تاریخ سند: 31 تیر 1348
گزارش درباره : یازدهمین سمینار کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی1
متن سند:
از : 315
محترما به عرض می رساند.
به طوری که استحضار دارند یازدهمین سمینار کنفدراسیون مزبور در
روزهای 24 و 25 2 /3 /48
در محل خانه جوانان شهر
آکسبورگ (60 کیلومتری
مونیخ) با شرکت حدود 80
نفر ناظر و نماینده 17 واحد
کنفدراسیون برگزار گردید
که در طول سمینار عده
دیگری نیز اضافه شدند.
در سمینار مزبور جمعا 5
رساله درباره خط مشی
سیاسی و جنبش در لحظه
کنونی «رفرم تشکیلاتی در
کنفدراسیون» قرائت شد که
خلاصه آنها ذیلاً از عرض
می گذرد :
1ـ عزت اله جاسمی در
رساله خود که درباره «خط مشی سیاسی کنفدراسیون» تهیه کرده بود ضمن
اشاره به مسائل صنفی از عدم توجه کنفدراسیون به کارگران و دهقانان انتقاد و نیز
از کمکهای کشورهای سوسیالیستی به ایران انتقاد نمود و در مورد خلق ها در
ایران اظهار داشت :
خلق ایران از ملتهای ترک، کرد، فارسی و غیره تشکیل می شود و کسب آزادیهای
محلی مورد نظر آنان است و این ستمگری ملی است که مثلاً به کردها اجازه داده
نشود که از زبان محلی خود استفاده کنند.
پس از قرائت رساله نامبرده ـ در مورد
مسائل مطروحه در آن سئوالاتی به عمل آمد و در پاسخ سئوال مربوط به خلق ها
از طرف هیئت رئیسه سمینار گفته شد که بحث در این باره به صلاح کنفدراسیون
و نهضت دانشجویی نیست.
2ـ بهمن نیرومند2 نیز در رساله خود از کمکهای کشورهای سوسیالیستی به
ایران انتقاد و در مورد خط مشی سیاسی کنفدراسیون اظهار داشت :
پراکتیک مبارزه در سطح سازمانی بالا بردن آگاهی دانشجویان است و بعد
دخالت دادن دانشجویان در مبارزات کارگری و دهقانی و بطور کلی خلق.
هدف
ما دیگر این نیست که مثلاً
چند صد نفر دانشجو را به
خیابانها بیاوریم تا تظاهراتی
انجام دهند.
بلکه باید از این
نیرو به صورت دیگری
استفاده کرد و به عقیده من
بایستی مقداری از نیروی
دانشجویی را در داخل ایران
پیاده کرد تا با کارگران و
دهقانان تماس گرفته و از
نزدیک راههای مبارزه با
رژیم را مطالعه کنند و مقدار
دیگری را در خارج از ایران
برای روشن کردن توده
جوان دانشجو به کار برد.
نامبرده در مورد رفرم
تشکیلاتی در کنفدراسیون اظهار داشت :
متأسفانه فقط شرکت کنندگان فعال سمینارها و نمایندگان کنگره ها سرنوشت
کنفدراسیون را تعیین می کنند نه توده عظیم دانشجو.
فدراسیونها (در سطح
کشوری) فقط یک تشکیلات بوروکراتیک هستند باید فدراسیونها را از بین برد و
سازمانهای شهری را مستقیما با هیئت دبیران کنفدراسیون مرتبط ساخت.
باید
تعداد هیئت دبیران کنفدراسیون را از 5 نفر به 12 تا 15 نفر و مدت خدمت آنها را
به دو یا سه سال افزایش داد.
دبیرخانه کنفدراسیون می تواند شامل پنج کمیسیون
در کشورهای مختلف باشد و عین این کمیسیون ها در سازمانهای شهری نیز
تشکیل شود.
وی در پاسخ سئوالی که در مورد طرح مزبور از وی به عمل آمده بود اظهار داشت
که این طرح تکمیل نیست و احتیاج به مطالعات زیادی دارد.
همچنین وی پیشنهاد کرد که یک ارگان مخفی در جنب کنفدراسیون ایجاد شود تا
بتواند با ایران رابطه برقرار کرده و در بین کارگران و دهقانان نفوذ نماید.
