تاریخ سند: 21 فروردین 1355
اعلامیههای مضرهای تحت عنوان هموطن مبارز برای آگاهی از1 جنایتهای رژیم ضدخلقی...2 به رادیو میهنپرستان3 که فعالیت خود را دوباره آغاز کرده است گوش کنید
متن سند:
از: 9/ ﻫ تاریخ: 21 /1 /2535[1355]
به: 312 شماره: 2137 /9ﻫ
گزارش خبر
اعلامیههای مضرهای تحت عنوان هموطن مبارز برای آگاهی از1 جنایتهای رژیم ضدخلقی...2 به رادیو میهنپرستان3 که فعالیت خود را دوباره آغاز کرده است گوش کنید. درود بر امام خمینی4 پیشوای ملت مسلمان ما در ساعت 1100 روز 8 /1 /2535 در خیابان نخریسی به دست آمده است.
توضیح چهارشنبه . اعلامیه هموطن مبارز قبلاً ارسال گردیده است. یک برگ فتوکپی اعلامیه خطی در مورد خمینی به پیوست5 تقدیم میگردد. آرزو
آقای مجتبوی . نسبت به شناسایی عاملین تهیه و توزیع اقدام شود. 23 /1
قبلاً اقدام شده در 161126 بایگانی شود. مجتبوی 25 /1 /35
توضیحات سند:
1. در اصل: با.
2. نقطهچین در اصل است.
3. رادیو میهنپرستان در سال 1352 بعد از تعطیلی رادیو «صداى انقلابیون» به خاطر بهبود نسبى روابط بین دو دولت ایران و عراق (این رادیو با همکارى جبهه ملى بخش خاورمیانه (مارکسیست) و موافقت دولت عراق در سال 1351 راهاندازى شده بود و به مدت یک ساعت، هر روز دو بار پخش مىشد.) رادیو «میهنپرستان» و رادیو «سروش» که قبلاً لابهلاى برنامه فارسى رادیو بغداد اجرا مىشد فعالیت خود را آغاز کردند. پس از گذشت چندین ماه از تعطیلى رادیو «صداى انقلابیون»؛ این دو رادیو ـ مشترکا ـ توسط ارگان خارج از کشور سازمان مجاهدین خلق ایران و جبهه ملى دوم (بخش خاورمیانه) که عملاً نمایندگى چریکهاى فدایى را بهعهده داشت (و بعدا خود آنها نظارت مستقیم مىکردند) اداره مىشد. در رادیو میهنپرستان «نیمى از برنامه اختصاص به سازمان داشت و نیم دیگر اختصاص به سازمان چریکهاى فدایى که جبهه ملى دوم [خاورمیانه] عملاً مجرى برنامه آنها بود. مضمون برنامه «رادیو سروش» برخلاف «رادیو میهنپرستان» که جنبه تبلیغاتى سیاسى داشت، کاملاً جنبه آموزشى داشت و شامل آموزش در زمینههاى سیاسى ایدئولوژیک و تهیه مواد انفجارى مىگردید.»
4. آیتالله العظمی حاج آقا روحالله موسوى خمینى، فرزند سیدمصطفى موسوى در 20 جمادى الثانى 1320ق اول مهر 1281 ش در شهرستان خمین چشم به جهان گشود. پس از تحصیل مقدماتى، در سال 1300 به حوزه علمیه اراک، که تحت زعامت آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (ره) قرار داشت، رفت و یک سال بعد که آیتالله حائرى حوزه علمیه اراک را به قم انتقال داد، ایشان هم به قم آمد. در سال 1306 سطح را به پایان رسانید و در محضر آیتالله حائری به درجه اجتهاد رسید. تدریس علوم «منقول» و خارج فقه و اصول را در سال 1324 همزمان با ورود آیتالله بروجردى به قم آغاز کرد که البته پیش از شروع به تدریس درس خارج، سالیان دراز به تدریس «سطح» اشتغال داشت. امام خمینى در اردیبهشت 1323، اولین بیانیه سیاسى خود را مبنى بر قیام عمومى علماى اسلام و جامعه اسلامى، آشکارا اعلام داشت و بهرغم آنکه پاسخ مناسبى دریافت نکرد، امیدوار و مقاوم به مبارزات خود ادامه داد.
