تاریخ سند: 20 مرداد 1341
تجمعی در منزل آقای احمد آرامش
متن سند:
شماره : 6830/س ت
روز جمعه 19 /5 /41 در حدود ساعت 1100 در منزل آقای احمد آرامش
واقع در تجریش در حدود 12 نفر حضور داشته اند که اغلب فرهنگی بودند آقای
ملک مدیرکل سابق شهرداری نیز آنجا بود و آقای دکتر مهدی شریف برادر
کوچک آقای مهندس شریف امامی هم آمده و برادر آقای آرامش که در راه آهن
است از حاضرین پذیرایی می کرد و خود آقای آرامش گفت دکتر امینی مأموریتی
داشت و آمد با امریکایی ها
خدمتش را کرد و رفت و
خیلی مخالف آقای دکتر
امینی بود.
در این وقت صحبت راجع به
کاغذی به عنوان آقای
درخشش1 که در میدان
بهارستان گویا به گردن
انداخته اند که من باب مزاج
یکی از افراد گفت آقا
علیخانی این کار را کرده بود
که آقای آرامش گفتند بله
شنیده ام لکن علیخانی گفت
آیا برادر من مگر چکار کرده
بود که با پنج بچه اش مزایای
200 تومان او را درخشش
برید و کمی هم بدگویی از دکتر غفوری که یک دست دارد (معاون سابق فرهنگ)
نمود.
ضمنا آقای آرامش (برادر احمد آرامش) بطور خصوصی اظهار داشته است که
آقای سپهر (حزب آریا)2 نیز با ما همکاری می نماید.
توضیح اینکه همسر آقای مهندس شریف امامی خواهر آقای احمد آرامش است
و همچنین آرامش با دکتر معظمی معاون نایب رئیس مجلس شورایملی زمان
حکومت دکتر مصدق3 نیز نسبت بسیار نزدیکی دارد.
توضیحات سند:
1ـ محمد درخشش در سال 1294
در تهران متولد شد، وی که دارای
لیسانس تاریخ و جغرافیا نیز بوده
در سال 1319 در وزارت
آموزش و پرورش استخدام شده
و بعدا سمت وی در وزارت
مذکور بازرس عالی وزارتی بوده
است.
درخشش از سال 1323 با
حزب توده همکاری داشته ولی در
سال 1328 بر اثر اختلافی که بین
او و توده ای ها پیدا شد، از
همکاری با حزب مزبور خودداری
و از آن سال با تشکیلات حزب
نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی
همکاری کرده است.
درخشش از
دوستان نزدیک علی امینی و سید
جعفر بهبهانی بوده و با به راه
انداختن اعتصاب گسترده معلمان
کرمانشاه، زمینه ساز سقوط دولت
جعفر شریف امامی و روی کار
آمدن دکتر امینی شد و به پاس
نقش های پشت پرده اش در سال
1340 به عنوان وزیر آموزش و
پرورش در کابینه دولت دکتر
امینی منصوب شد.
وی همچنین
نماینده مجلس شورای ملی (دوره
هیجدهم) و از جمله افرادی بود که
ارتباط مستحکمی با دستگاه
سیاست خارجی آمریکا داشته و به
صورت مشاور و عامل
سیاست های آمریکا در ایران عمل
نموده است.
درخشش در جریان
انقلاب اسلامی به صورت یکی از
عوامل ایجاد انحراف و همچنین
راهنمای آمریکاییها عمل می کرد و
تلاش وسیعی برای زدودن
گرایشهای سیاسی اسلامی به عمل
آورد.
وی به این اعتقاد که، دولتی
که برمبنای قرآن بنا شده باشد در
حقیقت جز عقب گرد چیزی نیست و
اصولاً تعلیم و تربیت درست را به
مردم ایران نخواهد داد، به
آمریکاییها توصیه می نماید که در
جریان درگیریهای انقلاب باید
درگیری بین امام خمینی(ره) و
ارتش ادامه یابد وی حتی به
مشاور سیاسی سفارت آمریکا
«بل کانسلر» پیشنهاد نمود که به
منظور راهنمایی بیشتر، مذاکرات
نزدیکی با افراد میانه روی مذهبی
مانند بازرگان داشته باشد افرادی
مانند : مقدم مراغه ای و درخشش،
منابع اطلاعاتی خوبی برای
سفارت بودند.
پرونده ساواک، ر.
ک: خاطرات علی امینی، ص 129.
2ـ سرلشکر حسن ارفع و حزب
آریا / خاطرات فردوست / ج 2 /
صفحات 442 ـ 444
3ـ دکتر محمد مصدق ملقب به
مصدق السلطنه فرزند میرزا
هدایت در سال 1261 شمسی به
دنیا آمد.