3ـ احمد طهماسبی (از جبهه به اصطلاح ملی) در رساله اش اظهار داشت که چون
احزاب سیاسی در ایران
بصورت علنی نمی توانند
فعالیت نمایند لذا تمام فشار
خود را به کنفدراسیون وارد
می کنند و یکی از دلایل
تشکیل کنفدراسیون نیز
همین بوده است.
و وی اشاره
کرد که همیشه هیئت دبیران
کنفدراسیون مجری نظریات
احزاب هستند و این امر به
صلاح نهضت دانشجویی
نخواهد بود و اگر احزاب
سیاسی نتوانند با هم توافق
کنند کنفدراسیون به سادگی
از هم پاشیده می گردد.
نامبرده اضافه کرد که
کنفدراسیون چون سازمانی علنی است نمی تواند یک ارگان مخفی در خود
داشته باشد و نیز نمی تواند مثل کشورهای کوباـ چین و خلق فلسطین انقلابی
باشد.
4ـ بهرام دژبخش طی رساله خود اظهار داشت که چون بنیانگذاران کنفدراسیون
افراد سیاسی بودند لذا از ابتدای امر از حدود سندیکالیزم صرف پا فراتر نهادند و
این برای کنفدراسیون لازم بوده است.
وی اظهار داشت که در خط مشی
کنفدراسیون مبارزه با فئودالیزم در نظر گرفته نشده است و این ممکن است نقطه
انحرافی باشد.
چه هدف اصلی در ایران مبارزه با فئودالیزم است (برخلاف جبهه
ملی ها که معتقد بودند با نفوذ امپریالیزم در ایران، فئودالیزم بخودی خود از بین
می رود).
5ـ محمود ترابی در رساله خود ضمن اشاره به لزوم برقراری ارتباط بین
کنفدراسیون و دانشجویان دانشگاههای ایران اظهار داشت که در تشکیلات
فعلی کنفدراسیون نقائصی موجود است که از جمله عدم تناسب بین تعداد اعضاء
سازمانهای دانشجویی و تعداد نمایندگان آنان در کنگره کنفدراسیون می باشد.
پس از قرائت رسالات
مذکور، بحث راجع به
محتوای رسالات شروع
گردید و 4 مسئله زیر
موضوع بحث بود :
1ـ مسئله فئودالیزم در ایران
ـ در اینمورد به طور کلی
جبهه ملی کوشش داشت که
تضاد عمده میان خلق و
امپریالیزم را به اثبات برساند
و از فئودالیزم به اسم ارتجاع
داخلی یاد می کرد.
دستجات
مخالف جبهه ملی استدلال
می کردند که اگر ما بگوییم
فئودالیزم در ایران از بین
رفته است تلویحا به
رفرمهای رژیم مثلاً اصلاحات ارضی صحه گذاشته ایم و بنابراین تضاد عمده
میان خلق و امپریالیزم و فئودالیزم است.
2ـ مسئله سوسیال امپریالیسم (اصطلاح جدیدی است که طرفداران چین
کمونیست به کشورهای سوسیالیستی که با ایران روابط دوستانه دارند اطلاق
می کنند) ـ در مورد محکومیت سوسیال امپریالیزم ظاهرا اختلافی بین دستجات
مختلف نبود و همگی بر این امر صحه می گذاشتند.
3ـ ایجاد ارگان مخفی در کنفدراسیون ـ به طور کلی اکثریت سخنرانان سمینار با
مخفی کاری مخالف می کردند و استدلال می نمودند که یک سازمان علنی و
توده ای نمی تواند در جوار خود یک ارگان مخفی داشته باشد.
مخفی کاری
مربوط به احزاب سیاسی است نه کنفدراسیون.
در این مورد عده ای نیز مخفی کاری را فقط به خاطر گسترش کارهای فرهنگی و
ارتباط با دانشگاههای ایران تجویز می نمودند.
4ـ مسئله طبقات مختلف در ایران ـ در مورد این مسئله که از طرف عزت اله
جاسمی مطرح شده بود کلیه شرکت کنندگان در سمینار اعتقاد داشتند که در
شرایط فعلی نباید این
مسائل عنوان شود، چه طرح
این مسائل باعث تشدید
تضادهای درون
کنفدراسیون خواهد گردید.