در فروردین سال 1340ش آیتالله بروجردى رحلت کرد. رژیم شاهنشاهی که فکر میکرد حوزه علمیه قم، با رحلت آیتالله بروجردی، بدون زعیم است، در 16 مهر ماه سال 1341 لایحه انجمنهاى ایالتى ولایتى را توسط کابینه امیر اسدالله علم مطرح کرد و به تصویب رساند. در این موقع امام به همراه علماى بزرگ قم و تهران دست به اعتراضات همه جانبه زدند که در این میان، لحن تلگرافهاى امام به شاه و نخستوزیر، تند و هشداردهنده بود و در پى آن شاه که مىخواست اصول ششگانه اصلاحات خویش را که به دستور امریکائیها قصد اجرای آن را داشت، به رفراندوم بگذارد، با بیانیهی کوبنده بهمن ماه سال 1341 امام مواجه شد. در ادامه این مبارزات، با پیشنهاد امام خمینى، عید نوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژیم تحریم شد و متعاقب آن، شاه که در صدد سرکوب بود، در فروردین 1342 که مصادف با شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) بود، فاجعه خونین فیضیه و شبیه به آن را در طالبیه تبریز به وجود آورد. به دنبال این فاجعه بود که امام اعلامیه معروف خود را در 13 فروردین 1342، تحت عنوان «شاهدوستى یعنى غارتگرى» منتشر ساخت. این مبارزات که براى رژیم گران تمام مىشد، باعث دستگیرى امام در سحرگاه 15 خرداد 42 و فاجعه خونین 15 خرداد گردید؛ اما با فشار علماء و مردم، دستگیرى و حبس حضرت امام(ره)، در 11 مرداد ماه همان سال به پایان رسید. ولى این ظاهر قضیه بود؛ چون امام پس از آن به منزلى در داودیه منتقل شد که این حصر خانگی تا 16 فروردین سال بعد ادامه داشت و نهایتاً در این روز امام به قم منتقل شد. روشن بود که مبارزه به این جا ختم نمىشد. با افشاگریهای امام، علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران در آبان 1343 مجدداً در آستانه قیام قرارگرفت که در پى آن، در سحرگاه 13 آبان 1343، امام(ره) دوباره دستگیر و از آنجا به تهران و سپس از طریق هوائى به آنکارا تبعید شد. این تبعید، یازده ماه به درازا کشیده شد و پس از آن، امام در 13 مهر 44 به تبعیدگاه دوم فرستاده شد؛ یعنى از ترکیه به عراق اعزام گردید که این تبعید مدت 13 سال به طول انجامید. حضرت امام، در این مدت طولانى، دست از مبارزه برنداشت و با صحبتها و سخنرانیها و بیانیهها، ضمن آگاهیبخشی و راهنمایى مردم در مسیر مبارزه، همواره رژیم شاهنشاهی را مورد حمله قرار میداد؛ که این تلاشها در سال 1356ش به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در سراسر ایران آغاز شد. اخراج امام از عراق، یکی از اقداماتی بود که سیاستهای استعماری برای مقابله با انقلاب اسلامی مردم ایران طراحی کردند و از این رو، پس از آنکه دولت کویت اجازه ورود به ایشان را نداد، ایشان در 14 مهر 57 از بغداد به پاریس عزیمت نمود و در نوفل لوشاتو ساکن شد و از آنجا به هدایت و رهبری انقلاب اسلامی پرداخت. شرایط حاکم بر فضای سیاسی اجتماعی ایران در ماههای پایانی سال 1357ش، رژیم شاه را مجبور کرد تا با بازگشت امام(ره) به ایران موافقت نماید. باوجود بسته شدن فرودگاهها برای مدتی محدود، در نهایت این اقدام عملی شد و حضرت امام در تاریخ 12 بهمن 1357 در میان استقبالی تاریخی به ایران بازگشت و در عصر همان روز در بهشت زهرا (س) تهران با مردم ایران سخن گفت و مانند گذشته، دولت وقت را غیرقانونى اعلام کرد؛ که این دولت نیز پس از 10 روز متلاشی شد و انقلاب اسلامی ایران در روز 22 بهمن سال 1357 به پیروزی رسید.
امام پس از پیروزى انقلاب در تاریخ 10 اسفند 57 از تهران به قم رفت و تا زمان ابتلاء به بیمارى قلبى (2 بهمن 1358) در این شهر بود، تا اینکه مجدداً برای مداوا به تهران بازگشت و پس از 39 روزی که در بیمارستان قلب تهران بستری بود، به طور موقت در منزلى در منطقه دربند تهران ساکن شد و پس از آن، در تاریخ 27اردیبهشت 1359 بنا به تمایل خود، به منزلى در محله جماران نقل مکان کرد و تا زمان رحلت (14 خرداد 1368) در همین منزل ماند.
دهها کتاب و اثر گرانبها از امام خمینى در مباحث اخلاقى، عرفانى، فقهى، اصولى، فلسفى، سیاسى و اجتماعى بر جاى مانده که بسیارى از آنها منتشر شده است.
5. متن اعلامیه مورد اشاره که با ترجمه آیه 7 سوره مبارکه صف آغاز شده، به این شرح است: «هموطن مبارز! برای آگاهی با[به] جنایتهای رژیم ضدخلقی شاه خائن به رادیو میهنپرستان که فعالیت خود را دوباره آغاز کرده، گوش کنید.» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 09 صفحه 17