تاریخ سند: 8 دی 1357
موضوع: تظاهرات در سمنان
متن سند:
از: سمنان تاریخ:8 /10 /1357
به: 312 شماره: 7301 /14ﻫ
موضوع: تظاهرات در سمنان
ساعت 0900 روز جاری تعداد 300 نفر از محلات و حدود 400 نفر از بخش سرخه به سمنان آمده و در مسجد سلطانی این شهر اجتماع و پس از ملحق شدن به تعدادی از اهالی شهر، جمعیتی حدود 4000 نفر را تشکیل و شروع به راهپیمائی نمودند. این تعداد به دستههای متعدد تقسیم و ضمن دادن شعار: «رهبر ما خمینی، نهضت ما حسینی. یک دل و یک صدا، میدهیم این ندا، مرگ بر 66 ، مرگ بر این 66»، دو دسته دیگر میگفتند: «شب تاریک ملت روز گردد، خمینی عاقبت پیروز گردد، این است شعار ملی، خدا، قرآن، خمینی»، در میدان سیسر اجتماع و شیخ علی سالار پشت میکروفن رفته و اظهار داشت این رژیم کثیف خواب بود، هنوز هم خواب است، به دلیل اینکه بنا به اعلامیه شرکت نفت، آمریکا خودش نفت ذخیره دارد، نفت ایران ما را میبرد. شاه جیره خوار اوست، ظلم میکند به دلیل اینکه شرکت نفتیها اعلام نمودهاند اکنون نفت تصفیه شده آماده برای مدت هفت ماه دیگر ذخیره دارد، میخواهد مردم را تحریک کند به دلیل اینکه در صفهای نفتی که شما میبینید، ما مردم نیستیم، همین ساواکیها هستند، همین ظالمها و مزدوران و دولتیها هستند که صفهای نفت را اشغال کردهاند. نامبرده به دنبال اظهاراتش گفت شعارهائی که میخواهید بدهید و راهپیمائی را ادامه دهید، دهن من باز نمیشود تا برای شما بگویم، شما میدانید در برابر این ظلم چه بگوئید و شعارتان چی باشد. پس از سخنرانی شیخ علی سالار، جمعیت تظاهر کننده به میدان منوچهری و خیابان تهران، مشهد. خیابان نظامی. خیابان یغما و خیابان سعدی میدان شاه رفته و در این میدان یکی از مغازهها را که متعلق به شخصی به نام تجلی بوده و از موافقین نیز میباشد، به آتش کشیده و در انتهای خیابان شاه، ساعت 1250 متفرق شدند و در میدان شاه، داماد شیخ علی عالمی سخنرانی تحریکآمیزی عنوان و در آنجا تائید شد تا از امشب به مدت 10 شب پس از برگزاری نماز مغرب و عشاء در مسجد جامع این شهر عزاداری نمایند. در بین جمعیت مذکور تعدادی که کلاه پشمی به سر داشتند و صورت آنها نیز پوشیده شده بود، در مسیرهای مذکور ضمن نوشتن شعارهای ضد ملی و میهنی، عکسهای خمینی را با کلیشه روی دیوارها میزدند و در میدان شاه پس از سخنرانی داماد عالمی، رضا شریفی دبیر دبیرستانهای سمنان پشت میکروفن رفته و اظهار داشت ما باید فکر کنیم و ببینیم این فرهنگ که تعطیل است، به نفع ملت است یا به ضرر ملت؛ مسلماً به نفع ملت است، زیرا همان طوری که دکتر کامکار[کامران نجات اللهی]،1 استاد دانشگاه را به خاک و خون کشیدند، فرزندان ما را هم که بعد از دیپلم به دانشگاه رفتند، به همین طریق کشته میشوند و اگر این اعتصاب پیشرفت کند، موفق میشویم و فرزندان ما به راحتی در دانشگاه پیش میروند و شما باید از نظر کمک به اعتصابیون هیچگونه دریغی نکنید. افریقا که از ما نفت میخرد، چرا نفت دارد ولی ما نداریم، نفتها را انبار کردهاند تا مردم را در شکنجه بگذارند و مزدوریت خودشان را پیش ببرند. بنا به اطلاعیه شرکت نفت، ما کارگران شرکت نفت به خاطر مردم ایران و برادران و خواهران خودمان سرکار رفتیم و بیش از مصرف داخلی تولید نفت کردهایم برای آسایش مردم، ولی این مزدوران نخواستند به ملت بدهند، اجنبی را بر ما مقدم دانستند، زیرا ما بیش از مصرف نفت تولید کردهایم چرا به من و شما نمیدهند، چرا به ارتش میدهند. همین ساواکیها، همین ارتشیها، همین دولتیها مزدور و جیرهخوارند. تمام این اخلال و بینظمی را بر پا میکنند، در صفها میایستند و شلوغی ایجاد میکنند. ما پیشرفته هستیم و دیگر توپ و تانک و تفنگ به ما اثر ندارد...2
ضمناً به عرض میرساند روحانیونی چون لنکرانی، عالمی، شاهچراغی شب مورخ 7 /10 /57 اعلام داشتند که این راهپیمائی بدون هیچگونه تظاهرات و به آرامی برگزار خواهد شد، ولی با این ترتیب، به قول خود عمل ننمودند. مراتب جهت استحضار به عرض میرسد. نصر
گوینده. حقیقت
گیرنده. خوانساری ساعت. 1440
توضیحات سند:
1. کامران نجات اللهی در سال 1333ش در شهرستان بیجار به دنیا آمد. دوران کودکی را به اقتضای شغل پدرش، در شهرهای مختلف بود و دوران دبیرستان را در درالفنون سپری کرد. از دانشگاه علم و صنعت، کارشناسی عمران و از دانشگاه پلی تکنیک، کارشناسی ارشد گرفت و در همان دانشگاه به تدریس مشغول گردید. در تحصن دانشجویان در پنجم دی ماه سال 1357ش، در خیابان ویلای تهران، درحال سخنرانی برای متحصنین بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. تشییع جنازه او به تظاهراتی قابل توجه تبدیل گردید که در جریان آن، تعدادی کشته و مجروح شدند. خیابان ویلا که محل شهادت وی بود، پس از انقلاب به نام استاد نجات الهی نامگذاری شد.
2. روزنامه کیهان در این روز نوشت: «امروز هشتم دی ماه، به دعوت نظام پزشکی و جامعه معلمان، به مناسبت کشته شدن دکتر کامران نجات اللهی مجلس سوگواری در مدرسه قلعه شاهرود برپا شد و گروه زیادی از مردم در آن شرکت کردند. کیهان ش 10605. ص 7
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 4 صفحه 445