همچنین از طرف نیرومند به
کسانی که خصلت توده ای
ندارند حمله و اظهار شد که
کنفدراسیون باید به خوبی
تشخیص دهد که نیروی
انقلابی و نیروهای ضد
انقلاب کدام هستند و افراد
ضد انقلاب باید از
کنفدراسیون که دارای
خصلت توده ای،
دموکراتیک و ضد
امپریالیسم است طرد گردند.
این را باید بدانیم که اکثریت بر اقلیت باید حکومت
کند.
ما می توانیم امپریالیسم را در هر لباسی که باشد بشناسیم حتی در لباس
سوسیالیستی.
در آخرین ساعتهای سمینار مزبور، به منظور جمع بندی نتایج
سمینار، کمیسیونی تشکیل شد که چون پس از مباحثات زیاد نتوانستند
نتیجه گیری کنند پیشنهاد شد هر یک از دستجات سیاسی نظریه خود را بنویسند
و برای رد یا قبول آن ارائه دهند.
1ـ جمع بندی اول از جبهه ملی : رکود مبارزات کنفدراسیون ناشی از تضاد فرم و
محتوی نیست بلکه ناشی از رکودی است که مبارزه در ایران دارد.
کنفدراسیون
فاقد هر گونه ایدئولوژی است لذا نمی تواند از طبقات ایران تجزیه و تحلیل
اجتماعی بکند و این به عهده احزاب سیاسی است.
تضاد عمده بین خلق و
امپریالیزم است و راجع به شناخت فئودالیزم چون منابع تحقیق کنفدراسیون از
شرایط اقتصادی ایران کافی نیست نمی تواند نظر درستی ابراز نماید.
این جمع بندی از طرف مجید زربخش دبیر کنفدراسیون رد شد و در پاسخ
توضیح جبهه ملی ها اعلام گردید که این نظریه به لحاظ آنکه گفته شده که جنبش
در ایران در حال رکود است
رد می شود.
نیرومند نیز
سخنان مجید زربخش را
تایید نمود.
رد نظریه مزبور
موجب ناراحتی شدید
طرفداران جبهه به اصطلاح
ملی گردید.
2ـ جمع بندی دوم از
سازمان انقلابی حزب منحله
توده : در این جمع بندی
اظهار نظر شده است :
الف ـ مبارزه اصلی.
مبارزه
بین خلق و فئودالیزم و
امپریالیسم (شرق و غرب)
است.
ب ـ به خاطر شناخت
فرهنگ توده ای و یافتن شیوه هایی برای تماس و ارتباط با ایران در صورت لزوم
می توان از شیوه های مخفی نیز استفاده نمود.
این جمع بندی به تصویب رسید.
3ـ جمع بندی سوم از مارکیست ـ لنینیست های توفان : تضاد عمده در جامعه
ایران بین خلق و ارتجاع داخلی است (زمین داران.
بوروکراتهای اداری و
ارتشی) جنبش در ایران فعلاً در حال تدارک است و هنوز استراتژی ندارد.
شناخت محیط ایران به صورت حرکتی توده ای توصیه می شود.
این حرکت از طریق یک جنبش آموزشی میسر است و جنبش آموزشی در تمام
نیروهای کنفدراسیون در سه مرحله باید انجام پذیرد.
الف ـ مرحله شناخت.
ب ـ مرحله تبدیل شناخت به خط مشی سیاسی.
پ ـ
مرحله تغییر شکل سازمانی.
(مقصود این است که از طریق بسیج نیروهای دانشجویی در شناخت مسائل
اجتماعی ایران به توده دانشجو تفهیم شود که برای چه مبارزه می کند و آنگاه از
این طریق توده های بیشتری در این مبارزه سهیم شده و سپس کنفدراسیون از
حالت صنفی و دانشجویی
کاملاً خارج شده و تبدیل به
یک نیروی سیاسی گردد.
برخلاف نظر جبهه ملی ها که
اینک هوادار صنفی بودن
کنفدراسیون شده اند).
جمع بندی مزبور نیز مورد
تصویب سمینار قرار گرفت و
در جمع بندی اخیر به
صورت اعلامیه ای چاپ و
به واحدهای دانشجویی
ارسال گردید.
خلاصه نظریات منابع :
1ـ به طور کلی مارکسیست
لنینیستهای توفان و
هواداران سازمان انقلابی
حزب منحله توده می خواهند طرفداران کمیته مرکزی حزب توده و جبهه ملی ها
را طرد نمایند.
