تاریخ سند: 3 مهر 1357
هیئت مدیره محترم شرکت آلوم پارس
متن سند:
شماره: 6106تاریخ: 3 /7 /1357
هیئت مدیره محترم شرکت آلوم پارس
همان طورى که قبلا ضمن نامه شماره 6077 به استحضار رسید شرکت براى مواد اولیه خرید مواد و لوازم ضرورى کارخانه از خارج از کشور و پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان و متخصصین خارجى مشغول کار در کارخانه به موجب ریز هزینههاى پیوست براى چهارماه از شهریور الى آذرماه جارى احتیاج به حدود 337 میلیون ریال وجه دارد. شرکت در شهریور ماه حتى قادر به پرداخت مساعده کارگران نبوده است با تلاشى که بعمل آمده هیچیک از بانکها حاضر به دادن وام یا اعتبار به شرکت نشدند با صاحبان سهام شرکت براى رفع نیاز مالى مذاکره شد اظهار داشتند تا برنامه کار شرکت کاملاً مشخص نشود شرکت نباید انتظار کمک مالى داشته باشد. آیا مىتوان به کارکنان کارخانه گفت فعلا در شهریور ماه حقوق دریافت ننمائید تا برنامه کار شرکت روشن شود شرکت براى تأمین شمش آلومینیوم مورد مصرف کارخانه با زحمت فراوان توانست موافقت شرکت ایرالکو را با فروش 500 تن شمش با تادیه سفته و قبول بهره آن جلب نماید ولى افتتاح اعتبار براى خریدهاى خارجى یا خرید لوازم فورى و ضرورى کارخانه را باید با وجه نقد انجام داد.
امروز سوم مهرماه است به علت عدم پرداخت مساعده به کارگران رئیس کارخانه ناگزیر گردیده است کارخانه را ترک کند و به کارگران وعده داده است که به تهران مىرود و در مراجعت دستمزد آنها را
پرداخت مىنماید با توجه به اینکه عدم امکان به موقع پرداختهاى کارگران در وضع فعلى مملکت که دولت سعى مىنماید جلوى نارضائىها را بگیرد بهیچوجه صلاح نمىباشد و از طرفى کارخانهاى که تاکنون 750 میلیون تومان در آن سرمایه گزارى شده شایسته نیست که بدون سرمایه در گردش بکار خود ادامه دهد لذا از آقایان اعضاء هیئت مدیره محترم شرکت استدعا مىشود براى تامین احتیاجات مالى شرکت فکرى اساسى بفرمایند و یک راه حل عملى و منطقى را ارائه طریق فرمایند.
ضمنا باستحضار مىرساند که نماینده حسابرسى کوپرز در جلسه حضور دارد و چون از وضع مالى شرکت اطلاع کامل دارد اظهار مىدارد اگر براى حسابرسى کاملا روشن نشود که از چه محلى هزینههاى ضرورى شرکت تامین خواهد شد ناگزیر است بیلان سال مالى 36 ـ 37 شرکت را مشروط اعلام نماید.
خواهشمند است هر نظرى در این مورد دارند به نماینده حسابرسى کوپرز ابلاغ فرمایند.
با تقدیم احترام مدیرعامل
منبع:
کتاب
زنان دربار به روایت اسناد ساواک - شمس پهلوی صفحه 246