وی در سن 17 سالگی
مستوفی خراسان شد.
تحصیلات
مقدماتی را در تهران به انجام
رسانید و در سال 1287 برای
تحصیلات عالیه به پاریس رفت.
بعد از اتمام دوره مدرسه علوم
سیاسی پاریس، به دانشگاه
توشاش سوئیس وارد شد و در سال
1293 با اخذ درجه دکتری در
حقوق، به ایران بازگشت.
چون مخالف قرارداد 1919 ایران
و انگلیس بود، در بهار 1298 به
سوئیس بازگشت و قصد داشت در
آنجا مشغول کار شود که کابینه
مشیرالدوله برای تصدی وزارت
دادگستری از وی دعوت کرد.
در
حین مراجعت به ایران در پائیز
1299 به حکومت فارس منصوب
شد.
با این همه در همان سال از
شناسایی کودتای سید ضیاءالدین
طباطبایی امتناع ورزید.
پس از
سقوط سید ضیاءالدین در
سال1300 به وزارت دارایی
منصوب شد و به اصلاحات در این
وزارتخانه پرداخت.
در سال
1301 به حکومت آذربایجان دست
یافت و بعد از چندی به علت عدم
موافقت دولت مرکزی با نظریات
او از این سمت استعفا داد.
در سال
1302 وزیر امورخارجه شد در
سال 1303 در دوره پنجم
قانونگذاری به نمایندگی مردم
تهران در مجلس شورای ملی
انتخاب گردید و در این دوره با
واگذاری سلطنت به سردار سپه
مخالفت کرد.
در دوره ششم مجددا
به وکالت مجلس از طرف مردم
تهران انتخاب شد و ضمن مخالفت
با تشکیل مجلس مؤسسان، پس از
اتمام این دوره چون دولت در
انتخابات مجلس دخالت کرد، از
سیاست کناره گرفت و در قریه
احمدآباد در غرب تهران اقامت
گزید.
با اینکه به کلی از سیاست
کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه
1319 به وسیله شهربانی تهران
توقیف شد و پس از اعزام به
بیرجند، تا آذرماه همان سال در
زندان عمومی آن شهر محبوس
بود.
سپس مجددا به احمدآباد تبعید
شد.
پس از وقایع شهریور 1320
در دوره چهاردهم و شانزدهم بار
دیگر از طرف مردم تهران به
وکالت مجلس شورای ملی انتخاب
گردید.
در این دوره برای استیفای
حفاظت ایران از شرکت نفت ایران
و انگلیس و دولت انگلستان جبهه
ملی را تشکیل داد و به مبارزه
پرداخت و در 29 اسفند 1329
قانون ملی شدن صنعت نفت را از
تصویب مجلس شورای ملی
گذراند در اردیبهشت 1330 برای
اجرای این قانون و خلع ید از
شرکت نفت سابق، نخست وزیری
ایران را قبول کرد.
موفقیت مصدق
در جریان نهضت ملی شدن نفت،
مرهون حمایتها و پشتیبانیهای
روحانیون و نیروهای مذهبی بود
که در رأس آنها آیه اللّه کاشانی
قرار داشت.
اما بروز اختلاف میان
آیه اللّه کاشانی و مصدق که با
تفکرات لیبرالیستی و ملی گرایی
همواره مدافع جدایی دین از
سیاست بود، موجب گردید که
حکومت شاه با همکاری سیا،
نقشه هایی را برای سرنگونی
حکومت مصدق طرح ریزی کنند.
در تیرماه 1331 با اینکه مجلس
جدید (دوره هفدهم) به
نخست وزیری او رأی تمایل داده
بود، به سبب اختلاف نظر با
محمدرضا پهلوی برای تصدی
وزارت دفاع ملی، از تشکیل
دولت جدید استنکاف کرد و شاه،
قوام السلطنه را به نخست وزیری
منصوب نمود، ولی ملت با قیام
سی تیر به رهبری آیه اللّه کاشانی
مجددا او را به نخست وزیری
برگزید.
در 28 مرداد 1332 دولت
مصدق سقوط کرد و او پس از
محاکمه در یک دادگاه نظامی، به 3
سال زندان محکوم شد.
در
شهریور 1335 از زندان آزاد شد
و در احمدآباد تحت نظر قرار
گرفت.
مصدق در 14 اسفند 1346
بر اثر بیماری درگذشت.
1ـ رجوع شود به :فصلنامه تاریخ
معاصر / تهران / مؤسسه مطالعات
تاریخ معاصر / شماره سال ص
منبع:
کتاب
جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک صفحه 59