مخفی‌کاری
متن سند:
مخفی‌کاری
از عوامل بی‌اعتمادی نیروها نسبت به مهدی هاشمی وجود روحیه مخفی‌کاری و به کارگیری این مقوله به عنوان یکی از ابزارهای پیشبرد اهداف از سوی این طیف است.
نیروهای وابسته به این طیف همواره بدین نکته واقف بودند که مهدی هاشمی ناگفته‌هایش بیشتر است از گفته‌هایش و او همواره بر اطلاعات و اخبار زمان، گام برمی‌دارد و بر محور همان یافته‌ها و دریافت‌های خود نیز تصمیم می‌گیرد. ازاین‌رو قربانی کردن آن‌ها برای پیشبرد اهداف و یا رهایی خود از کمینگاهی امری طبیعی می‌نمود چرا که به خدمت گرفتن هرگونه تاکتیک و روشی در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده از مبانی فکری وی به شمار می‌رفت تا جایی که مهدی هاشمی درخصوص این خصیصه خود می‌گوید:
«... ما گاهی مثلاً در کارهامان مخفی‌کاری می‌کردیم، نفس مخفی‌کاری خوب قبل از انقلاب موجه بود، ولی در نظام جمهوری اسلامی نفس مخفی‌کاری کردن یک عمل انحرافی بوده است که این باز از نظر درونی و فکری ریشه‌هایی در همان مسئله تقیه می‌توانیم برایش پیدا بکنیم یعنی انسان احساس بکند که توسل به هر تاکتیکی و به هر شیوه‌ای مجاز است. برای اینکه به اهدافش برسد که عملاً همان جمله معروف «الأهداف تُبیحُ الوسائل» می‌شود که انسان وسیله‌ها را مشروع بداند به خاطر اینکه هدفش را مشروع می‌داند، هر وسیله‌ای را انتخاب بکند. این هم به طور نسبی می‌توانم بگویم که ریشه‌هایی در همین بستر داشته است.»1
روحیه مخفی‌کاری و باورمندی به اصل دستیابی به اهداف با هر وسیله ممکن، مقوله‌ای است که بین مهدی هاشمی و دوستانش رابطه‌ای متقابل ایجاد کرده بود. از یک‌سو مهدی هاشمی چه قبل و چه بعد از انقلاب سعی در مخفی کردن اعمال و رفتار خود می‌نمود که در این خصوص می‌گوید:
«... آن زمان کار مبارزاتی بود. بعضی دوستان خیلی نزدیک که انتظار داشتند بدانند که ما چه می‌کنیم و مطلع بشوند این‌ها ناراحت می‌شدند و قهر می‌کردند و واکنش نشان می‌دادند که ما زیاد داغش می‌کردیم مخفی‌کاری را؛ از این قبیل دو سه مورد داشتیم.»2
از سوی دیگر وابستگان این طیف با همان بینش «هدف وسیله را توجیه می‌کند» و روحیه مخفی‌کاری همان‌گونه با مهدی هاشمی برخورد می‌کردند که او با آنان برخورد می‌کرد. این عدم اطمینان ناخودآگاه هر فردی را به یاد آن ضرب‌المثل می‌اندازد که: گرگ‌ها با یک‌چشم می‌خوابند و با چشم دیگر مراقب رقیب و دوست خود هستند.
مهدی هاشمی درخصوص سوابق و افکار و اندیشه الف ... می‌گوید:
«... او بعد از انقلاب هم عمیقاً به مخفی‌کاری‌های قبل از انقلاب اعتقاد داشت و تغییر نام به..... نیز از همین بود، او در پنهان ساختن امور، حتی از دوستان نزدیکش معروف بود و حتی از من که قدیمی‌ترین دوستش بودم خیلی مسایل را مخفی می‌کرد. او عملاً به «هدف وسیله را توجیه می‌کند» اعتقاد داشت و مورد فشار دوستان بود و برای رسیدن به بعضی اهدافش با بعضی از افراد قدیمی واحد اطلاعات که در مفاسد اخلاقی غرق شده بودند هنوز رقابت و رفت و آمد داشت.
به هر صورت می‌توان گفت مجموع زندگی سیاسی، اجتماعی و حتی خانوادگی او اسرارآمیز و مرموز بود و آن‌هم به دلیل بعد مخفی‌کاری است که... عمیقاً بدان معتقد بود.»3
توضیحات سند:
1. کالبد شکافی انحراف، نوار ۲.
2. کالبد شکافی انحراف، نوار ۹.
3. پرونده مهدی هاشمی، ج ۶ صص ۲۲ و ۲۳ .
منبع:
کتاب
بن‌بست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 113