را در این مورد ندیده ام 11 /3
این مطلب ضمن اخبار روز و گزارشهای ویژه به عرض رسیده است .
در پرونده آیت الله میلانی
بایگانی شود.
هاشمی
توضیحات سند:
1ـ متن اعلامیه موصوف را در
سند بعد نگاه کنید، لازم به
یادآوری است.
آیت الله میلانی
رونوشت این نامه را نیز برای
آیات عظام قم و سایر شهرهای
ایران ارسال نموده اند.
2 ـ بامداد روز دوم فروردین
42 چهره شهر قم تغییر کرد.
ده ها
اتوبوس شرکت واحد مسافران
جدیدی را در شهر قم پیاده کرد.
بعد از ظهر آن روز به مناسبت
شهادت امام جعفر صادق (ع) در
مدرسه فیضیه قم از طرف
حضرت آیت الله گلپایگانی (ره)
مجلس روضه خوانی و
عزاداری مفصلی برپا شد و جمع
کثیری از علماء و طلاب علوم
دینی و مردم قم و زوار حضرت
معصومه (علیهاسلام) در آن
مجلس حضور یافتند و وعاظ و
خطباء مشغول ذکر مصیبت و
سخنرانی بودند، در اواسط
مجلس سوگواری به طور
ناگهانی مأمورین امنیتی و
انتظامی که از تهران به قم آمده
بودند ، وارد مدرسه شده و به
عزاداران و مردمی که برای
استماع سخنان وعاظ در مدرسه
گرد آمده بودند حمله نمودند.
در
همین هنگام طلاب مدرسه به
دفاع پرداخته با سنگ و آجر
پاسخ حمله کنندگان را می دادند.
در این میان مأمورین امداد و
پلیس انتظامی که به انواع
سلاح های گرم مجهز و آماده
بودند وارد معرکه شدند و زد و
خورد بین قوای دولتی و طلاب
و مردم بی پناه شدت گرفت.
ر .
ک : روزشمار تاریخ، جلد دوم،
صفحه 153
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 102