2ـ بعد از این به ناچار ملی ها برای کوبیدن دسته های دیگر بیشتر به طرفداران
کمیته مرکزی نزدیک خواهند شد.
3ـ در سمینار مزبور عدم دموکراسی در مورد مدت سخنرانی مشهود بود و اصولاً
هیئت رئیسه برای عده ای از افراد شناخته شده تبعیض قائل می شدند.
4ـ همه رسالات شخصی بود و هیچ رساله گروهی یا سازمانی وجود نداشت و
این نشان می دهد که کنفدراسیون با وجود تصویب کنگره نهم هنوز در راه گروهی
کردن (توده ای کردن) کارهای کنفدراسیون موفق نشده است.
خلاصه نظریه رهبر عملیات و نمایندگی :
کنفدراسیون در حال حاضر مشغول مطالعه برای انجام تحول تشکیلاتی بوده و
طرفداران روشهای انقلابی قصد دارند با این تحول به کلی دست افراد جبهه
به اصطلاح ملی و توده ایها را از کنفدراسیون کوتاه نموده و خود این تشکیلات را
به طور کامل در اختیار گیرند و به احتمال زیاد این طرحها را در کنگره آینده
کنفدراسیون با تاکتیکهای
حساب شده به تصویب
خواهند رساند مگر این که
جبهه ملی ها ضمن ائتلاف با
سایر دستجات و گروهها
مانع به تصویب رسیدن آنها
بشوند.
ولی مطلب حائز
اهمیت که در صورت
تصویب طرحهای مزبور
کاملاً آشکار می گردد این
است که کنفدراسیون در
دست یک عده حداکثر 50
نفری اداره خواهد شد که
حاکم مطلق بر کنفدراسیون
می باشند.
از طرف دیگر
عملاً کنفدراسیون مزبور به
صورت یک حزب سیاسی نیمه مخفی در خواهد آمد و بدون تردید برنامه ارتباط
با دانشجویان دانشگاههای ایران و لزوم تماس با دهقانان و کارگران از
برنامه هایی است که مورد نظر احزاب سیاسی تندرو می باشد.
به هر حال از مهمترین نتایج سمینار مزبور عمیق تر شدن شکاف بین جبهه ملی ها
و چپی های افراطی است که این موضوع مسلما در واحدهای شهری نیز از اثر
خواهد داشت و کنگره آینده شاهد برخورد این دو گروه خواهد بود و تصمیماتی
که در این کنگره گرفته خواهد شد تاثیر بسیار زیادی در خط مشی آینده
کنفدراسیون خواهد داشت.
نظریه بخش ـ ضمن تایید نظریات فوق، همانطور که قبلاً نیز به عرض رسیده
است کوشش چپی های تندرو به منظور در دست گرفتن قدرت در کنفدراسیون از
بعد از کنگره نهم که در آبانماه 47 برگزار گردید کاملاً مشهود است و اگر طرحهای
آنها عملی گردد مبارزه با کنفدراسیون و جلوگیری از اقدامات آن به مراتب
مشکلتر از پیش خواهد بود.
با توجه به عوامل زیر لزوم طرح ریزی طویل المدتی در مقابل طرح کمونیستهای
چینی به خوبی محسوس
می گردد1.
1ـ ازدیاد ورود نشریات
کمونیستهای چینی به داخل
کشور.
2ـ درج مطالبی درباره
مخفی کاری و شیوه های
مختلف آن در نشریات
مزبور و نیز مطالبی که درباره
انطباق اندیشه های انقلابی
مائو در شرایط ایران در
نشریات مزبور منتشر
می شود.
3ـ تعلیمات پارتیزانی
دانشجویان ایرانی در چین و
کوبا و کمکهای چین به
دانشجویان مزبور.
به علاوه انتشار سریع اخبار مربوط به دستگیر شدگان سیاسی در ایران در
نشریات کنفدراسیون موید این مطالب است که کنفدراسیون تاکنون موفق به
برقراری ارتباط با ایران و کسب اخبار داخلی شده است و گرچه ممکن است این
ارتباط به نحوی متزلزل و نامطمئن باشد، معهذا نباید از آن چشم پوشی کرد.
اینک عواملی که می تواند در طرح ساواک مورد استفاده قرار گیرد بررسی
می شود:
1ـ اختلافات عمیق ایدئولوژیک بین دو دسته کمونیستهای مزبور و استبعاد
ائتلاف آنان با یکدیگر.
2ـ روابط حسنه اتحاد جماهیر شوروی و اقمار آن با ایران.
3ـ نفوذ شوروی در کمونیستهای ایرانی طرفدار خود.
4ـ تقلیل فعالیتهای مضره حزب منحله توده و تغییر رویه محسوس آن.
موارد چهارگانه فوق عواملی هستند که می توان از آنها به خوبی بهره برداری کرد
و به همین جهت کوشش ساواک میبایستی در این مسئله مصروف گردد که با
تقویت کمونیستهای طرفدار
شوروی از طریق مختلف
(حتی در صورت لزوم با
کمکهای مادی) آنان را در
کادر رهبری کنفدراسیون
جای دهد تا کمونیستهای
چینی را که در حال حاضر
خطرناکترین دسته فعال
خارج از کشور است طرد
نمایند.
نکته ای که در اینجا قابل
دقت است این است که در
این مورد نمی توان از جبهه به
اصطلاح ملی استفاده کرد
زیرا گرایشهایی که اخیرا
جبهه مزبور به سوی
ایدئولوژی های انقلابی پیدا کرده منعکس کننده این مطالب است که این جبهه
می کوشد تا با نزدیکی به کمونیستهای انقلابی خود را از انزوا به درآورده و سهمی
از رهبری کنفدراسیون را در دست بگیرد که در آن صورت نیز ناچارا با
کمونیستهای انقلابی ائتلاف خواهد کرد و چه بسیار مواردی دیده شده که افراد
عضو جبهه ملی که ظاهرا فعالیتی نداشته اند، یک باره تغییر جهت داده و
کمونیست چینی یا کاستروئیستی (هیئت) از آب درآمده اند.
علیهذا با توجه به مجموع مطالب فوق اقدامات زیر ضروری به نظر می رسد:
1ـ به کلیه نمایندگیهای ساواک اعلام گردد که به منابع آموزش داده شود که از هم اکنون فعالیت خود را به
نفع کمونیستهای طرفدار شوروی آغاز نمایند تا در کنگره آینده کنفدراسیون که در آبان ماه 48 برگزار
می گردد کمونیستهای مزبور بتوانند در کادر هیئت دبیران کنفدراسیون انتخاب شوند.
2ـ نفوذ منابع ساواک در مقامات حساس کنفدراسیون که اینک در دست کمونیستهای چینی است با
جدیت هر چه بیشتر و بدون در نظر گرفتن مخارجی که احتمالاً زیاد خواهد بود دنبال شود.
3ـ فعالیت شدید منابع به منظور انتخاب شدن به عنوان نماینده سازمانهای دانشجویی در کنگره آینده
کنفدراسیون و فعالیت در کنگره مزبور به منظور جلوگیری از تصویب جمع بندیهای سمینار یازدهم.
توضیحات سند:
1ـ متن این سند گر چه در
خصوص سمینار کنفدراسیون
دانشجویان می باشد، ولی به
جهت اهمیت نظریات و
طرحهای ارائه شده از سوی
سلسله مراتب ساواک که در
انتهای سند درج گردیده کاملاً
قابل توجه است.
برابر این
طرحها ساواک خود در مقاطعی
مبادرت به تقویت حزب توده و
ارائه کمکهای مالی بدان
می نموده است.
2ـ بهمن نیرومند، فرزند حسین،
متولد 1315 تهران :
نامبرده تحصیلات خود را در
رشته ادبیات و فلسفه در آلمان
گذرانده و سپس به کشور
مراجعت و به عنوان سربازی به
کار ترجمه در اطلاعات ارتش
به کار پرداخت.
طی دوران خدمت در ارتش
مدارک و اسناد متعددی راجع
به سوء استفاده در امور نفت
بدستش می رسید و مطالعه
می کرد، به همین دلیل اعتقاد خود
را به تدریج نسبت به رژیم از
دست داد.
پس از پایان خدمت به سمت
دانشیاری در دانشگاه تهران
پذیرفته شد و متعاقبا سمت
استادی فلسفه و ادبیات در
دانشگاه تهران را بدست آورد،
ولی بدلیل عقاید چپی از
استادی معزول و از دانشگاه
اخراج شد.
لذا در سال 1344
ایران را ترک و مجددا به آلمان
غربی عزیمت نمود.
در آلمان ابتدا اقدام به
فعالیت های کمونیستی به نفع
شوروی نموده و در این ارتباط
چندین بار نیز به آلمان شرقی
سفر و با اعضاء حزب توده
ملاقات نمود.
سس به گروه
مائوئیستها پیوست و ضمن تبلیغ
شدید برله سیاستهای چین، در
کنفدراسیون نیز فعالیت می نمود
و بدین دلیل به عنوان دبیر امور
بین المللی کنفدراسیون انتخاب
شد.
(اسناد ساواک ـ
پرونده های انفرادی)
3ـ در کتاب تاریخ جنبش
دانشجویان ایرانی در خارج از
کشور، نوشته افشین متین در
خصوص وقایع این مقاطع و بعد
از آن آمده است :
«دیری نگذشت که در خارج از
کشور هواداری از جنبش
چریکی که توسط یکی از
جناح های جبهه ملی در خارج از
کشور تبلیغ می شد، جریان
غالب بر کنفدراسیون را تشکیل
داد و کمک کرد تا سلطه
مائوئیست ها بر کنفدراسیون
پایان یابد.
(در این مقاطع) در
کنفدراسیون اختلافات درونی و
گرایش به جناح بندی و فرقه
گرایی تشدید شد، اختلافاتی که
آن را بسوی انشعابی نهائی
راند.
مائوئیست ها در سال های
1970ـ 1969 به رغم رشد و
اقتدار قطعی شان در
کنفدراسیون دچار پراکندگی
فزاینده ای بودند.
سازمان
انقلابی و گروه کادرهای منشعب
از آن به صورت دو نیروی
متخاصم درآمده بودند.
سازمان
توفان با گروه کادرهای سازمان
انقلابی مخالفت می کرد که آنها
نیز به نوبه خود در سال 1969 با
استفاده از نفوذشان در نشریه
شانزدهم آذر دست به حملات
آشکاری علیه توفان زدند...
.
و
در حالی که این گروه های
کمونیستی مخفی و نشریات
رقیب آنان یکی بعد از دیگری
ظاهر می شدند، ساواک در سال
1970 برآن شد با انتشار یک
روزنامه شبه مائوئیستی به نام
«پرچم سرخ» فضای موجود بین
رقبای مائوئیست را بیش از
پیش متشنج و پیچیده تر نماید.
ساواک برای آنکه این
سازمانهای تبعیدی در
خارج را سردر گم کرده و دچار
بلاتکلیفی نماید در نشریه خود
با حرارت بسیار زیادی همه
گروههای اپوزیسیون و از جمله
رهبری کنفدراسیون را به عنوان
نیروهای وابسته به ارتجاع و
بورژوازی خطاب می کرد.
اما
نحوه بیان مطالب و بحثهایش
آنچنان ناشیانه و خصمانه بود که
کسی آنها را جدی نمی گرفت.
علاوه برآن، محافل مخفی و
گروههای تبعیدی همه با
یکدیگر آشنا بودند و در نتیجه
یک گروه کاملاً ناآشنا مثل
گروهی که توسط روزنامه
مزبور معرفی شده بود
نمی توانست بدون اطلاع آنان
وجود خارجی داشته باشد.
در یک چنین حال و هوایی
کنگره کنفدراسیون برگزار شد.
سازمانها و نمایندگان (شرکت
کننده) نمایشی از شکل
قدرتمندانه کنفدراسیون بود،
اما در عین حال جناح بندی و
اختلاف نیز بیش از پیش تشدید
شده بود.
جناح جبهه ملی در
سال 1969 همه فعالیتهای خود
را برای جذب نیروهای جدید به
کار گرفت و موفق شد تا در
ائتلافی با جناح های توفان و
توده ای به اکثریت هیئت دبیران
دست یابد.
بدین ترتیب اوضاع
به ضد سازمان انقلابی و کادرها
که تحت انتقاد شدید در کنگره
قرار داشتند پیش رفت...
وبرخوردها و تنش ها ادامه
یافت تا حدی که منجر به
درگیریهای تن به تن شد.
(ص
281 الی 287)
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 112